همشهری آنلاین - ایزد مهرآفرین: سینمای مستند همواره بخش مهجوری در ایران بوده است؛ از مشکلات تولید تا شیوه تبلیغات و پخشهای داخلی و خارجی، سینمایی که همانند ادبیات است و دوربین حکم قلم را در آن دارد. قلمی که بارها و بارها تماشاگران خود را شگفتزده کرده است؛ حتی بیشتر از یک اثر داستانی. فیلمساز در سینمای مستند فاصله نزدیکی با حقیقت دارد و این امر باعث میشود نتیجهای که به دست میآید بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کند و پیرامون موضوعها و دغدغههایی حرف بزند که شاید مخاطب هرگز با آنها مواجه نشده است.
آنچه بیشتر در سازمانهای دولتی مشاهده میشد، نگاه سهلانگارانه به ثبت تصویری پروژهها بود؛ به گونهای که گروههایی که از فیلمسازی و نگاه تخصصی این حوزه سررشته نداشتند، صرفا با ساختن کلیپهایی بدون ایده و به اصطلاح عامیانه «بازاری» به یک پروژه عظیم و حیاتی ملی میپرداختند. در اینجا شاید پیکان انتقاد به سوی برخی مدیران روابط عمومی نیز بود که تحت تاثیر فضای کنونی جهان و سکانداری فضای مجازی، همه امور را ساده و کوچک میشمردند. مصوبه تازه هیات دولت پیرامون مستندنگاری میتواند دو جنبه مثبت را همزمان پیش برد؛ هم این نگاه سهل و سادهانگارانه را به یک نگرش عمیق، تخصصی و جامع تبدیل کند و فیلمسازان حوزه مستند را برای تحقق این امر به کار گیرد، هم راهی برای تقویت سینمای مستند و بهبود شرایط زیست مستندسازان باشد.
مستندسازان در دوران پیشاکرونا با مشکلات تامین هزینه تولید و پیدا کردن سرمایهگذار و پخشکننده داخلی و خارجی مواجه بودند اما در دوران پساکرونا این مسائل سختتر و گاهی بحرانیتر شد. به نوعی که فیلمسازان برای تامین هزینههای اولیه خود نیز با مشکل مواجه شدند. آنها در مواقع بحرانی کشور، شرایط خاص و حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل، جنگ و... در میدان هستند. حالا نیز در شرایط وقوع این بحران شانه خالی نکردند؛ بسیاری از آنها پا به پای پزشکان و کادر درمان جان خود را به خطر انداختند و لحظه به لحظه با حضور در نقاط مختلف کشور (حتی نواحی دورافتاده) مردم سرزمینشان را از آخرین وضعیت شیوع این ویروس و بحران موجود باخبر کردند.
این مصوبه میتواند بسیاری از جوانان خلاق، بااستعداد و دغدغهمند را مشغول کار کند؛ جوانانی که در این سالها ثابت کردند اگر میدان را بر عهده گیرند شگفتیساز هستند؛ همانطور که در سالهای اخیر جوانانی چون محمدحسین مهدویان و محمد کارت از سینمای مستند پا به سینمای داستانی گذاشتند و نگاه عمیق و دغدغهمند آنها مورد توجه مخاطبان و صاحبنظران سینمای ایران قرار گرفت؛ نگاهی که بخش زیادی از آن را میتوان مرتبط با فعالیت مستمر آنها در سینمای مستند دانست.
یکی از مهمترین عناصر فیلمسازی و در شکل کلی هنری «لحن» است؛ این که یک هنرمند یا فردی که به او کاری محول میشود درک کند در چه شرایطی قرار گرفته است، آن پروژه چه اهمیتی دارد، مصرفگراست یا سازنده، سرگرمکننده است یا دانشمحور، چه میزان از آن را باید در اثر توضیح داد؟ آیا قسمت محرمانه وجود دارد و... این نوع نگاه حاصل یک زیست تخصصی و تجربهگراست که مستندسازان با توجه به فعالیتهای گام به گام و هدفمند خود در فیلمسازی از عهده آنها برمیآیند. آنها میدانند که مستندسازی با رپرتاژ آگهی و فعالیت در یک آژانس تبلیغات که گاهی هنر را فدای فروش یک محصول یا پررنگ کردن یک فرد یا اثر میکنند متفاوت است و خاستگاه آن شایستهسالاری و تلاش و پرداخت به ایدههای هدفمند و وفادار به واقعیت است.
برخلاف این که شاید برخی این مصوبه را یک اقدام تبلیغاتی بدانند، اگر در زمینه اجرایی درست پیش برود میتواند گامهای مهمی را در زمینه مستندسازی و نمایش دستاوردهای ملی بردارد. مستندسازان نیز با خیال راحت تمرکزشان را روی ساختن یک اثر جذاب، خلاق و جسور میگذارند. آثاری که جدا از پرونده ثبت تصویری یک پروژه میتواند ماهیت هنری و ارزشی به خود بگیرد؛ هنر ناب را متجلی سازد و دستمایه رجوع آیندگان پیرامون مسائل مختلف این سرزمین شود.