این طرح به همراه طرح دریافت مالیات از تعدد خریدوفروشمسکن همراه با اعلام مکرر در مورد کاهش قیمت مسکن هرچند ممکن است به آرام شدن بازار مسکن کمک کند اما در واقع تلاشی است برای تاثیرگذاری روانی بر بازار که اثرات موقت و نه دائمی بر بازار مسکن دارد.
با سخن گفتن درمورد کاهش قیمت و اینکه مالکان خانههای خالی مجازات میشوند، قیمتها کاهش نمییابد. تورم از منطق اقتصادی پیروی میکند و اگر سهمی برای آثار روانی قائل باشیم باید این سهم منطقی باشد و نه ناشی از توهم.
در عین حال باید به ریشههای واقعی گرانی مسکن توجه کرد. آیا گرانی مسکن و نابسامانی آن غیراز گسیل شدن سرمایههای کلانی است که صاحبان آن برای حفظ و سودآوری بالای آن به سوی بازار مسکن در اقتصاد ایران گسیل میشوند؟
چرا امروزه صاحبان سرمایه به جای هدایت سرمایه خود به سوی تولید و بازار سهام حتی شرکتها و سازمانهای دولتی و غیردولتی که در بخش خاصی فعالیت میکنند مسکن را مطمئنترین و سودآورترین فعالیت اقتصادی میدانند و حتی سرمایه ایرانیان خارج کشور نیز به این بازار وارد شده است؟
این سیاست به همراه 4 ماه توقف تزریق پول به بازار مسکن به دلیل اختلاف نظر در دولت در مورد نرخ بهره نوعی رکود در بازار ایجاد کرده است.با ادامه تزریق پول در اقتصاد کشور و تاثیر رشدنقدینگی، تورم افزایش خواهد یافت و افزایش نقدینگی به رشد قیمت مسکن منجر میشود.
این مسئله زمانی قابل کنترل است که دولت موفق شود تا نقدینگی را بهسوی بازار سهام هدایت کند؛ کاری که در شرایط جاری به دلیل عرضه سهام شرکتهای دولتی عملی است ولی نیاز به تصمیم جدی و اعمال سیاستهای واقعبینانه دارد.