همشهری- عیسی محمدی: آدمها را به نوعی میشود از سبک زندگیشان شناخت؛ یا شاید بشود گفت که آدمها، نتیجه سبک زندگیشان هستند. یا شاید بشود گفت که آدمها ابتدا سبک زندگیشان را ایجاد میکنند و سپس، خود بخشی از آن میشوند. هر چه هست، میتوان از طریق آن، کیفیت و عمق زندگی آدمها را سنجید. درست مثل سبک زندگی حضرت روحالله. نوعی سبک زندگی که میشود همین حالا هم آن را الگو قرار داد؛ از بس که کامل و دوستداشتنی و ستودنی است. با هم رگههایی از این سبک زندگی را مرور میکنیم.
چگونه لباس میپوشید؟
این که هر کسی لباس خوب و با کیفیتی بپوشد، شاید سفارش چندان توصیهشدهای نباشد. بالاخره عدالت نیست که به همه چنین توصیهای بشود؛ شاید بعضیها وسعشان نرسد. اما اینکه هر کسی سعی کند تر و تمیز باشد، سفارشی عمومی میتواند باشد؛ همان نگاهی که دین اسلام هم به سبک زندگی ما مسلمانان دارد. این، همان رویهای بوده که حضرت روحالله نیز در زندگیاش بهشدت پیگیر آن بوده. او فردی به غایت نظیف و مرتب بود و به ظاهر و پوشش خود رسیدگی میکرد. لباسهای او در اوج آراستگی و نظافت بودند، درحالیکه کیفیتی معمولی داشتند. در بخشهایی از کتاب سرگذشتهای ویژه امام خمینی در اینباره چنین آمده است که «لباسشان علاوه بر سادگی و پاکیزگی تمیز بود و در جورابهای ایشان اثری از سیاهی و بوی عرق دیده نمیشد. با اینکه تمام محیط زندگی و فرشهای ساده امام (ره) تمیز بود، ولی همیشه با دمپایی روی فرش راه میرفتند.» دقت حضرت امام در نگهداری از لباسهایش، ستودنی بود. طوری که یکی از پزشکانی که برای انجام معاینات نزد وی رفته بود، به نکته جالبی اشاره میکند. او میگوید وقتی مشغول کار بودم، توجهم به قطعه پارچه تمیزی جلب شد که خیلی مرتب تا شده و کنار امام بود. اولش توجه نکردم. بعدا که کمی کنجکاو شدم، دیدم جورابی است که به این شکل تمیز و مرتب، تا کرده و گوشهای گذاشته است. جالب اینکه یکی از لنگهها هم وصله خورده بود، اما به قدری تمیز و پاکیزه و مرتب بود، که انگار پارچهای تمیز در جایی گذاشته باشند.
آراستگیاش چطور بود؟
آراستگی ظاهری و نظافت فردی نیز از دیگر نکتههای مهم در سبک زندگی اسلامی است. وقتی که به سیره بزرگان و سیره نبوی توجه میکنیم، میبینیم که با وجود سادگی فراوانی که در زندگیشان داشتند، اما چقدر به آراستگی اهمیت میدادند. طوری که معروف است که پیامبر بزرگ اسلام، معمولا هدیههای عطر را رد نمیکردند و از بهترین عطرها استفاده میکردند و بخش قابل توجهی از درآمدشان صرف این کار میشد. در زندگی حضرت روحالله نیز چنین توجه بسیاری به آراستگی و نظافت و خوشبویی به چشم میخورد. این میزان از آراستگی وقتی که در کنار سادهزیستی و صرفهجویی ایشان قرار میگیرد، ارزش بیشتری پیدا میکند. امام همیشه عادت داشت که در هر شرایطی، صورتی آراسته و چهرهای مرتب و تمیز داشته باشد. وقتی که در نجف بود، برای زیارت که میخواست برود، حتما کفشهایش را مرتب میکرد و دستمال میکشید. جلوی آینه میایستاد و به خودش میرسید و با شانه محاسنش را مرتب میکرد. بعد هم که عطر به خودش میزد. استعمال عطر در امام به حدی بود که وقتی از کوچههای نجف عبور میکرد تا به حرم حضرت امیر علیهالسلام برسد، عطر او در کوچهها میپیچید و میشد تشخیص داد که برای زیارت آمده است. نزدیکان امام میگویند حتی وقتی وارد اتاق او میشدند، همیشه فضایی عطرآگین داشت. همه نوع عطری هم استفاده میکرد. در نجف وقتی هوا گرم میشد و برای زیارت میرفت، به واسطه تعریق زیاد بدن، لباس را عوض میکرد. او وقتی که از اطرافیان و علاقهمندان به خودش عطر هدیه میگرفت، معمولا بهترین آنها را انتخاب میکرد و در این زمینه سلیقه خاص خودش را داشت.
اوقات فراغتش چطور بود؟
امام عقیده عجیبی داشت که همه زندگی آدمی نباید بهکار و تلاش برای معیشت و... بگذرد. انسان خانواده دارد، استراحت دارد و باید تفریح و... هم داشته باشد. معروف است که میگویند استراحت و بازی و تفریح، نقش روغن در یک دستگاه و ماشین را برای آدمی بازی میکند؛ باعث میشود تا روانتر کار کند. چنین دیدگاهی در سبک زندگی اسلامی نیز وجود دارد. طوری که در تقسیمبندی زمانی، اشاره کردهاند زمانی را به مراودات اجتماعی و تفریح و... اختصاص دهید؛ چرا که این مراودات به قول روانشناسان امروزی، اثر زیادی روی خوشبختی و احساس شادی آدمی دارند. در مورد حضرت روحالله نیز چنین بود.
وقت خوابش چطور بود؟
این در دانش بهرهوری، یک نکته بسیار مهم است که یکیدو ساعت خواب راحتی که داشته باشید، بسیار مفیدتر و مهمتر از هفتهشت ساعت خواب سطحی و همراه با استرس و اضطراب است. امام در طول شبانهروز، چهار ساعت میخوابیدند. البته از آنجایی که زمانهای استراحت و ورزش و... هم داشتند، در نتیجه روح و روان او به خوبی تغذیه شده و همین میزان خواب کفایت میکرد. امام سر ساعت ۱۱ شب به خواب میرفتند و ساعت سه بامداد از خواب بیدار میشدند. یکی از محافظان امام در اینباره میگوید حتی یکبار هم نشد که مثلا پنج دقیقه از این ساعت بگذرد و امام بیدار شود؛ یا اینکه مثلا به قدری خوابش سنگین باشد که چند ثانیه مانده به آن بیدار شود. حضرت روحالله ۳ بامداد که از خواب برمیخاست، یا عبادت میکرد یا مطالبی را که از روزنامهها و رسانههای جهان برایش ترجمه کرده بودند، میخواند. بعد از نماز صبح و تعقیبات هم که استراحت میکردند و ساعت شش و نیم صبح از خواب بیدار میشدند. امام ساعت زنگداری داشت که با زنگ آن از خواب بیدار میشود. بهگفته مرضیه دباغ که در فرانسه با امام همراه بود، خواب او با اینکه کم، ولی بهشدت عمیق بود و همین امر به وی اجازه میداد تا بتواند بار سنگین رهبری نهضت را تاب بیاورد. جالب اینکه وقتی بعد از نماز صبح به خواب میرفتند، ساعت شش و نیم صبح بدون زنگ ساعتی که داشتند، بیدار میشدند.
عبادتش چگونه بود؟
بخش اعظمی از اثرگذاری بزرگ حضرت روحالله، به تکیهگاه و دیدگاه معنوی و عرفانی او مربوط میشود. افراد زیادی بودهاند که مثلا منظم بودهاند یا سواد بالایی داشتهاند و...، اما این تکیه به معنویات و دیدگاه عرفانی است که باعث میشود تا یک پیرمرد از نظر جسمانی معمولی، برخیزد و زمانه خودش را تغییر بدهد. در واقع اعتماد به نفس او، چون وصل به دیدگاه توحیدی و دینی او بود، بیپایان محسوب میشد و بهراحتی میتوانست اثرگذار باشد. حضرت امام به همین نسبت اهمیت زیادی برای عبادات و زیارتها و قرائت قرآن و نماز و... قائل بود. صدیقه مصطفوی، دختر امام در اینباره گفته است: «یادم میآید از دوران کودکی کمخواب بودم. چندین بار نیمههای شب بیدار میشدم و مکرر نماز شب آقا را میدیدم. از خود میپرسیدم: چرا آقا درهنگام شب این قدر گریه میکند. خیلی از شبها مهتاب بود و در پرتو روشنایی نور اشک چشم آقا را مشاهده میکردم و این وضع برای من که طفلی بیش نبودم، تعجبانگیز بود.»
پیادهروی همیشگی
با این که رهبری بزرگ بود، اما سبک زندگی او سراسر کار و مبارزه و سیاست نبود. در کتاب ۱۵ خرداد، به نقل از شهید محلاتی در اینباره آمده است: «امام (ره) در جوانی طلبه خشکی نبودند که همیشه روزه بگیرند، ذکر بگویند، نخندند و تفریح نکنند، بلکه اوقات فراغت هم داشتند. بهعنوان مثال شبهای پنجشنبه دور هم جمع میشدند تا یک کبابی بخورند یا در مدرسه کتهای درست کنند.» پیادهروی و قدم زدن از فعالیتهایی بود که در اوقات فراغت انجام میدادند. در نوجوانی همراه دوستانشان قدمزنان به باغهای اطراف قم میرفتند؛ هم فال بود و هم تماشا، هم تفریح بود و هم مباحثه میکردند. او همیشه از صاحبان باغهای اطراف قم اجازه میگرفت تا در باغهایشان قدم بزند. صبحها میشد او را در این باغها دید. توجه به شعر و ادبیات و همچنین گذراندن وقت با بچهها و نوهها از دیگر کارهایی بود که امام، در ساعتهای فراغت خودش انجام میداد.