به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هنرآنلاین، به نظر میرسد نزدیکترین راه عملی برای دستیابی به دانش - هر چند محدود - درباره شرایط دنیای فرامادی پس از مرگ، بهره گرفتن از تجربههای افرادی است که مدعیاند در مقطعی از عمر خود در وضعیتی مشابه با حالت مرگ جسمی قرار گرفته و سپس به حیات جسمی بازگشتهاند. مطالعه یا راستیآزمایی ادراکات نقلشده یا مکتوب این افراد در چند دهه اخیر زمینهساز شکلگیری حوزه مطالعاتی «تجربه نزدیک به مرگ» (Near-Death Experience، NDE) شده است.
در دهههای اخیر آثار مکتوب متعددی در زمینه NDE منتشر شده که شاید معروفترین آنها کتاب «در آغوش نور» اثر بتی ایدی باشد. این زن آمریکایی در کتاب خود رویدادهایی را شرح داده که به ادعای وی نتیجه خروج روح از کالبد در جریان یک عمل جراحی بوده است. در سالهای اخیر مطالعات حوزه NDE و گرایش به نشر کتابهای مرتبط با آن در ایران گسترش یافته است. کتاب «آنسوی مرگ» (اثر جمال صادقی) که در واقع مجموعهای از محتوای سه مصاحبه با سه نفر از مدعیان درک تجربه نزدیک به مرگ است، بازخوردهای گستردهای در ایران ایجاد کرده است. کتاب «سه دقیقه در قیامت» نیز حاوی شرح تجربههایی است که ظاهراً از زبان رزمندهای ایرانی مطرح شده است. از نکات مشترک دو کتاب اخیر میتوان به تمایل تجربهگران به ناشناس ماندن اشاره کرد.
در حوزه آثار تصویری و تلویزیونی تا سال گذشته برنامه اختصاصی در این زمینه ساخته نشده بود. از رمضان سال ۹۹ پخش برنامه مستند «زندگی پس از زندگی» به تهیهکنندگی عباس موزون از شبکه چهار آغاز شد. این برنامه گفتگومحور که آقای موزون اجرای آن را هم بر عهده داشت، به توصیف تجربههای نزدیک به مرگ از زبان خود تجربهگران میپرداخت. «زندگی پس از زندگی» رمضان ۱۴۰۰ هم پخش شد و با توجه به گسترش سامانههای پخش محتوای برنامههای تلویزیون، مخاطبان بیشتری در مقایسه با سال پیش جذب کرد.
بکر بودن موضوع و محتوای روایات و رویکرد بیطرفانه مجری در فرآیند روایت تجربهها سبب جذب طیف بینندگان از میان افراد دارای گرایش به زندگی دین-محور و علاقهمندان به موضوع NDE شده است. مجری برنامه در طول گفتگو سعی میکند که گرایش مذهبی و فکری خود را در مصاحبه دخالت ندهد و با مطرح کردن پرسشهای موشکافانه، به تشریح هر چه بهتر تجربهها کمک کند.
علاوه بر شرح ادراکات تجربهگران، در بخشهای مختلف برنامه مصاحبههای ضبطشده با کارشناسان دینی و پژوهشگران حوزه NDE گنجانده شده که بیننده را با جنبههای مختلف و جزئیات تجربهها فرامادی آشنا میکند. در ضمن، گنجاندن مصاحبههای تجربهگران غربی در برخی قسمتهای برنامه زمینه درک تجربههای مشترک نزدیک به مرگ را برای بیننده ایرانی فراهم کرده است.
به نظر میرسد این برنامه قصد دارد دیدگاه مردم را درباره زندگی و مرگ تغییر دهد و مرگ را بخشی از زندگی معرفی کند. با توجه به حفظ رویکرد بیطرفانه برنامه، موفقیت نسبی در جذب بخشی از بینندگان فاقد گرایش به زندگی دینمحور هم حاصل شده است. این ادعا با بررسی دیدگاههای بینندگان در کانال اینستاگرام برنامه ثابت میشود. از شواهد چنین برمیآید که باورمندان به زندگی پس از مرگ و افرادی که درد فقدان عزیزان خود را تحمل میکنند، وابستگی بیشتری به «زندگی پس از زندگی» داشتهاند.
شاید در شرایطی که همهگیری کرونا و تلفات گسترده ناشی از این بیماری پیامدهای روحی زیانباری همراه داشته است، تولید چنین برنامههایی بتواند در تسکین درد داغدیدگان و ایجاد امید بین مردم سودمند باشد.