به گزارش همشهری آنلاین به نقل از جماران، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه اگر مردم نبودند هیچ وقت این انقلاب پیروز نمیشد، گفت: انتخابات را برای این گذاشتهاند که آقا یا خانم رأیدهنده خودش انتخاب کند. لذا امروز هم چند نفر اعلام شدهاند و اگر کسی اطمینان دارد که خوب است باید نسبت به سرنوشت کشور حساس باشد و احساس مسئولیت کند. اما اگر چون اصل نظام خوب است و واجب است که ما آن را حفظ کنیم به کسانی که قبولشان نداریم یا خدای ناکرده ضعفهای آنها را میدانیم رأی بدهیم، نه عقلانی و نه شرعی است.
مشروح گفتوگو با آیتالله سیدحسین موسویتبریزی را در ادامه میخوانید:
- نقش مردم در جمهوری اسلامی چیست؟
هرکسی کوچکترین اطلاعاتی از قبل پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشد و در انقلاب شرکت کرده باشد متوجه میشود که این انقلاب هرگز بدون حضور مردم و حرکت جمعی مردم امکان پیروزی نداشت. با توجه به قدرتی که شاه ظالمانه و ضد انسانیت داشت و ساواک را بر جامعه مسلط کرده بود، اگر اکثریت مردم در راهپیماییها شرکت نمیکردند امکان نداشت که انقلاب پیروز شود.
سال ۵۶ که صحبت از انقلاب میشد، وقتی جمعیت را میدیدیم خوشحال میشدیم که جمعیت هست و دلمان شاد میشد و حرکت انجام میدادیم. مثلا ۱۹ دی ۵۶، ۲۹ بهمن و امثال اینها با حضور مردم واقع شد و اگر حضور مردم نبود اصلا امکان نداشت که این حرکت ادامه پیدا کند. وقتی که ۱۷ دی در روزنامه به حضرت امام توهین کردند، هیچ کدام از شاه، طرفداران شاه، روزنامه نویس و مقاله نویس، به ذهنشان هم خطور نمیکرد که بعد از نوشتن این روزنامه حرکتی انجام بگیرد.
خود من یکی از مؤثرین حرکت ۱۹ دی در قم بودم. یعنی تقریبا از خیلیها مؤثرتر بودم؛ برای اینکه در جمع بزرگان، اساتید، مراجع معظم فعلی در منزل آیت الله العظمی نوری همدانی، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی سبحانی برای اطلاعیه دادن حضور داشتم ولی خدا میداند نه ما و نه هیچ کدام از کسانی که جمع شدند و اطلاعیه دادند فکر نمیکردند که با این اطلاعیه جمع کثیری حرکت کند و فقط ۱۸ دی درس را تعطیل اعلام کردند.
مردم وقتی فهمیدند چنین اهانتی به مرجع تقلید شده ۱۹ دی خودشان حرکت کردند و بیت آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی نجفی، آیت الله العظمی هاشم آملی و امثال اینها جمع شدند و بعد هم منزل اساتید بزرگ آن زمان که الآن از مراجع هستند از جمله آیت الله العظمی مکارم، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله العظمی نوری همدانی رفتند که بعد از ظهر منزل آقای نوری جمعیت کثیری آمدند و اول من و بعد آیت الله نوری سخنرانی کردیم.
این جمعیت کثیر آنقدر بود که نیروهای دولتی حساب کار خودشان را کردند و از تهران هم دستور آمده بود حرکت تندی انجام بدهند که مردم را به توپ بستند و در چهارراه ارم زدند و این مثال پیش آمد. ادامه آن در ۲۹ بهمن تبریز غوغا بود و تمام خیابانها را بستند و حرکت جمعی به طرف مسجد راه انداختند و این مسأله با جمعیت ادامه پیدا کرد. در چهلم تبریز، یزد این کار را کرد و در چهلم یزد، جای دیگر این کار را کردند و همه جا، شیراز، جهرم، کرمان و مشهد دنبال آن آمدند تا اینکه این انقلاب پیروز شد.
۱۷ شهریور واقعا شاه میخواست تمام انقلابیها را نابود و حرکت را خاموش کند اما با وجود مردم امکان نداشت. حضرت امام همیشه این را میفرمودند که اگر مردم نبودند هیچ وقت این انقلاب پیروز نمیشد. لذا حضرت امام از اول گفتهاند که این انقلاب متعلق به مردم است و حکومت هم متعلق به مردم است.
در پاریس مصاحبه کردند و از امام پرسیدند شما چه حکومتی میخواهید؟ گفت ما جمهوری میخواهیم. گفتند جمهوری چگونه است؟ گفت همین جمهوری که شما دارید را با رأی مردم میخواهیم. ما میخواهیم مردم بیایند و هرچه خواستند همان را انتخاب کنند. وقتی به تهران هم تشریف آوردند در بهشت زهرا همین را فرمودند. همیشه فرمایششان این بود و لذا حتی در رابطه با اسم نظام هم گفت «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» . جمهوریت و اسلامیت هر دو در کنار هم باشند.
- حاج آقا! اهمیت و توجه به عنصر زمان و مکان در اجتهاد امام خمینی(س) و خطراتی که امام به خاطر در نظر گرفتن این دو عنصر متوجه جمهوری اسلامی میدانستند کدام است؟
آنچه مسلم است اینکه در فقه ما هم شرایط زمان و مکان و مصلحت زمان و مکان دخالت داشت. حتی آن زمان بعضی از علما و بزرگان یا عمدا و بیشتر به خاطر خدا با امام مخالفت میکردند. امام میفرمود حتی اگر یک مسأله شرعی واجب را عمل کنیم و ممکن است به ضرر جامعه و اسلام تمام شود و مردم را از دین فراری دهد، آن موقع مصلحت نیست آن حکم اجرا شود.
آیت الله بهشتی رئیس قوه قضائیه و رئیس دیوان عالی کشور بود و در کرمان حدی برای خانمها و آقایان اجرا شده بود و من عرض کردم اجرای حد برای خانمها و یا بریدن انگشت دست دزد مردم را نسبت به دین بدبین میکند. خدا شاهد است امام فرمود الآن که باعث میشود آبروی اسلام و انقلاب برود و مردم دوری کنند، بگویید سنگسار اصلا نباشد و انگشت بریدن و دست بریدن را هم اعمال نکنند. نه اینکه اینها در احکام اسلام نیست، هست و بود؛ اما وقتی با اجرای این حکم اسلام عده زیادی از اسلام و انقلابیها متنفر میشوند آن موقع مفسده اجرای این حکم از مصلحت آن خیلی بیشتر میشود و یک عاقل باید مفسده را درک کند و در برابر یک مصلحت کوچک نباید یک مفسده بزرگ انجام بدهد.
امام چنین دیدی داشت و این چیزی بود که در زمان خود امام هم گفته شد و به ما هم دستور دادند و من وقتی دادستان بودم تا آخر هم گفتم هرگز این مسأله دست بریدن و سنگسار را انجام ندهند و با زندان، توبیخ، تبعید و این چیزها احکام اسلام را پیاده کنند.
نظریه امام در رابطه با مسائل مستحدثه هم همین طور بود. مثلا یک روزی که دید شیعیان به مکه رفتهاند تا اعمال حج را انجام بدهند و سعودیها با اهانت با مردم ایران برخورد میکنند، فرمود حج رفتن حرام است و خیلی افراد نرفتند و بعد هم با عزت مسأله حل شد و رفتند. اینها چیزهایی است که در فقه امام بود و نوشته و اطلاعیههای آن هم آمده است. آن موقع هم بعضیها با امام مخالفت میکردند و حتی بعضیها نوشتهاند که اگر امام کمی بیشتر زنده بماند از دین خبری نخواهد بود و نعوذبالله چنین اهانتی هم به امام کردند.
- خطر قهر مردم با نظام اسلامی و مشارکت کم در انتخابات را چگونه میبینید؟
من تأکید میکنم که اگر کسی کوچکترین فهم و درک سیاسی داشته باشد این را میفهمد که پشتیبان مهم هر نظامی دو چیز است؛ یا دلها و حضور مردم و یا دیکتاتوری است. ممکن است با دیکتاتوری و بعد هم کشته و کشتار چند سال نگه دارند اما نهایت نخواهد داشت. مگر از رضا خان دیکتاتور هم داریم؟ ! آخرش چه شد؟ با چه ذلتی گذاشت و رفت؟ محمدرضا هم همین طور شد.
اما وقتی که ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم، حتی به خاطر اسلام هم که باشد باید کاری کنیم که اسلام را در دلهای مردم نفوذ بدهیم و مردم با دید بسیار خوب و منفعت بردن از اسلام و آسایش و زندگی سالم بردن از اسلام به این دین رو بیاورند. پیامبر (ص) از اول بعثت شروع به جاریسازی حد کرد؟ ! مثلا مسأله رباخواری را دو سه سال قبل از رحلت پیامبر (ص) در قرآن مطرح شد و حضرت رسول (ص) مسأله حجاب را اواخر عمرشان به امر خدا و قرآن بیان کردند. حتی کسانی بودند که اصلا حجاب نداشتند ولی از اول دلهای آنها را نسبت به خدا، پیامبر (ص) ، شهادت روز معاد و عدالت توجه میداد تا این مسائل اخلاقی و عملی را به مرور مطرح کنند.
چرا خداوند عالم از اول یک پیامبر نفرستاد که همه احکام را بگوید و بعد هم به تمام دنیا بگوید همین را عمل کنید؟ برای اینکه ملت باید پیشرفت عقلانی داشته باشد و یواش یواش هر پیامبری آمد غیر از احکام اولیه چهار حکم دیگر را هم اضافه کرد تا اینکه به پیامبر ما رسید و اضافه شد تا رسید به جایی که آخرین سال ولایت کسی با شرایط امیرالمؤمنین را به جامعه معرفی کرد و آن وقت گفته شد که «الیوم اکملت لکم دینکم» .
ما باید مصلحت را توجه کنیم و با زور هم نمیشود بگوییم مردم حتما باید این نظام را دوست داشته باشند. به خدا من از خدا میخواهم همه جوانانی که امروز حرف دارند و گاهی با خجالت حرف هایشان را به ما میگویند و ما خجالت میکشیم تا چه رسد به عداوت بگویند، ما باید کاری کنیم که واقعا استدلالی مردم این نظام را قبول داشته باشند. البته وقتی استدلالی این نظام را قبول کردند دشمنها کم نمیشود و شیطانها از بین نمیرود ولی دیگر حرف دشمنها و شیطانها نفوذ پیدا نمیکند.
شیطان و مخالف وقتی حرفش نفوذ پیدا میکند که از من مسئول نظام نقطه ضعفی پیدا کنند و با آن نقطه ضعف بگویند اسلام شما همین است و شما این را میخواهید و ما این را نمیخواهیم. اما اگر ما خودمان را اصلاح کنیم و نظاممان درست و قابل قبول جوانان، پیرها، زنان و مردان باشد آن وقت هیچ کس نمیتواند هیچ کاری بکند.
ما الآن میگوییم همه باید در انتخابات شرکت کنند. شرکت در انتخابات به معنای سهیم شدن در سرنوشت کشور و خودمان است. اما نمیتوانیم بگوییم ایها الناس ما این چهار نفر را گفتهایم و شما هم حتی اگر این چهار نفر را بد میدانید به یکی از آنها رأی بدهید. باید اطمینان داشته باشد و رأی بدهد. اصلا حرام است به کسی که به نظرش بد است رأی بدهد. انتخابات را برای این گذاشتهاند که آقا یا خانم رأی دهنده خودش انتخاب کند. لذا امروز هم چند نفر اعلام شدهاند و اگر کسی اطمینان دارد که خوب است باید نسبت به سرنوشت کشور حساس باشند و احساس مسئولیت کنند.
اما اگر چون اصل نظام خوب است و واجب است که ما آن را حفظ کنیم به کسانی که قبولشان نداریم و یا خدای ناکرده ضعفهای آنها را میدانیم رأی بدهیم، نه عقلانی و نه شرعی است.
- حضرتعالی سالهای سال قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام همراه بودهاید. چند نمونه از سیره امام ذکر کنید که در آن جایگاه مردم در اندیشه حکومتی امام نمایان شود.
امام گاهی در رابطه با انتخابات به شورای نگهبان و یا افراد دیگر عتاب میکند که شما چه کاره هستید؟ ! مردم این را میخواهند. در رابطه با رد صلاحیتها که آن موقع تازه درباره چند نفر شروع شده بود. امام آنها را میخواست و عتاب میکرد و میگفت چرا این کار را میکنید؟ امام میگفت این حکومت متعلق به پابرهنهها و کسانی است که به خیابان آمدند و فریاد «الله اکبر» زدند.
واقعا نظر امام این بود و هیچ کس، حتی حاج احمد آقا (ره) ، جرأت نمیکرد یک کلمه بگوید که خلاف خواسته مردم صحبت شود. نظر امام این بود که باید رضایت مردم جلب شود و رضایت آنها هم وقتی جلب میشود که احساس کنند برای رضای خدا، آزادی و استقلال این ملت حرکت میکند. من کم ندیدهام مادران شهیدی که در ملاقات با امام گریه میکرد و میگفت یک پسر دیگر هم دارم و دعا کنید که شهید شود. من الآن هم وقتی یادم میافتد خوابم نمیبرد. خدا شاهد است چندین بار دیدهام جوانان دانشجو و غیر دانشجو خدمت امام میآمدند که میخواهیم به جبهه برویم و فقط آمدهایم خواهش کنیم دعا کنید ما در این راه شهید شویم. امام میفرمود بروید جنگ کنید و از خدا میخواهم که شهید نشوید و بیایید مملکت را اداره کنید.
شما آن تشییع پیکر چندین میلیون نفری را دیدید که اصلا کسی را نه زور کردند و نه تبلیغات آنچنانی کردند. مردم در تشییع امام از ته دل گریه میکردند.
- آیا حضرت امام عصمت دائمی برای اعضای شورای نگهبان قائل بودند یا میشود عملکرد آن را نقد کرد؟
حضرت امام برای خودش هم عصمت قائل نبود و قائل نبود که نباید او را نقد کنند، چه رسد به شورای نگهبان. بارها به شورای نگهبان عتاب کرد که این کار را نکنید.
- با توجه به اینکه به ایام ارتحال حضرت امام هم نزدیک میشویم، امروز مهمترین میراث حضرت امام چیست و چهطور باید از آن مراقبت کنیم؟
مهمترین میراث امام «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» است. جمهوری به معنای مردم است و اسلامیت هم این مردم باید احکام اسلام را یاد بگیرند و بر اساس اسلام حرکت کنند. حتی همان اسلامیت هم باید بر اساس مصلحت مردم باشد. اگر قانونی ولو به ظاهر اسلامی بر خلاف مصلحت، پیشرفت و اعتلای جامعه باشد، امام جلوی آن را میگرفت.