همشهری آنلاین- علیرضا برازجانی: پسین دلگیر بندر است؛ آن وقتی که آفتاب رخ پرمهرش پر از سرخی است و در حال رفتن، تا پس از شبی پر رمز و راز آماده طلوعی دیگر شود و فردای بهتری از پنجره روشنایی پیشکش بندرنشینان کند. صیادان و ماهیگیران گوشهای از موجشکن اسکله «جفره ماهینی» بوشهر بیخیال کرونا دورهمی گرفتهاند و گرم صحبت هستند. حلقه دوستانهشان همان جایی است که میتوانم پاسخ سوالات بیشمارم از روزگار صیادان و دریانوردان را بگیرم.
با روی گشاده پذیرایم میشوند. چهره تکتکشان را که نگاه میکنم به راحتی رد بیرحمی حوادث دریا و گذران یک عمر دریانوردی به امید کسب روزی حلال از سخاوت خلیج فارس در سیمایشان موج میزند. در بین آنها همه نسلها نمایندهای دارند. از نوجوانی که پا به پای پدر دل به امواج سهمگین سپرده تا آینده خود را بر پایه دریا بسازد تا پیرمردی که دیگر آروزی خود را در اعماق الک کرده و حالا در ساحل پرسه میزند.
یادی از گذشته
با «سبحان غریبی» همکلام میشوم. ۳۲ ساله است. میگوید که از ۱۴ سالگی دست در دست پدر که ناخدای باتجربه جفره است، راهی دریا شده و وجب به وجب صیدگاهها را در فاصله ۵۰ تا ۶۰ مایلی از ساحل بوشهر، تور ریخته یا با قلاب و گرگور در کمینگاه راشگو و حلوا سفید و شیر به انتظار نشسته است؛ آبزیان با ارزش و مرغوبی که دیگر باید نامشان را به حافظه تاریخی صیادان سپرد چون صید ترال دیگر چیزی از آنها باقی نگذاشته است.
خاطراتی که این صیاد ریز جثه از شبهای طوفانی دریا روایت میکند، آنقدر هیجانآور است که مو بر تن آدمی سیخ میکند. او میگوید: «این روزها دیگر صیادی صرفه ندارد. صیدگاهها خالی از ماهی شدهاند. ادوات صیادی هر روز گرانتر از دیروز است. دلار که بالا میرود، هزینههای ما هم همینطور افزایش پیدا میکند. خرید یک دستگاه موتور یاماها که ۵۰ میلیون تومان بود، الان بیشتر از ۹۰ میلیون تومان آب میخورد. از این گذشته خرید تور و سیم گرگور هم حسابی دست ما صیادان را خالی کرده است.»
غارت دریا با ترال
«حسین» یکی از صیادان و ماهیگیرانی است که حین گفتوگو وارد میشود و در حالی که شال دور کمرش را باز میکند، آهی میکشد. او تازه پس از یک دریانوردی طولانی به ساحل رسیده و خبرهای داغی از صید و صیادی دارد. رشته کلام را در دست میگیرد.
حسین میگوید: «صید ترال دریا را غارت کرده است. در این تورها ماهیهای ریز و درشت و هر آنچه که در بستر دریا نقش متعادلکننده دارد و باعث موازنه محیط زیست هستند، جارو میشود. این گونه نسل ماهیها و انواع آبزیان منقرض شده یا در حال نابودی هستند. این صیدگاهها که نیاکان و پدران ما با آنها همزیستی مسالمتآمیزی داشتند، در سالهای اخیر حسابی تکانده شده و دیگر از نفس افتادهاند.»
حسین معتقد است اجرای طرحهایی مثل دریابس و اعمال محدودیت دریاروی که در سالهای اخیر برای حفاظت از آبزیان در فصول تخمریزی اجرا میشود نه کمکی به حفظ آبزیان و نه دردی از صیادان دوا میکند بلکه به بیکاری بیشتر ما و جامعه صیادی دامن میزند.
او ادامه میدهد: «اول اینکه دریابس در بدترین موقع سال اجرا میشود یعنی ۲۰ روز قبل از صید میگو در حالی که فصل تخمریزی آخر اسفند تا اول اردیبهشتماه است. دوم اینکه دریابس نیاز به یکپارچهسازی در همه امتداد نوار ساحلی جنوب کشور دارد نه این که در آبهای بوشهر اجرا شود، اما در خوزستان یا هرمزگان از این طرح خبری نباشد. به طور میانگین ماهیگیران نیمی از سال را به دلیل وزش بادهای سهمگین، گرمای هوا، شرایط نامساعد جوی و تعمیرات غیرمترقبه شناورها از صید محروم هستند، اما دریابس دیگر قوز بالا قوز شده است. ما اگر دریا برویم، میتوانیم نان بخور نمیری برای زن و بچههایمان دست و پا کنیم. اگر هم دریا نرویم، منبع درآمد دیگری نداریم که با آن ارتزاق کنیم.»
سفر بیبازگشت به آبهای دور
اما اینها تنها مشکلات و چالشهای ۱۵ هزار صیاد بوشهر نیست. سال گذشته ۶۰هزار تن ماهی در آبهای بوشهر صید شد و صید ترال هم ۶ هزار تن سهم از دریا برداشت. این سالها با کاهش سطح ذخیره آبزیان در صیدگاههای سنتی صیادان مجبورند برای دشت بیشتر و صید بهتر به آبهای دوردست بروند که با مخاطرههای زیاد و حتی جان باختن آنها همراه شده است، زیرا ناخواسته پایشان به آبهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باز میشود و با برخورد گارد ساحلی این کشورها روبرو میشوند. سال ۹۸ یکی از آن سالهایی بود که صیادان از آن با نام سال سیاه یاد میکنند، زیرا ۳ یا ۴ نفر از صیادان هم محلیشان به دریا رفتند و هرگز بازنگشتند.