قبل از جنگ ۱۱ روزه غزه افتخار نتانیاهو این بود که در دوره جدید نخست وزیری خود، درگیری خونینی بین رژیم اشغالگر قدس و فلسطینی ها رخ نداده و بطور موثر توانسته با ایران مقابله کند.
همچنین دولت وی طی سال گذشته موفق شده بود تا با انجام سریع واکسیناسیون کرونا جزو دولتهای موفق در زمینه مقابله با کرونا قرار بگیرد.
اما فساد مالی نتانیاهو کار دست او داد و به جهت پرونده ای که در رابطه با فساد مالی داشت و سایر موضوعات نتوانست در انتخابات اخیر آرای لازم برای تشکیل کابینه جدید را بدست بیاورد. با پایان مهلت قانونی ۲۸ روزه نتانیاهو برای تشکیل دولت جدید در اسرائیل و عدم توفیق وی در تحقق در این زمینه، حزب لیکود در تاریخ ۱۴ اردیبهشت و در آخرین ساعات باقیمانده از مهلتی که نخست وزیر در اختیار داشت طرحهایی جدید در حمایت از شهرک های یهودینشین را به تصویب رسانید. یکی از این پیشنهادها «قانونی کردن» برخی شهرکنشینهای بسیار کوچک یهودی در قلب مناطق فلسطینینشین کرانه باختری و از جمله اخراج فلسطینی ها از منطقه شیخ جراح و ساکن نمودن یهودی ها در آنجا بود .
نتانیاهو و حزبش با این تلاش ها در صدد جلب حمایت هر چه بیشتر راستگرایان، شهرکنشینها و مذهبیون (بهویژه جوانان حاضر در میان این گروهها) برآمد تا در صورت تکرار انتخابات در اسرائیل، حزب لیکود تقویت و احزاب نوپای راستگرا ضعیفتر شده یا اساسا منحل شوند.
در عین حال نتانیاهو دچار یک اشتباه محاسباتی شد زیرا که فکر می کرد دست فلسطینی ها بسته است و در مقابل اقدامات اشغالگران در تصرف خانه های آنها در شیخ جراح اقدامی نخواهند کرد. رژیم صهیونیستی گمان نمی کرد که بدون آنکه به طرف فلسطینی در غزه حمله کند، از سوی آن ها مورد حمله قرار گیرد. از این رو این رژیم، جنگ را یک دستور کار اسرائیلی به حساب میآورد. در واقع سیستم اطلاعاتی اسرائیل در دو سال گذشته، خبری از آمادگی تدریجی فلسطینیها برای تهاجم به خود نداشت.
وقتی شلیک موشکها از غزه به سمت شهرکهای یهودی نشین قدس شروع شد، رژیم اشغالگر قدس بلافاصله در اقدامی سریع سه مانعی که موجب آغاز دور جدید جنگ شده بود را برطرف کرد. یعنی اجرای حکم دادگاه عالی علیه محله «شیخ جراح» را متوقف کرد، نظامیان مستقر در صحن مسجدالاقصی را از آنجا خارج ساخت و اعلام کرد که مانع صدمه زدن یهودیان شهرکها به مسلمانان ساکن قدس خواهد شد. دولت اسرائیل توقع داشت که با این اقدام تعجیلی فضای قدس و کرانه باختری آرام شود و بحران فروکش کند. اما این اتفاق نیفتاد و ساکنان قدس و کرانه باختری در بخشهای مختلف با نیروهای نظامی رژیم درگیر شدند و همه چیز حکایت از یک انتفاضه فراگیر داشت.
بلافاصله پس از آنکه روز 20 اردیبهشت جنگ با شلیک موشکها از سمت غزه به سوی شهرک های یهودی نشین آغاز شد، محافل صهیونیستی و حتی از افرادی از درون ارتش، اعتراضهایی علیه سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل سر دادند. انها به این معترض بودند که چرا سرویس های اطلاعاتی از آمادگی فلسطینی ها برای آغاز جنگ بی خبر بوده اند. این اشتباه دولت نتانیاهو از ارزیابی توان فلسطینی ها بود و گویا آنها در تمام دوره نخست وزیری وی مشغول تهیه و تولید موشک بوده اند. اگر نتانیاهو می دانست چه تعداد موشک در خرانه حماس موجود است، شاید چند روز دیگر هم به جنایتهای خود ادامه میداد تا با پیروزی از این میدان خارج شود. ولی واقعیت این بود که او نمی دانست حماس چند موشک دیگر دارد. زیرا چرا که تعداد موشک های شلیک شده از سوی فلسطینی ها نسبت به روز اول آغاز درگیری تفاوتی نکرده بود.
تصمیم غلط حزب لیکود با اجرای طرح تضمین آینده ای امن برای شهرک نشینان با شکست مفتضحانه مواجه شد و حتی طرح پیشنهادی ترامپ که نتانیاهو را تشویق به اتخاذ استراتژی«برون _ درون» به منظور تامین امنیت آینده رژیم اشغالگر قدس می کرد را نادیده گرفت. این اقدام همراه با ریسک بزرگ، به آخرین شانس نتانیاهو در قمار بزرگ سیاسی وی تبدیل شد. در زمان ترامپ، نتانیاهو از سوی وی مجاب شده بود که از طریق امضای توافقنامه های صلح با کشورهای همسایه و سایر کشورهای عربی و عادی سازی روابط با دنیای برون، منازعه فلسطینی - اسرائیلی را نیز در درون رژیم حل کند. اقدام آخر نتانیاهو کاملا بر خلاف استراتژی «برون _ درون» بود، وی می خواست که با استراتژی «درون _ برون» کار فلسطین را از درون تمام کند تا بیرونی ها دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشند. توافق ابراهیم برای فلسطینی ها یک شکست بود زیرا آنها حمایت بینالمللی را از دست می دادند و اگر عربستان هم رابطه خود را با اسرائیل عادی می کرد، کار تمام بود و دیگر فلسطینی ها به غیر از تلاش برای جلب حمایت گروههای حقوق بشری گزینه دیگری نداشتند.
تا قبل از این، رژیم صهیونیستی موفق شده بود فلسطینی ها را چند پاره و تکه تکه کند، ولی جنگ ۱۱ روزه همه فلسطینی ها را متحد و یکپارچه کرد. در این جنگ، کاری که موشک های ارزان قیمت فلسطینی ها انجام داد، ارتش های کشورهای عربی موفق به انجام آن نشده بودند. نگاهی به تاریخچه جنگ اعراب و اسرائیل، نشان دهنده آن است که تا کنون به غیر از شکست چیز دیگری در کارنامه کشورهای مرتجع عربی ثبت نشده است. سیاست های نتانیاهو، که در این اواخر با تلاش کوشنر داماد صهیونیست ترامپ، منجر به فراموشی نسبی آرمان مردم فلسطین شده بود، در جریان این جنگ و به لطف خدا بار دیگر موضوع فلسطین و جنایت صهیونیست ها به موضوع اول دنیا تبدیل شد و علیرغم تلاش رسانه های بین المللی وابسته به صهیونیستها برای بیخبر نگاه داشتن مردم دنیا از جنایات اسرائیل، بار دیگر توجه مردم دنیا به مطلومیت مردم فلسطین و ددمنشی رژیم اسرائیل جلب شد. با این جنایتهای گسترده، بعید است که اسرائیل بتواند از این به بعد با ابتکارات دیپلماتیک جلوی موج حمایتی که از فلسطینی ها به راه افتاده را بگیرد. موضوع جدی تر درگیری های به وجود آمده بین شهروندان عرب و یهودی در اسرائیل است. شهروندان عربی که ۲۰درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند و این نگرانی که ممکن است در آینده درگیر یک جنگ داخلی شوند امروز دغدغه اصلی صهیونیست ها است. در سالهای گذشته تحلیل گران اسرائیلی این امیدواری را داشتند که دیگر رابطه ای بین این شهروندان عرب با آرمان فلسطین وجود ندارد. حوادث اخیر نشان داد که این مردم همچنان با آرمانهای مردم کرانه باختری و غزه احساس همبستگی می کنند.
نکته کلیدی در استراتژی «برون _ درون» این بود که نا امیدی فلسطینی ها به یک سکون و رخوت در آنان برای پیگیری آرمان فلسطین منجر می شود با این وجود جسارت های روز افزون راست افراطی در الحاق سرزمین های بیشتری از فلسطین به اسرائیل شعله این درگیری ها را برانگیخته است. قابل توجه این است که اتفاقاً این راست های افراطی را در صحنه سیاسی اسرائیل نتانیاهو پروبال داده است تا با کمک آنها در قدرت بماند. خشونت های اخیر نشان داد که نتانیاهو واقعاً یک دولتمرد نیست. طرفداران وی تا پیش از این ادعا می کردند که استراتژی دیپلماتیک وی منازعه فلسطین و اسرائیل را بدون اینکه سرزمینی را به فلسطینیها واگذار کند و یا حقوق بیشتری را در اختیار آنان بگذارد حل کرده است. اما امروز به نظر می رسد که وی برای پایان دادن به منازعه به بن بست رسیده و در قمار سیاسی آخر خود بد جوری باخته و هر چه که در این مدت بدست آورده بود را از دست داده است.
نویسنده: حسین آهن