تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۳

زنی جوان که مدعی است به‌خاطر خیانت شوهرش نقشه قتل او را کشیده، برای اجرای نقشه‌اش یک آدم‌کش اجیر کرد اما نقشه جنایت آنطور که برنامه‌ریزی شده بود پیش نرفت و مرد جوان به طرز معجزه‌آسایی زنده ماند تا اینکه مدتی پس از این ماجرا، اسرار این توطئه در یک دعوای خانوادگی فاش شد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، یکی از روزهای اسفند سال گذشته زنی با پلیس تماس گرفت و خبر از حمله سارقان به خانه‌شان و مجروح شدن شدید شوهرش با ضربات چاقو داد. پس از تماس این زن، مأموران پلیس راهی این خانه در غرب تهران شدند و مرد جوان که به‌شدت زخمی شده بود به بیمارستان انتقال یافت. زن جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و تنها فرزندم صبح امروز درحالی‌که شوهرم سرکار بود برای خرید عید از خانه خارج شدیم. عصر وقتی برگشتیم متوجه شدم که در ورودی خانه تخریب شده است. به محض ورود با خانه‌ای کاملا به هم ریخته روبه‌رو شدم. چون ماشین شوهرم را در حیاط خانه دیده بودم و می‌دانستم که داخل خانه است، او را صدا زدم اما جوابی نشنیدم و پس از جست‌وجو در یکی از اتاق‌ها با پیکر غرق در خون او روبه‌رو شدم و سراسیمه به اورژانس و پلیس زنگ زدم. وی ادامه داد: شوهرم با ضربات چاقو به‌شدت زخمی شده و به‌دلیل خونریزی از هوش رفته بود. از سوی دیگر متوجه شدم که سارقان پس از زخمی‌کردن شوهرم همه پول‌ و طلاهای موجود در گاوصندوق را به همراه اموال باارزش‌مان سرقت کرده‌اند.
 

بازگشت به زندگی 

مرد زخمی که به بیمارستان انتقال یافته بود، تحت درمان قرار گرفت. همزمان پرونده‌ای درباره این سرقت خونین در دادسرا تشکیل و گروهی از مأموران، تحقیقات برای شناسایی سارق یا سارقان را آغاز کردند. وضعیت مرد جوان وخیم بود و به‌دلیل شدت ضربات چاقو و خونریزی زیاد، امیدی به زنده ماندنش نبود. با وجود این پزشکان دست از تلاش برای نجات او برنداشتند تا اینکه مرد جوان که تا یک‌قدمی مرگ پیش رفته بود به زندگی بازگشت. ماموران پلیس منتظر بودند که او به هوش بیاید تا جزئیات این سرقت خونین را شرح بدهد. سرانجام بعد از گذشت چند روز مرد جوان چشمانش را باز کرد و قادر به صحبت کردن شد. او وقتی مأموران پلیس را مقابلش دید گفت: روز حادثه از سرکار به خانه برگشتم. همسر و بچه هایم برای خرید از خانه بیرون رفته بودند. همسرم از قبل برایم چای دم‌کرده بود. یک استکان چای برای خودم ریختم اما بعد از خوردن آن احساس خواب‌آلودگی کردم. من به‌دلیل فشار کاری، چند شب به‌خوبی نخوابیده بودم و در خواب و بیداری بودم که ناگهان صدایی شنیدم و بعد مردی ناشناس را بالای سرم دیدم. او با شکستن قفل وارد خانه‌ام شده و چاقویی زیر گلویم گذاشته بود و تهدید می‌کرد که رمز گاوصندوق را به او بگویم. از ترس جانم تسلیم شدم و دزد تمام محتویات گاوصندوق   شامل ۳۰ میلیون تومان پول نقد، ۵سکه تمام بهار آزادی، مقداری دلار، ۲ گوشی موبایل به همراه اسناد و مدارک باارزش را سرقت کرد. مرد جوان که مدیر یک شرکت خصوصی است در ادامه گفت: بخشی از مدارک و اسناد متعلق به شرکت بود که ارزش زیادی داشت. سارق پس از این سرقت با چاقو چندین ضربه به من زد و درحالی‌که خون آلود روی زمین افتاده بودم، پا به فرار گذاشت. او ماسک به‌صورت داشت و در آن شرایط اصلا متوجه چهره‌اش نشدم.
 

نقشه جنایت

اگرچه مأموران تحقیقات زیادی برای شناسایی سارق خشن انجام دادند اما هیچ سرنخی از او به‌دست نیامد. همه شواهد حکایت از یک سرقت حساب‌شده داشت اما هیچ‌کس نمی‌دانست که پشت پرده این ماجرا، همسر شاکی است تا اینکه هفته گذشته اسرار این سرقت خونین آشکار شد. آن روز مرد جوان که تا حالا تصور می‌کرد قربانی دزد ناشناس شده است راهی اداره آگاهی شد و گفت که همسرش پشت‌پرده این ماجرا بوده است. وی توضیح داد: همسرم دستور قتل مرا صادر کرده بود. او مدت‌هاست که دچار بیماری بدبینی و سوءظن شده است. تصور می‌کند که من به او خیانت می‌کنم و دچار توهمات عجیب و غریبی است. هربار برایش توضیح می‌دهم که تصوراتش اشتباه است اما اهمیتی به حرف‌هایم نمی‌دهد. وی ادامه داد: چند ساعت قبل وقتی با همسرم بر سر همین مسائل درگیر شده بودیم، لابه لای صحبت هایش فریاد کشید و گفت که ای کاش مهرداد مرا به قتل رسانده بود و حیف شد که او کارش را به درستی انجام نداد.   این جمله را که شنیدم شوکه شدم. تازه فهمیدم که مهرداد، همان سارقی است که اسفند پارسال به خانه‌ام دستبرد زد و مرا با ضربات چاقو زخمی کرد. بعد از ۳‌ ماه از ماجرا متوجه شدم که همسرم دستور کشتن مرا صادر کرده بود و تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.
 

استخدام آدمکش 

با شکایت این مرد، قاضی افراسیاب رفیع زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت، دستور بازداشت همسر این مرد را صادر کرد. زن جوان نیز پس از دستگیری، به اجیر کردن آدمکش و طراحی نقشه قتل شوهرش اعتراف کرد و مدعی شد به‌دلیل اینکه شوهرش به او خیانت می‌کرده تصمیم به قتل او گرفته بود. این زن با قرار قانونی بازداشت شد و در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری قاتل اجاره‌ای ادامه دارد. 
 

راز نقشه دوباره برای قتل شوهر 

زن جوان مدعی است پس از ناکام ماندن در نقشه نخست و نجات معجزه‌آسای شوهرش، در حال طرح‌ریزی نقشه دیگری برای قتل او بوده که گیر افتاده است.

  • چرا برای قتل شوهرت اینقدر اصرار داشتی؟

چون به من خیانت می‌کرد اما نمی‌توانستم ثابت  کنم. شوهرم خیلی حرفه‌ای بود، جوری رفتار می‌کرد که همه تصور می‌کردند مرد بسیار خوبی است اما اینطور نیست. او خیانتکار بود و من نمی‌توانستم مچش را بگیرم.

  • چطور با این اطمینان می‌گویی؟ شاید تصورت اشتباه باشد؟

شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و می‌گفت در شرکت جلسه داشته است. اما دروغ می‌گفت. چون هر بار نزد یک فالگیر می‌رفتم و او می‌گفت که شوهرت به تو خیانت می‌کند اما خیلی حرفه‌ای است. جوری رفتار می‌کند که من متوجه نشوم.

  • فقط به‌خاطر حرف‌های یک فالگیر نقشه قتل شوهرت را کشیدی؟

هر چه بگویم شما باور نمی‌کنید اما من باور کرده بودم.

  • چه شد که تصمیم گرفتی آدمکش اجیر کنی؟

من به آرایشگاه که می‌رفتم از زنان داستان‌های مختلفی درباره خیانت شوهرشان می‌شنیدم. برای همین رفته رفته به شوهرم شک کردم اما هیچ وقت نتوانستم ثابت کنم که او به من خیانت می‌کند. بر سر این موضوع بارها درگیر شده بودیم. حتی از او خواستم برای اثبات اینکه به من خیانت نمی‌کند خانه را به نام من بزند. چون زنان آرایشگر می‌گفتند از او بخواه سند را به نامت بزند اگر سند را زد حتما ریگی در کفش دارد. همینطور هم شد و او سند خانه را به نام من زد و دیگر مطمئن شدم پای زن دیگری در میان است. آدمکشی که اجیر کردم برادر یکی از مدیران آرایشگاه بود. البته اول به‌عنوان کارآگاه خصوصی استخدام شد و دستمزدش ۲۰۰میلیون تومان بود. اما چند روزی شوهرم را تعقیب کرد و چیزی پیدا نکرد. بعد از آن قرار شد به خانه‌ام بیاید و شوهرم را به قتل برساند. حتی به او گفتم هرچه از خانه‌ام سرقت کرد دستمزدش باشد برای آدمکشی اما شوهرم زنده ماند.

  • اما باز هم نقشه قتل کشیدی. درست است؟

در اینترنت جست‌وجو کردم و فردی را یافتم که قرص برنج و سم سیانور می‌فروخت. با او قرار گذاشته بودم تا سم بخرم و خودم، شوهرم را به قتل برسانم اما یک شب قبل از اجرای نقشه با همسرم به‌شدت درگیر شدم. آنقدر عصبانی بودم که اصلا متوجه نشدم چه می‌گویم و ماجرای اجیرکردن آدمکش را لو دادم. شوهرم هم از من شکایت کرد و دستگیر شدم.

  • چطور نقشه اولت لو نرفت؟

خب من خیلی خوب نقش بازی کردم. طوری که اصلا پلیس و شوهرم به من مشکوک نشدند. روز حادثه به بهانه خرید از خانه بیرون رفتم و داخل چای داروی بیهوشی ریختم. شوهرم چای مسموم را خورد اما با این حال اصلا به من مشکوک نشد. قرار بود وقتی نیمه‌هوش شد آدمکش اجیر شده با تخریب در وارد خانه شود. شوهرم تصور کرد خواب آلودگی‌اش به‌خاطر خستگی و بی‌خوابی است و به همین دلیل به من شک نکرد اما حالا به‌شدت پشیمانم و با این حال خوشحالم که شوهرم از آن ماجرا جان سالم به در برد.