فیلمنامه نیز اوریژینال است و به ادعای غیرقابل اثبات هنکاک او این فیلم نامه را در سال ۱۹۹۳ نوشته است. از این منظر سال نگارش را ذکر کردم چون از همان ابتدا همگان «چیزهای کوچک» جان لی هنکاک را به کپی کاری دم دستی از فیلم «هفت» متهم کردند. اما ساخته ماندگار دیوید فینچر محصول ۱۹۹۵ است.
به هر روی هرچه باشد فیلم هنکاک مانند یک بستنی یخی در گرمای لس آنجلس در دو یا سه دقیقه آب میشود. سکانس بعدی و یک بستنی یخی دیگر تا آخر. فیلمنامه هنکاک حقیقتا بی یال و دم است. فقط کمی تا قسمتی شخصیت «آلبرت اسپارما» در فیلمنامه خوب روایت شده است.
با اینهمه اگرچه «دنزل واشینگتن» در نقش دیک دیکون یک کارآگاه درجه یک پلیس لس آنجلس که بیش از پنج سال است بدلیل عدم موفقیت در حل آخرین پرونده اش به حومه شهر حومه شهرستان کرن در کالیفرنیا رفته و حالا یک پلیس گشت ساده است و همچنین «رامی مالک» در نقش جیمی باکستر کارآگاه جوان و خوشفکر اداره پلیس لس آنجلس (نیرویی که در حقیقت جای دیکن آمده) هر ۲ در حد توان همثل همیشه بهترین نقش آفرینی را انجام میدهند اما شوربختی این جاست که فیلمنامه ناقص «جان لی هنکاک» آنچنان برگ سرگردان روی آب است که هیچ قوامی در هر بعدی که دنبالش باشید به شخصیت های داستان نمیدهد.
رمز موفقیت یک فیلم جنایی با بیان جذاب پیشینه شخصیتها
قواعد ژانر جنایی می گوید: «پیشینه شخصیتهای مهم داستان را با تیزهوشی روایت کنید. سن وسال و زندگی خصوصی، اوضاع و احوال و زندگی حرفهای و تمام اینها باید به تماشاگر به زیرکی و سر صبر گفته شود. پس از آن باید منتظر باشیم که این شخصیتها بیایند و در زمان اکنون کاری انجام دهند. کاری که هر لحظه آن با گذشته موفق یا ناموفق آن ها گره خورده است.»
در «چیزهای کوچک» نقص اصلی روایت عدم رعایت این مهم است. گذشته دیکون (واشینگتن) به عنوان قوه محرکه فیلم، در ۳ جمله از زبان رئیس دپارتمان پلیس لس آنجلس به رامی مالک گفته میشود. سه جملهای که یک سنت ارزش ندارد و کلیگویی است. در ادامه با زور و زحمت از زبان خودش و یا رویاهایی که می بیند در مییابیم ۵ سال پیش دیکون بدنبال یک قاتل زنجیرهای بوده که الان دوباره برای ادامه جنایتهایش برخاسته است. ۶ جسد روی دست جیمی باکستر مانده و سه جسد نیز از قبل وبال وجدان دیکون است. همه شواهد و مدارک علیه آلبرت اسپارما است اما هیچکدام محکمه پسند نیست. و اینجاست که باکستر مانند دیکون، خود در مقام قاضی و مارشال اجرای حکم عمل میکند. کاری که دیکون نیز ۵ سال پیش انجام داده بود...
بازیها در «چیزهای کوچک» درجه یک است. دنزل واشینگتن نقش یک کارآگاه ارشد را که حالا به ورطه سقوط و افول کاری رسیده را به خوبی نشان میدهد. رامی مالک نیز در نقش یک کارآگاه جوان جاه طلب قابل قبول است. جرد لتو نیز به عنوان یک آدم جامعه ستیز مریض عالی است. اما جان لی هنکاک نتوانسته ارتباط این سه شخصیت اصلی ماجرا را بهم سروشکل دهد. و از این منظر «چیزهای کوچک» فیلمی زیر متوسط از کار درآمده است.