تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۶:۱۰

پریسا مقدم: تابستان یعنی گرما، یعنی روز طولانی و تمام‌نشدنی، تابستان یعنی خشکسالی، بی‌برقی و کلافه شدن و هزار و یک‌جور فکر مختلف که به سراغتان می‌آید.

البته این درد مشترک خیلی از نوجوان‌هاست. نوجوان‌هایی که چند روز دیگر، روز آنهاست. نمی‌دانم این روز برای من که صبح تا شب در کنج خانه در یک اتاق کوچک اوقاتم را با کامپیوتر مدل «پنتیوم تری» سر می‌کنم، با روزهای دیگر هم فرقی دارد یا نه؟

   البته همین که یک روز هم به نام میلیون‌ها نوجوان نامگذاری شده، باید خوشحال باشیم. روز پدر، روز زن، روز کودک و حالا هم روز نوجوان. خوب یک روز هم به نام ما باشد، چه اشکالی دارد.

   شاید تلویزیون در این روز برای ما سنگ‌تمام بگذارد؛ ولی خوب، روزهای دیگر با این اوقات بیکاری و فراغت چه‌کار باید بکنیم؟!

عکس از عیسی صحابه

   اوقاتی که می‌گویند باید به بهترین شکل ممکن پر شود و از ما برای آینده یک آدم کامل بسازد. این اوقات فراغت به قدری مهم است که چند سازمان از کنار آن بودجه می‌گیرند تا برای میلیون‌ها نوجوان ایرانی برنامه‌ریزی کنند تا مثلاً وقت ما نوجوان‌ها تلف نشود.

   فکر بدی نیست، به هر حال این موضوع دیگر برای ما عادت شده است. هر سال در گرماگرم تابستان بحث اوقات فراغت مطرح می‌شود و در روز نوجوان هم همه حداقل می‌خواهند به فکر ما باشند. روزنامه‌ها درباره ما می‌نویسند، رسانه‌ها از نقش ما در آینده می‌گویند و بعد هم همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود. گویی نوجوان است و فقط همین یک روز و یا همین اوقات فراغت تنها مخصوص و محصول تابستان است، البته بی‌انصاف نیستیم، بعضی وقت‌ها تعداد این طرح‌ها گاه از تعداد ما نوجوان‌ها بیشتر است، ولی چه قدر این طرح‌ها می‌تواند برای ما مفید باشد و چه تعداد از نوجوان‌ها می‌توانند از این طرح‌ها استفاده کنند، دیگر معلوم نیست.

عکس از ایرنا

   اصلا مگر چه قدر امکانات ورزشی، تفریحی، آموزشی و... برای نوجوان‌هاست که این همه نوجوان بخواهند از آنها استفاده کنند. تازه همین امکانات هم برای پسرها خیلی بیشتر است و برای دختران نوجوان سالن ورزشی و مکان‌های تفریحی و فرهنگی، که متناسب با وضعیت‌ مالی همه خانواده‌ها باشد، خیلی کمتر است.

   به همین دلیل آنها مجبورند ساعت‌ها در خانه، سر خود را با طرح‌های مختلف گرم کنند و برای باز شدن مدرسه روزشماری کنند.

   بیچاره پدر و مادر که شاید در همین روز نوجوان یکی از آرزوهایشان این باشد که زودتر باز ماه مهر راه بیفتد تا حداقل ما را از سر خودشان باز کنند تا مدام جلوی چشم آنها رژه نرویم و اعصاب آنها را به هم نریزیم. بالاخره چند ساعت هم چند ساعت است.

   ولی همین که بالاخره یک روز به نام ما نوجوان‌هاست، باید خوشحال باشیم. همین که در این روز گوشه ذهن بزرگ‌ترها و مسئولان با نام ما نوجوان‌ها قلقلک پیدا کند، خوشحالیم. در چنین روزی آرزو می‌کنیم که آن قدر اوقاتمان پر و غنی باشد، آن قدر برنامه‌ریزی و امکانات برای ما نوجوان‌ها فراهم شود که وقتی می‌خواهیم درباره روز نوجوان بنویسیم، ناخودآگاه قلم‌مان به سمت کمبودها و اوقات فراغتی که به هدر می‌رود، نرود.

برچسب‌ها