از طرفی باهنر از آن جمله سیاستمدارانی است که اگر سخنی بگوید، موجی را درست خواهد کرد. شاید به همین دلیل است که در جریان انتخاب رئیس مجلس از غلامعلی حدادعادل و علی لاریجانی، نامزدهای ریاست مجلس هشتم، خواسته بود که او را از هرگونه موضعگیری معاف کنند.
او حتی در انتخاب رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هم کمتر موضعگیری کرد؛ هرچند اولین کسی بود که خبر ابقای احمد توکلی را به رسانهها داد. باهنر در این گفتوگو که نزدیک به یک ساعت به طول انجامید از هر دری سخن گفت؛ از انتخاب رئیس مرکز پژوهشها گرفته تا انتخاب رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس که هنوز مشخص نیست.
باهنر نقبی هم زد به انتخابات ریاستجمهوری آینده و اینکه نامزد واحد اصولگرایان چه کسی خواهد بود.
- بهنظر میرسد مجلس هشتم در فرآیند انتخاب هیات رئیسه، رئیس مرکز پژوهشها و تشکیل فراکسیون اکثریت، یک روند دمکراتیک را طی کرده است. اجازه بدهید از نحوه انتخاب آقای توکلی به ریاست مرکز پژوهشها شروع کنیم. آقای توکلی اعلام کرد که هیأت رئیسه هیچ شرط و شروطی برای من تعیین نکرده است اما در محافل گفته میشد تاخیر در ابقای ایشان مربوط به شرط و شروطی میشود که طرفین برای همدیگر داشتند. بهتر است که این بحث از جانب نایب رئیس مجلس هم مورد تدقیق قرار گیرد. دلیل تاخیر چه بود؟
بگذارید یک مقدمه بگویم؛ مرکز پژوهشها همان طور که میدانید اساسنامهای دارد. بر پایه این اساسنامه هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی، هیأت امنای مرکز پژوهشهای مجلس به حساب میآیند و رئیس را برای مدت 4 سال انتخاب میکنند. پایه این مرکز در مجلس پنجم گذاشته شد که دکتر جواد لاریجانی اولین رئیس این مرکز بود، بعد از آن محمد رضا خاتمی در مجلس ششم، ریاست مرکز پژوهشها را بهعهده داشت و آقای توکلی هم در مجلس هفتم. برای انتخاب رئیس مرکز پژوهشها درمجلس هشتم موضوع شرط و شروط و حرفهایی از این قبیل مطرح نبود، اما طبیعی است که هیأت امنا انتظاراتی را از این مرکز دارند. در مجلس هشتم برای انتخاب رئیس مرکز پژوهشها تغییراتی را شاهد بودیم. تغییر اول این بود که اعلام کردیم کسانی که نامزد ریاست مرکز هستند، اعلام آمادگی کنند.
اسامی 10تا 12 نفر به ما رسید و هیأت رئیسه بحث مبسوط و مفصلی در این زمینه داشت.
3 یا 4 جلسه در این باره بحث کردیم و ایدههای افراد را هم شنیدیم، نظرها و انتظاراتی را هم خود هیأت امنای مرکز پژوهشها داشتند. ضمن احترامی که برای همه نامزدها قائل بودیم، از تلفیق نظرات نامزدها و انتظارات هیات رئیسه تشخیص داده شد که دکتر توکلی بهعنوان رئیس مرکز پژوهشها منصوب بشود. البته انتظاراتی هم هیأت امنا یا هیأت رئیسه از مرکز پژوهشها دارند که اینها را مورد بحث قرار دادیم. این بحثها بیشتر در جهت ارتقای سطح کیفی و کمی کار مرکز پژوهشها بود، چون مرکز پژوهشها بازوی کارشناسی مجلس است و حتما کارهایش باید کارهای پژوهشی باشد، کارهای تحقیقاتی باشد و بهاصطلاح، مرکز پژوهشها سفارشی نباید کار کند.
- میخواهید بگویید سفارشها باید از درون مجلس باشد نه از خارج یا...
منظورم سفارش عادی نیست. منظورم این است که نمیشود سفارش داد و گفت مثلا در مرکز پژوهشها، پژوهشی انجام شود که نتایج این لایحه مثبت نشان داده شود. این را میگوییم سفارشی! والا همه کارها سفارشی است؛ یعنی مرکز پژوهشها طبق اساسنامه موظف است به سؤالات نمایندگان پاسخ دهد.
حالا بعضیها اسم این ماجرایی را که برایتان توضیح دادم، شرط و شروط گذاشتهاند. این شرط و شروط نیست. بالاخره هر وزیری هم که منصوب میشود یک سری وظایفی دارد که باید به وظایفش عمل کند. رئیسجمهوری هم که انتخاب میشود باز یک سری وعده و وعید به مردم میدهد. این طبیعی است که به هر حال قرارهایی بین هیأت رئیسه و رئیس مرکز پژوهشها گذاشته شده است.
- در انتخاب آقای لاریجانی بهعنوان رئیس مجلس هشتم، گفته میشود شما نقش اصلی را بازی میکردید؟ این گمانه تا چه حد صحت دارد؟
بعضیها میگفتند همین که شما حمایت صد درصدی از رئیس قبلی مجلس نمیکنید معنایش این است که از رئیس جدید حمایت میکنید؛ اما این را من قبول ندارم، من فکر میکردم و فکر میکنم هر دوتا برادران بزرگوار، خادمان این نظام و انقلابند. بنابراین به دوستان عرض کردم که چون موضع گیری من میتواند معنا و مفهوم داشته باشد من را از موضع گیری معاف کنید و هر دو برادر بزرگوار هم پذیرفتند که بنده در این قضیه حداقل در رسانهها و بهصورت علنی موضعی نداشته باشم.
- بهصورت غیرعلنی چه؟
نه، این طور نبود که بهطور خصوصی و غیرعلنی هم فعال باشم.
- سؤالم را لایه برداری میکنم؛ میگفتند شما پشت آقای حداد را خالی کردید.
من خیلی این واژهها را قبول ندارم. من فکر میکنم در نظام جمهوری اسلامی این مسئولیتها باری است که روی دوش افراد گذاشته میشود و ارثی نیست که به ما برسد.
- اواخر مجلس هفتم اتفاقاتی باعث شد که آقای حداد عادل در مقابل دولت بایستند؛ برای حفظ شأن مجلس بنا به گفته خودشان؛ آیا اینها دلیل حمایت نکردن شما از آقای حداد بود؟
ببینید ما تصمیماتمان را در مجلس هفتم بهصورت مشترک میگرفتیم.
- با آقای حداد؟ در هیات رئیسه؟
بله. ما در ضمن اینکه تلاش میکردیم اختیارات همدیگر را سلب نکنیم، با آقای حداد در هیات رئیسه بهطور مشترک تصمیم میگرفتیم، یعنی ما همه قبول داشتیم و هنوز هم من قبول دارم که در مجلس تصمیم نهایی را یک نفر باید بگیرد و این شخص رئیس است. اما ما نظرات مشورتیمان را هم میدادیم. اینکه تعارضی پیش نمیآمد به این دلیل بود که قبول کرده بودیم یک نفر باید تصمیم بگیرد و یک نفر حرف آخر را بزند. بنابراین مسئولیتها را همه بهعهده میگیریم. یعنی بهاصطلاح کارهایی را که مجلس هفتم انجام داده بهعهده میگیریم.
- چرا باهنر از نایب رئیسی اول به نایب رئیسی دوم تنزل کرد؟ آیا دلیلش همان رویکردی نبود که درباره نامزدهای روسای مجلس هشتم در پیش گرفتید؟
خیلی در مورد این مسائل فکر نمیکنم. اینکه مثلا چه کار باید کنم که نایب رئیس اول بمانم یا چه کار کنم که رئیس مجلس بشوم. من به این کارها بیشتر بهعنوان وظیفه نگاه میکنم. موضوع را خوب است برایتان روشن کنم: ساختار مجلس را بعضی بیرون مجلسیها متوجه نیستند؛ علتش این است تصور بعضیها در بیرون این است که رئیس مجلس یا نایب رئیس مجلس مثل رئیسجمهوری است؛ میتواند به وزرا امر و نهی بکند، میتواند عزل بکند، نصب بکند. در حالی که اینگونه نیست. اینجا باید بر قلبها حکومت بکنید، یعنی باید نفوذ رای داشته باشید، هر کس براساس نفوذی که در قلبها دارد، بهتر میتواند کار را جلو ببرد.
- تشکیل فراکسیون اصولگرایان و تعیین رئیس برای اصولگرایان مجلس هماکنون مورد بحث رسانههاست. فکر نمیکنید کمی پروسه کار طولانی شده است؟
ما توافق کردهایم که برمبنای یک اساسنامه کار کنیم.
- خب این اساسنامه در چه مرحلهای است؟
اساسنامه نوشته شده و الان ثبت نامهای رسمی انجام میشود. چون ما یک اعتقاد داریم که بالاخره کسانی که عضو یک فراکسیون سیاسی میشوند بهتر است که عضو فراکسیون سیاسی دیگر نباشند. ما در اساسنامه این را گنجاندهایم. کسانی که عضو فراکسیون اکثریت میشوند عضو فراکسیون تخصصی میتوانند بشوند اما فراکسیونهای سیاسی دیگر نه.
- خب چه کسی رئیس میشود؟
نمیدانم. بستگی دارد. یعنی الان این اساسنامه در دو حالت قرار دارد. چون مجمع عمومی فراکسیونها باید اساسنامه را تصویب کند، دوتا سناریو میتواند وجود داشته باشد؛ یک سناریو این است که رئیس فراکسیون را خود مجمع انتخاب کند و دیگر اینکه رئیس فراکسیون را هیأتمدیره 44 نفره انتخاب بکنند. در دو حالت ممکن است نامزدها متفاوت باشند.
- یعنی مثلا میشود که آقای لاریجانی که رای اول را آوردند رئیس فراکسیون نباشد؟
توصیه ما هم این بوده و خود آقای لاریجانی هم نظرشان همین است که اصولا رئیس مجلس رئیس فراکسیون نباشد. برای اینکه رئیس مجلس واقعا باید رئیس همه نمایندهها باشد. خود آقای دکتر لاریجانی هم پذیرفتهاند ایشان نامزد ریاست فراکسیون نیستند.
- بپردازیم به بحث انتخابات ریاستجمهوری. اصولگرایان در تلاشند که بر سر نامزد واحد به توافق برسند. از سوی دیگر بهنظر میرسد حضور آقای احمدینژاد در دور بعدی انتخابات قطعی است. آیا نامزد واحد اصولگرایان آقای احمدینژاد است؟
ببینید سؤال شما به این دلیل است که فقط براساس عرف گذشته نگاه میکنید. در این مملکت بالاخره اصل بر این بوده ( لطفا برعکس را نتیجهگیری نکنید) اصل براین بوده تا به حال هر کس رئیس مجلس بوده، اگر دوره بعدی هم مثلا جناح عوض نشده همان شخص رئیس مجلس مانده است.
- بله. ولی این اصل در مجلس هشتم به هم خورد.
این اصل به هم خورد. در ریاستجمهوری هم بالاخره همیشه یک روال وجود ندارد. تا به حال هرکس رئیسجمهوری شده، دور دوم هم به ریاستجمهوری انتخاب شده است. در حالی که در دوره نهم ریاستجمهوری اولین باری بود که انتخابات به دور دوم رفت. بنابراین اینکه یک عده یا بنده الان بگویم آقا الا و لابد نامزد ما آقای احمدینژاد است این را نمیگوییم... ببینید، تکرار میکنم معنا و مفهومش این نیست که نامزد ما آقای احمدینژاد نیست باز شما برداشت نکنید.. اما میخواهم بگویم آقای احمدینژاد الان رئیسجمهوری هستند و همه اختیارات ریاستجمهوری را دارند و برای دوره دهم هم یکی از نامزدهای ریاستجمهوری هستند که طبیعی است ما درباره دیگرانی هم که خودشان را در معرض میگذارند و اعلام آمادگی میکنند، مینشینیم بحث میکنیم، صحبت میکنیم و نتیجه گیری میکنیم.
- آیا اینجا هم بنا دارید اختلافهایتان به صحن نیاید، آیا میتوانید اینگونه عمل کنید؟
خب بله، ما درخواستمان و توقعمان این است که اگر قرار است رقابتی بین نامزدهای اصولگرا باشد اینها درونگروهی باشد. بعد همه با یک نظر واحد در صحن سیاست حاضر شوند، حالا شما اسمش را گذاشتید دود سفید. اینکه بعضیها موقعی که من میگویم نامزد ما باید واحد باشد تلقی بکنند که نظر من آقای احمدینژاد است پس دیگر من نامزد نشوم نه این طور نظری نیست. باز بگویم؛ من الان در موضع اعلام مصداق رئیسجمهوری نیستم. میگویم که سازوکار و فرآیند قضیه باید اینگونه باشد.
- اجازه میخواهم این سؤال را هم لایه برداری کنم. موضوعی الان مطرح است که بعضی از اصولگراها به تاکتیکی فکر میکنند که در رقابت انتخابات دهم بهتر ظاهر شوند، اینکه بر آن هستند همراه با اصلاحطلبان بر سر یک چهره معتدل و میانه رو که مقبول هر دو جناح باشد به توافق برسند.
ببینید اینها دیگر تعبیرها و تفسیرهای موجود است.
- صحبت از رقابت شد. عدهای هم اکنون مطرح میکنند اگر آقای خاتمی بیاید رد صلاحیت میشود نظر شما چیست؟
من این تصور را ندارم. آقای خاتمی از چهرههای قابلقبول است، نقدهایی به عملکرد ایشان ما داریم، کمااینکه بنده بارها اعلام کردم بین آقای خاتمی دوره اول و دوره دوم تفکیک قائلم. من به دوره اول ریاستجمهوری آقای خاتمی خیلی نقد دارم، اما دوره دوم فکر میکنم نکات قابل دفاع زیادی در دولت آقای خاتمی وجود داشته باشد.
در مجموع هم تصور من این است که آقای خاتمی نیرویی است که داخل چارچوب کار میکند، صلابت ویژه خودش را دارد و قطعا یکی از پتانسیلهای نظام است. باید از این پتانسیل استفاده بشود و شاید اگر بخواهم کمی شفافتر بگویم آقای خاتمی نیروی ساختارشکن نیست. یک عدهای میخواهند ساختارشکنی را ترجمه بکنند به رقابت سیاسی.
ما اصلا ساختارشکنی را جزو رقابتهای سیاسی نمیدانیم. هیچ حکومتی در هیچ نقطه دنیا تا همین امروز که فریاد حقوق بشر و حقوق ملتها و اینها برقرار است، از حیث دمکراسی اجازه نمیدهد که نوع حکومت عوض شود، رئیسجمهوری عوض میشود، مجلس عوض میشود، آدمها عوض میشوند، اما ساختار، هرگز. حتی هیچکس قادر نیست با رای مردم ساختار را نه عوض کند نه اجازه دهد عوض شود.
در فرانسه براساس اصل 4 قانون اساسی حکومت لائیک است و با هیچ روش دمکراتیک این اصل قابل تغییر نیست. ترجمه فارسیاش این است که اگر صددرصد مردم فرانسه هم رای بدهند این اصل قابل تغییر نیست. سؤال، چه جوری میشود این اصل را تغییر داد؟ جواب، هیچراهی وجود ندارد.