به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، تحقیقات در این پرونده از روز پنجم اردیبهشت امسال شروع شد. آن روز زنی که نگران وضعیت خالهاش بود خودش را به مقابل خانه وی در حوالی نواب رساند، اما هرچه زنگ زد کسی جواب نداد. او ناگهان صدای گریههای پسر یک سال و نیمه خالهاش را شنید و مطمئن شد که بلایی بر سر خالهاش آمده و پلیس را خبر کرد.
مأموران پلیس خود را به آنجا رساندند و با شکستن قفل در وارد آپارتمان شده و جسد زن جوان را دیدند که در پذیرایی افتاده بود و کودک خردسالش در چند قدمی وی نشسته و گریه میکرد. زن ۴۴ ساله بر اثر ضربه جسم سخت به سرش جان باخته بود و حدود ۱۰ ساعت از مرگش میگذشت.
با گزارش ماجرا به قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد. وسایل خانه به هم ریخته بود و به نظر میرسید که جنایت با انگیزه سرقت رخ داده است. مأموران در گام نخست به تحقیق از همسر مقتول پرداختند. وی گفت: روز حادثه سرکار بودم و چون نگهبان هستم از روز قبل شیفت بودم. شب قبل از حادثه با همسرم تلفنی صحبت کردم و او حالش خوب بود تا این که روز بعد خواهرزاده همسرم به من زنگ زد و سراغ خالهاش را گرفت و گفت که او تلفنش را جواب نمیدهد. نگران شدم و خواستم به مقابل خانهمان برود تا این که معلوم شد وی به قتل رسیده است. من و همسرم هیچ اختلافی با یکدیگر نداشتیم و وقتی خودم را به خانه رساندم متوجه شدم که تمام طلاهای همسرم به سرقت رفته است.
سالم بودن قفل در نشان میداد که فردی آشنا به راحتی وارد خانه شده و بعد از جنایت، اقدام به جستوجو در خانه کرده و پس از پیدا کردن طلاهای مقتول آنها را دزدیده است.
تیم جنایی برای کشف اسرار این جنایت به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف خانه مقتول پرداخت و در ادامه چهره قاتل شناسایی شد. وی کارگر خدماتی بود که برای انجام کارهای نظافت به خانه مقتول مراجعه کرده و گاهی نظافت راه پلههای ساختمان را هم انجام میداد. از سوی دیگر بررسی مکالمات تلفنی مقتول نشان میداد که کارگر خدماتی آخرین بار با موبایل وی تماس گرفته تا ساعت حضور در ساختمان و انجام کارهای نظافت را اعلام کند.
با این سرنخ کارگر خدماتی که اهل کشور افغانستان بود چند روز قبل در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت شد. وی اما در بازجوییها منکر جنایت شد و گفت که چند ماهی میشود که برای انجام کار نظافت به خانه مقتول نرفته است. او درحالی این ادعا را مطرح کرد که تیم تحقیق تصویر خروج مرد افغان از ساختمانی را که مقتول در آنجا زندگی میکرد پیش روی وی قرار داد. در این شرایط وی گفته قبلی خود را پس گرفت و روایت دیگری مطرح کرد و گفت: روز حادثه برای انجام کارهای نظافت به ساختمان و خانه مقتول رفتم. مانند روزهای قبل کارم که تمام شد پولم را گرفتم و از ساختمان خارج شدم. دیگر اطلاعی از مقتول نداشتم تا این که شنیدم او کشته شده است. روز حادثه هم با مقتول تماس گرفتم تا ساعت حضورم در ساختمان را به او اعلام کنم و ظاهرا پس از رفتن من، قاتل وارد خانه مقتول شده و جانش را گرفته است.
کارگر افغان درحالی ارتکاب جنایت را انکار میکند که همه شواهد علیه او است. در این شرایط وی با دستور بازپرس جنایی به اتهام قتل عمدی بازداشت شده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.