به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، سیدرضا میرکریمی کارگردان و تهیهکننده سینمای ایران که سابقه ۴ دوره دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر از دوره سیوچهارم تا دوره سیوهفتم را در کارنامه مدیریتی خود دارد، روز گذشته به جشنواره جهانی فیلم فجر آمد و ضمن بازدید از بخشهای مختلف کاخ جشنواره، از نمایشگاه پوسترهای دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ سینمای ایران و پوسترهای سینمایی کوبایی که در طبقه هفتم پردیس چارسو واقع شده، دیدن کرد.
او تأکید کرد که: "حالا که یک جشنواره خارجی داریم که مختصات جهانیاش در استاندارد جهانی ثبت شده و به تأیید نهاد بینالمللی مرجع رسیده، حالا دیگر برگزاری این جشنواره فقط نباید مسئولیتش با وزارت ارشاد باشد باید به عنوان پروژه ملی، دولت دنبال آن باشد و از این رویداد حفاظت شود. به نظرمن یک دبیرخانه مستقل ثابت و بودجه مشخص و ثابت نیاز دارد که دچار نوسانات و تغییرات سلیقهای و سیاستهای فصلی و موسمی نشود؛ برای اینکه به قله خوب و مهمی برسد هم نیازمند مراقبتهای چندین ساله است. در ادامه گفتگو با وی را بخوانید:
- چقدر جدا شدن بخش بینالملل از جشنواره فیلم فجر مؤثر بوده و چقدر جشنواره جهانی توانسته روی کیفیت و ارتقای سینمای ایران کمک کند و تأثیرگذار باشد؟
اتفاق فرخنده و کارشناسانهای بود که بخش بینالملل جشنواره فجر که زیر سایه جشنواره ملی گم میشد و دیده نمیشد؛ فقط هزینه داشت از این جشنواره جدا شود و به شکل جداگانهای، هویت فرهنگی و بینالمللی پیدا کند. به همین خاطر این اتفاق افتاد که بازنگری جدّی در خودش داشته باشد، چون دیگر زیر سایه نبود و تمام مختصاتش دیده میشد.
به نظرمن این اتفاق در تقویم سالیانه و رویدادهای فرهنگی ما، جای خالی یک رویداد مهم بینالمللی را پُر کرد. هرچند که هنوز به ایدهآلهای خودش نرسیده اما آن روزی که مسئولیت این کار را قبول کردم مهمترین کار را برای خودم این مسئله دیدم که در ابتدای راه، با ایجاد خودباوری بین کسانی که میتوانستند به من کمک کنند و حتی در دورههای قبل حضور داشتند، این جشنواره را برگزار کنیم. این جشنواره یک جشنواره تزئینی نیست؛ این عنوان جهانی که روی آن گذاشتیم یک عنوان جعلی نیست. باید باور کنیم میتوانیم جهانی باشیم؛ میتوانیم در استانداردهای جهانی باشیم. آن موقع که این صحبتها را مطرح میکردم، هم مخالفانی داشت و هم منتقد! خیلیها میگفتند این رویاپردازی است و این اتفاق نمیافتد.
البته راه و کار سخت و دشواری داشتیم که به آن استانداردها برسیم، اما ظرفیتهایش را در کشور خودمان میدیدم. احساس میکردم هم سینمای ما به خاطر تواناییهایش و هم شناختهشدنش در دنیا این ظرفیت را دارد و هم غنای فرهنگی و تمدنی ما این کمک را میکند. کما اینکه خیلی از کشورهای پولدار اطرافمان جشنوارههای پرزرق و برق گرانقیمتی برگزار کردند اما بعد از مدتی و برگزاری چند دوره تعطیل شدند اما توانستیم راهمان را ادامه بدهیم.
با تعاملی که با اتحادیه جهانی تهیهکنندگان فیاپف، داشتیم؛ آنها جشنوارهها را عیارسنجی میکنند؛ از آنها خواستیم سه دوره به اینجا آمدند و با سختترین فرمولهای ارزیابی سعی کردند مُچ ما را بگیرند و این استاندارد به ما داه نشود؛ خوشبختانه هر سه دوره امتیاز خوبی گرفتیم. و امروز خیلی خوشحالم که نتیجه زحمت همه سینماگران ما و همه کسانی که به اعتلای این جشنواره کمک کردند، دیده شد و جشنواره ما در فهرست ۱۶ جشنواره رقابتی دنیا قرار گرفت.
برای اینکه بفهمیم یعنی چه؟ اول یادمان باشد که چیزی نزدیک به ۱۰۰۰ جشنواره در دنیا برگزار میشود چه جشنواره کوچک و چه جشنواره بزرگ؛ ما رفتیم جزو جشنوارههای برتر دنیا مثل کن، برلین، ونیز، سنسباستین، تورنتو، مسکو، توکیو، شانگهای و...؛ استانداردی که سندیکای معتبر جهانی احراز میکند. این مسئولیت نه تنها برگزارکنندگان و دبیر جشنواره، بلکه مسئولیت حاکمیت و دولت را برای حمایت از این رویداد بینالمللی ثبت شده در ادامه راه افزایش میدهد.
واقعاً درخواست این را دارم که در ادامه راه به این جشنواره توجه جدّی شود. از طرف دولت و به عنوان یک رویداد فرهنگی بینالمللی مؤثر که براساس مزیّت درجه یک فرهنگی ما که سینما است بنا شده، به آن نگاه شود و روز به روز تقویت شود.
- حضورِ برخی از درامهای تلخ و واقعیتهایی که میتواند بیشتر برای ملت ایران به نمایش درآید، به جشنوارههای خارجی ارائه میشود. در اکثر اوقات معضلات خاصی از سوی فیلمسازان پیگیری میشود که واقعگرایی باید اتفاق بیفتد اما همیشه به نوع قرار گرفتن و عرضه آنها به جهانیان این انتقاد وجود داشته است. چرا که نوعی تبلیغات علیه خود ایران و یا همان وارونه جلوه دادن حقایق موجود در ایران، اتفاق میافتد. به نظرتان این انتخابها را نمیتوانند بهتر رقم بزنند تا آن نگاه نامطلوب از جامعه ایران، تسرّی پیدا نکند؟
به خودی خود و در مسیر طبیعی خود، وقتی خیلی دستکاری نکنیم و سعی نکنیم مسیر چیزی را عوض کنیم، این اتفاق نمیافتد. یعنی در حالت عادی محصولات فرهنگی یک جامعه، حاصل جمع و معدل نگاه ملیگرایانه آن جامعه است. نگاهی که از فرهنگ آن درمیآید خیلی قائل به این نیستم. چرا؟ چون همیشه یک جنس غیراصیل و تقلبی هم وجود دارد که برخیها با آن کاسبی میکنند. اما مجموعاً این طوری است نشاندادن مشکلات و مسائل یک کشور در محافل روشنفکری و محافل فرهنگی و بینالمللی خارجی معنی مشخصی علیه آن کشور ندارد.چون دنیا دچار بسیاری از مشکلات است که این مشکلات در خیلی از کشورها مشترک است. شما وقتی به خیلی از فستیوالهای دنیا میروید فیلمهایی که از کشورهای دیگر میآید اصولاً چون سینمای مستقلاند و وابسته به سینمای مسلط و سرگرمکننده نیستند به موضوعات و مشکلات جامعه خودشان میپردازند و این اصلاً نشانه بدی نیست.
اتفاقاً این نشانه هوشیاری و آگاهی روشنفکران و در واقع طبقه هوشیار جوامع مختلف است که هنرمندان بخشی از آنها به شمار میروند که این معضلات، معضلاتی است که دست به گریبان همه کشورها است. یک طور ریشه مشترک در آنها وجود دارد مثل عدالتخواهی، معایب و مشکلات جوامع سرمایهداری و همه این مشکلات، مشکلات اخلاقی و مسائل دست به گریبان جامعه امروز بشری و موضوعات مشترکی است که مردم دوست دارند و با آنها آشنایی دارند و احساس اشتراک با آن میکنند. دوست دارند ببینند در موقعیتهای متفاوت جغرافیایی چطور با آن برخورد میشود.