فرزاد علیزاده/فعال محیطزیست و حقوق حیوانات
همشهری آنلاین: معضل سگهای بلاصاحب و افزایش جمعیت آنها سالهاست که به یکی از چالشهای مهم جوامع تبدیل شده است و مسئولیت این وضعیت بهطور کامل برعهده انسان است.
بسیاری از کشورها برای بهبود وضعیت موجود راهکارهای مختلفی را تجربه کردهاند و درنهایت برخی از آنها موفق به مدیریت اخلاقی جمعیت سگهای بدون صاحب در کشور خود شدند. در ایران اما مدیران مسئول با وجود تعهد ایران به سازمان بهداشت جهانی حیوانات (دام) و بدون درنظرگرفتن شیوهنامههای علمی فقط به حذف فیزیکی سگها اقدام کرده و وضعیت فعلی را رقم زدند!
از آنجا که افزایش جمعیت سگهای بدون صاحب یک معضل فراگیر و در ابعاد جهانی بوده و هست، سازمانهای بینالمللی برای تعیین رویهها و ارائه راهکار شکل گرفتند تا بهعنوان مرجع رسمی و لازمالاجرا، دستورالعملهای رسیدگی به این معضل را برای تمام کشورها بهصورت یکپارچه ارائه دهند.
در سال 1920سازمان جهانی بهداشت حیوانات(OIE) که در ایران بهعنوان سازمان جهانی بهداشت دام شناخته میشود بهوجود آمد. OIE مهمترین سازمان بینالمللی در زمینه پیشگیری و کنترل بیماریهای دامی و بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان است و رسالت این سازمان جهانی ارائه استانداردها و مقررات مربوط به پیشگیری از گسترش این بیماریهاست. همچنین این سازمان نماینده اجرایی سازمان تجارت جهانی(WTO) در رابطه با ارائه استانداردهای بینالمللی تجارت دام و فراوردههای دامی است.
سابقه عضویت ایران در این سازمان بیش از 60سال است. همچنین رئیس سازمان دامپزشکی ایران بهمدت 3سال از 1398بهعنوان دبیر کل منطقه آسیا و اقیانوسیه سازمان بهداشت جهانی دام انتخاب شده است.
سازمان جهانی بهداشت حیوانات(OIE) مدیریت جمعیت سگها را در دستورالعمل «بهداشت حیوانات خشکیزی»(فصل7.7) گنجانده است. این دستورالعمل «استانداردی بینالمللی» برای مدیریت اخلاقی جمعیت سگها تعیین میکند که برای 180کشور و منطقه عضو سازمان جهانی بهداشت حیوانات لازمالاجراست.
این دستورالعمل بهصورت کلی به موضوع مدیریت جمعیت سگهای بلاصاحب میپردازد و در 8اصل ابتدایی اصول اخلاقی مشتمل بر رفاه حیوانات را بر میشمرد.
مفاد دستورالعمل OIE در سطحی کلی به موضوع مدیریت جمعیت سگها میپردازد و فاقد جزئیات عملی است. برای جلوگیری از اجرای روشهای غیرعلمی و غیرکارشناسی در کشورهای عضو (که اتفاقا معمولا غیراخلاقی نیز محسوب میشوند) ائتلافی بینالمللی در جهان با نام ICAM(ائتلاف بینالمللی مدیریت حیوانات همدم) شکل گرفت.
آیکم خود متشکل از چندین نهاد است. این ائتلاف که سازمان بهداشت جهانی شیوهنامههای آن را مورد تأیید قرار داده و آنها را برای کشورهای عضو لازمالاجرا میداند از نهادهایی همچون، صندوق بینالمللی رفاه حیوانات(IFAW)، انجمن بینالمللی حمایت از حیوانات (HSI)، شاخه بینالمللی انجمن سلطنتی پیشگیری از خشونت علیه حیوانات (RSPCA)، سازمان محافظت از حیوانات جهان(WAP)، فور پاز (FOURPAWS) از کشور اتریش، مجمع دامپزشکان دامهای کوچک جهان(WSAVA) و پیمان جهانی کنترل هاری(GARC) تشکیل شده است که خود مؤید اعتبار علمی آن است.
این ائتلاف جهانی ابتدا در سال2007 دستورالعملی منتشر کرد که روشهای مدیریت حیوانات شهری را شرح میداد. با گذشت سالها این دستورالعمل بهروزرسانی شد و درنهایت نسخه2019 آن در دسترس کشورهای عضو قرار گرفت.
ایران، از 24فوریه 1959 عضو این سازمان و درنتیجه ملزم به اجرای دستورالعمل آیکم است. نظارت و گزارش اجرای این دستورالعملها در ایران از زمان عضویت تاکنون نیازمند بررسی و سنجشگری دقیق است که در دهههای اخیر بهنظر میرسد اجرای دستورالعمل آیکم در ایران به کلی به فراموشی سپرده شده است.
این دستورالعمل بهمنظور استفاده نهادهای دولتی، نهادهای غیردولتی (NGOها) و سازمانهای بیندولتی(IGOها) که در مدیریت جمعیت سگها دخیلاند نوشته شده است.
آیکم بر این باور است که مسئولیت مدیریت جمعیت سگها تمام و کمال برعهده دولتهای محلی و مرکزی است. سازمانهای مردمنهاد نباید تشویق شوند یا در پی این باشند که مسئولیت کلی مدیریت جمعیت سگها را در اختیار بگیرند، مگر براساس قرارداد توافقی همراه با تامین بودجه و منابع مناسب. نقش این سازمانها بیشتر باید در نظارت و پشتیبانی از استراتژی نهادهای دولتی در امر مدیریت جمعیت سگها بکار گرفته شود.
مهمترین و کلیدیترین مورد در آیکم تمرکز جامع بر دلایل ریشهای مشکل افزایش جمعیت سگهاست؛ بدین معنی که باید منشأ ورود سگهایی که در جامعه حضور دارند را بررسی کنیم، نه اینکه تنها به جمعیت کنونی و بر معرض دید سگهای آواره تمرکز کنیم؛ رویکردی که تنها در ایران مشاهده میشود!
متأسفانه برخی مدیران شهری در ایران و در راس آنها سیاستگذاران و تدوینکنندگان بخشنامهها و دستورالعملهای مدیریت حیوانات شهری در وزارت کشور به هیچوجه به منشأ حضور سگها در کشور توجه نکرده و فقط برای حذف فیزیکی سگها دستورالعمل صادر کردهاند.
هرچند آیکم هشدار میدهد که هرگز از «مدلی» که جایی دیگر مؤثر واقع شده تقلید نکنید. بدین معنی که یک شیوه جهانشمول در مدیریت جمعیت سگها در جهان وجود ندارد اما با ارائه اصول علمی و کارشناسی مبتنی بر اخلاق به کشورهای عضو توصیه میکند با استفاده از روشهای موفق اجراشده در کشورها و با توجه به شرایط اقلیمی، فرهنگی و جغرافیای درنهایت به یک شیوه اخلاقی مؤثر و منطبق با مقتضیات فرهنگ بومی دست پیدا کنند.
راهکارهای ناکارآمد و نظر آیکم در مورد آنها
• کشتار (حذف فیزیکی) سگها؛ همانطور که پیشتر نیز گفتیم، طی سالهای گذشته شهرداریها (توسط پیمانکارانشان) در کشور ما اقدام به کشتار گستردهی سگهای بلاصاحب از راههای مختلف کردهاند که اکثر قریب به اتفاق این روشها غیراخلاقی و ناکارآمد بودهاند. دلیل ما برای ناکارآمدی این روش، جمعیت سگهای بلاصاحب است که نهتنها کمتر نشده، بلکه به جمعیت آنها بیش از پیش افزوده شده است چراکه ما به خالیشدن قلمرو و زاد و ولد سگهای مولد بهدلیل خالیبودن زیستگاه و کانونهای ورودی سگها توجهی نداشتهایم.
روشهای غیراخلاقی کشتار که بهکار برده میشوند غیراخلاقی، منفور و بیرحمانه بوده و برای جوامع محلی نیزخطری بالقوه محسوب میشوند. این کار درنهایت بیثمر است چون تنها بر نشانه بیماری جمعیت سگهای آواره موجود تمرکز کرده و منشأ این سگها را مخاطب قرار نمیدهد.
همچنین استناد به الگوی کشورهای دیگر نیز در این مورد محلی از اعراب ندارد زیرا روش آنها نمیتواند فراتر از ارزشها و هنجارهای اخلاقی جوامع باشد.
کشتن سگها اساسا بهعنوان یک راهکار فاقد موضوعیت است زیرا نقض مبانی اخلاقی و نقیض عرفِ مراحمت انسان نسبت به حیوانات است و به این دلیل نمیتواند بهعنوان یک روش علمی یا کارشناسی مطرح شود.
• انتقال به پناهگاهها؛ شاید گمان کنیم که پناهگاهها و مراکز نگهداری سگهای بلاصاحب یک شیوه مؤثر در مدیریت جمعیت سگهاست. آیکم اما نظر متفاوتی دارد:
پناهگاههایی که از سگهای بلاصاحب نگهداری میکنند در زمره خدمات بنیادین مدیریت جمعیت سگها بهحساب نمیآیند. وضعیت رفاهی سگها در چنین مراکزی میتواند بسیار اندک و هزینههای نگهداری، بسیار بالا باشد. ظرفیت پناهگاهها به سرعت پر میشود و سگهای مهاجر یا رهاشده به سرعت در خیابانها و قلمروی خالیشده جایگزین میشوند، بنابراین یک خدمت بیثمر در مدیریت جمعیت سگها ارائه میشود. در تیجه، هنگامی که میزان قبول سرپرستی توسط افراد، حداقل است نباید از راهکار پناهگاه استفاده کرد.
نگهداری کوتاهمدت از سگها در پناهگاه باید در کنار دیگر شیوههای مدیریتی همچون رهاسازی انجام پذیرد نه بهعنوان تنها راهحل!.
• آیا عدمغذارسانی باعث کنترل جمعیت سگهای بلاصاحب میشود؟ آیکم معتقد است: در جایی که سگهای آواره برای تغذیه خود به منابع غذایی از قبیل پسماند و زباله متکی هستند، کاهش این منابع غذایی قابل دسترسی برای آنها چالشهای رفاهی منفی چشمگیری به همراه دارد. شاید فکر کنیم کاستن از منابع غذایی، از قبیل زبالههای قابلخوردن، که در دسترس سگهای آواره است، راهی مناسب برای مدیریت جمعیت سگهاست؛ باید بدانیم این کار چالشهای رفاهی منفی چشمگیری به همراه دارد. جایی که سگهای آواره برای تغذیه خود به این منابع غذایی متکی هستند، هرگونه کاهش منجر به سوءتغذیه و افزایش رقابت و پرخاشگری بین سگها بر سر منابع محدود غذائی و نیز تعاملات منفی با مردم بر سر غذا خواهد شد. بنابراین، کنترل جمعیت سگها از طریق کاستن از منابع غذایی غیراخلاقی و غیرانسانی و نیز ریسکی برای امنیت عمومی محسوب میشود.
هرگونه تغییر در منابع غذایی باید به دقت صورت بگیرد، اطمینان حاصل کنید که هرگونه کاهش در یک منبع غذایی با افزایش دیگر منابع غذایی جبران شود.
نرساندن غذا به سگها رفتارهای پرخاشگرانه آنها را افزایش داده، درنتیجه ریسک و پتانسیل برخورد تهاجمی با انسان را بالا میبرد. آیکم اما توصیه میکند با مدیریت منابع غذایی در مکانهایی که مورد پذیرش افراد جامعه است مهاجرت جمعیت سگها برای دستیابی به غذا را مدیریت کنید.
استراتژی مدیریت غذارسانی میتواند به جابهجایی هوشمندانه و مدیریتشده سگها منجر شود تا سگها تشویق شوند در نواحی جدید دنبال غذا بگردند؛ در نتیجه، هم منابع غذایی برای جمعیت کنونی سگها حفظ میشود و هم آنها را به نواحیای هدایت میکند که درگیری و کشمکش کمتر است.
حضور سگها در مکانهایی که جامعه حضور آنها را برنمیتابد نیز ممکن است مشکلاتی اعم از گازگرفتگی، تصادفات جادهای، هاری و ریسک بیماریهای مشترک انسان و حیوان از طریق مدفوع آلوده را بهوجود آورد. مطمئنا بخشی از جامعه ممکن است سگها را مایه دردسر بدانند یا از آنها بترسند و باعث شود رفتارهای خشونتآمیزی در برابر سگها از آنها سر بزند.
همچنین حضور سگها در مناطق حساس محیطزیستی یکی دیگر از چالشهای موجود است. حضور سگها (عمدتا سگهای گله رهاشده) در این مناطق ریسک شکار، استرس و انتقال بیماری به حیات وحش را افزایش میدهد.
• چه باید کرد؟ آیکم معتقد است: ابتدا لازم است پس ازیک سرشماری دقیق از جمعیت سگها، مشکلات را اولویتبندی کرد؛ شرایط محلی روش اجرای طرح را مدنظر قرار داد و درنهایت یک روش اجرایی را انتخاب کرد. اما باید دقت داشته باشیم که روش اجرایی باید اخلاقمدارانه و متمرکز بر دلایل ریشهای و مداوم باشد.
یکی از مشکلات بزرگ سالهای گذشته در کشور ما عدمدرک رفتارشناسی و شیوه زندگی سگها و همچنین منشأ افزایش جمعیت آنهاست. لازم به ذکر است که حداقل در یک دهه گذشته برخی شهرداریها بدون توجه به منشأ تولید و ازدیاد سگها فقط روی حذف جمعیت فعلی تمرکز داشتهاند و در نتیجه امروز با جمعیت بسیار بالای سگهای بلاصاحب روبهرو شدهایم. درصورتی که اگر طی سالهای گذشته کانونهای ورودی سگها شناسایی و بهجای اتکا به روش کشتار و خالیکردن قلمروی سگها، از تولهکشیهای غیرمجاز، رهاسازی سگهای نگهبان و گله و... جلوگیری به عمل میآمد و با شیوههای علمی و اخلاقی واکسیناسیون و شیوه زندهگیری، عقیمسازی و رهاسازی (NCVR) اجرا میشد با گذشت چند سال، جمعیت سگهای بلاصاحب مدیریت شده بود؛ شیوهای که مورد تأیید و تأکید آیکم نیز است.
درخصوص کنترل مراکز تولهکشی مجاز سگها نیز آیکم معتقد است باید محدودیتهای پرورش، ازجمله ممنوعیت جفتاندازی پیش از یکسالگی، ممنوعیت بیش از یکتوله در هر 12ماه و ممنوعیت بیش از ششتوله در طول عمر مادر اعمال شود. بهعلاوه لازم است سگ ماده پیش از جفتگیری از نظر عملکرد، بالینی و رفتاری سالم باشد.
سازمان بهداشت جهانی دام(OIE) نیز در فصل هفتم از دستورالعمل سلامت حیوانات خشکیزی که به مدیریت جمعیت سگهای آواره اختصاص دارد، تأکید دارد در مکانهایی که حضور سگهای آواره اجتنابناپذیر است و سطح تحمل جامعه محلی نسبت به آنها بالاست، بهتر است سگهایی که جمعآوری شدهاند از مراقبتهای بهداشتی (از جمله واکسیناسیون هاری) برخوردار شوند، عقیم شده و در محله خود یا جایی نزدیک به محل گرفتن آزاد شوند.
عقیمسازی و کنترل زاد و ولد فوایدی برای سلامتی سگها دارد. این کار، برای نرها و مادهها موجب پیشگیری از تومورهای مقاربتی واگیردار سگسانان(TVTs) میشود. فواید دیگر عقیمسازی برای مادهها پیشگیری از عفونت رحم (که تهدید جانی بالقوه محسوب میشود) و ریسک پایینتر تومورهای پستانی است. حتی میتواند فواید رفتاری مانند کاهش نشانهگذاری با ادرار، پرسهزدن و پرهیز از تغییرات رفتاری مرتبط با هورمونها در مادههایی که فحل میشوند را نیز شامل شود، ضمن اینکه رفتار خشونتبار سگهای پرخاشگر کنترل شده و از تعارضات آنها با دیگر سگها و انسانها نیز جلوگیری بهعمل میآورد.
آیکم بر نقش آموزش رسمی برای افراد جامعه خصوصا کودکان تأکید ویژهای دارد و توصیه میکند کودکان ضمن آموزش با حقوق و اصول اولیهی رفاه حیوانات آشنا شده و گذشته از آن میفهمند سگها چگونه با بدن و صداهایشان ارتباط برقرار میکنند، از اینرو میتوانند تشخیص بدهند چه وقت تعامل با یک سگ ایمن است و چه وقت باید ازآانها دور بمانند.
اگر بهدنبال مدیریت مؤثر جمعیت سگها هستیم باید بدانیم که این کار یک تعهد دائمی است که در گذر زمان تکمیل میشود. یعنی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک پروژه شامل مراحل گرفتن، عقیمسازی و رهاسازی، یکبار برای همیشه جمعیت را کنترل کند. حتی اگر کانونهای ورودی افزایش سگ را نیز کنترل کنیم نباید فراموش کنیم که روند (CNVR) باید تداوم داشته باشد. بدون شک بخش قانونگذاری در جامعه نیز باید بهدنبال تصویب قوانینی در رابطه با رفاه/ سلامت حیوانات، بهداشت عمومی و دامپزشکی باشد.
آیکم تأکید میکند، سگها باید به جایی که از آنجا گرفته شدند بازگردانده شوند و در مناطق دیگر رها نشوند. نگهداشتن سگها در قلمروهای اصلیشان تضمین میکند که به همان منابعی که پیش از گرفتهشدن دسترسی داشتهاند، دسترسی داشته باشند و از پرخاشگری سگ با سگ ناشی از آزادشدن در قلمروهای ناآشنا جلوگیری میکند. درخصوص بعضی از سگها شاید روش (CNVR) مناسب نباشد. برای مثال تولههایی که بهخوبی اجتماعی شدهاند بهتر است واگذار شوند یا سگهایی که بهواسطه رفتار پرخاشگرانه نسبت به اعضای جامعه دردسر ایجاد میکنند بهتر است بهشکل دیگری نگهداری شوند.
در مواردی که هیچ راهی برای درمان سگ وجود ندارد (نظیر هاری) یوتانایز باید فوری با شیوههای اخلاقی برای پایاندادن به رنج، انجام پذیرد. در فصل هفتم (OIE) از دستورالعمل سلامت حیوانات خشکیزی، لیست داروهای ممنوعه برای یوتانایز درج شده است.
سازمان ملل متحد در بیانیهای حاوی اهداف پیشرفت پایدار برای چشمانداز سال2030، تصریح میکند: رویکردی که برای پیشرفت مورد استفاده قرار میگیرد باید رویکردی باشد که «... در آن بشریت در هماهنگی با طبیعت زندگی کند و از دیگر گونههای جاندار محافظت شود».
آیکم میگوید: «اگر مردم شاهد کنترل غیراخلاقی سگها باشند، از قبیل رفتار بیرحمانه یا کشتن سگها، ممکن است دچار آسیبهای روحی و روانی شوند. روش اخلاقمحور مدیریت جمعیت سگها باید تجربهای مثبت، هم برای سگها و هم برای مردم باشد.
سازمان بهداشت جهانی دام (OIE) در فصل هفتم از دستورالعمل سلامت حیوانات خشکیزی که به مدیریت جمعیت سگهای آواره اختصاص دارد توصیه میکند: مقامات باید برای پیشبرد برنامه کنترل جمعیت سگها یک گروه مشاوره تشکیل بدهند. گروه اول باید متشکل از دامپزشکان، کارشناسان اکولوژی سگها، رفتارشناسان سگها و بیماریهای مشترک و گروه دوم نمایندگانی از دستاندرکاران مرتبط (مقامات محلی، مقامات/ خدمات سلامت انسان، مقامات/ خدمات کنترل محیطزیست، نهادهای غیردولتی و عموم مردم) باشد.
هدف اصلی این گروه مشاوره، تحلیل و کمیتسنجی مشکل، شناسایی دلایل، دستیابی بهنظر عموم در مورد سگها و ارائه مؤثرترین رویکردها برای استفاده کوتاهمدت و دراز مدت است.
رویکردی که در کشور ما بهصورت ناقص و بدون حضور گروه اول، بدون حضور نهادهای غیردولتی و فعالان حقوق حیوانات اتخاذ شده است.
نتیجه این عدمهماهنگی نیزتدوین دستورالعملهای ناکارآمد، غیرکارشناسی و غیراخلاق-محور مدیریت حیوانات شهری بوده است.
اینکه سازمان دامپزشکی چرا تاکنون دستورالعمل لازمالاجرای آیکم را ارائه نداده است و در مقابل روشهای غیرعلمی و غیراخلاقی حذف فیزیکی سگها سکوت اختیار کرده است، جای سؤال دارد! درضمن، یکی دیگر از مواردی که ایران را ملزم به رعایت مفاد دستورالعمل آیکم میکند، کنترل جهانی بیماری هاری است که از مهمترین اهداف سازمان بهداشت جهانی دام است.