آنها به کمک «تلخک»، به زمان سفر میکنند و با «توماس ادیسون»، «آلبرت اینشتین» و «آلفرد نوبل» ملاقات میکنند. این نمایش در حالی که شاد و موزیکال است، تلنگری به مخاطبان میزند که در شرایط خشونتآمیز، صلح و دوستی را فراموش نکنند. یکی از ویژگیهای این اثر، حضور بازیگران نوجوان است. «جمال رنجبرزاده»، بازیگر و کارگردان تئاتر، متولد ۱۳۶۷ است. او در روزهای کرونا هم تئاتر و تماشاچیانش را فراموش نکرده و با تراژدی زمین و دلقکها میزبان مخاطبانش است. این نمایش تا دهم تیرماه ۱۴۰۰ در تالارهنر (تهران، میدان هفتمتیر، خیابان مفتحجنوبی، خیابان ورزنده) اجرا میشود. به همین مناسبت به سراغ این کارگردان جوان رفتیم تا بیشتر با حال و هوای اثر تازهی او آشنا شویم.
ایدهی این نمایش از کجا آمد؟
تئاترهای گوناگونی را دربارهی جنگ دیده بودم، اما چندان عمیق به آن پرداخته نشده بود، یا با حال و هوایی کودکانه، فضای جنگ را شاد نشان داده بودند. به خودم گفتم کودکان و نوجوانان، انسانهای دانایی هستند و کاملاً میفهمند. هرچه را اجرا کنی برایشان قابلفهم است. مفاهیم جنگ و خشونت در بازیهای رایانهای، انیمیشنها و فیلمهای کودک و نوجوان هم وجود دارد و به آن عمیقاً پرداختهاند. اول بر درک کودکان و نوجوانان تمرکز کردم تا بتوانم از این طریق نمایشنامهای بنویسم که حداقل متفاوتتر از تئاترهایی باشد که دیدهام. این نمایش را پیشتر در سولهای شخصی در روستایی بهنام «دنگیزک» تمرین کرده و در سه فاز در استان البرز اجرا کردم که در مجموع هفتهزار مخاطب داشت.
چهکار کردید که نمایشی دربارهی جنگ، ناامیدکننده یا خشونتآمیز بهنظر نرسد؟
در تمام ماجرا مدام از مردم، تفکر کودکان و نوجوانان و حتی از ذهن دانشمندان گفتم. اتفاق جالبی که افتاد این است که دانشمندان را به دورهای بردم که انگار با کودکِ درونشان روبهرو میشوید، نه با خود آنها. سعی کردم جنگ را نشان بدهم، ولی با فضایی سرگرمکننده و شاد.
نقش تلخک را هم که خودتان بازی کردهاید. چهطور بین تلخک و مخاطبان ارتباط برقرار کردید؟
راستش نمیدانم مخاطبان چهقدر ارتباط برقرار کردهاند. شخصیت تلخک دراصل «تلخ-قک» است؛ یعنی مابین تلخی و شادی قرار میگیرد، هم تلخ است و هم با دلقکها و شادیشان همراه است. اگر توجه کرده باشید، او در کل قصه نه میخندد، نه گریه میکند و نه غصه میخورد؛ فقط در لحظه حسش را بیان میکند. درواقع حسها را اجرا میکند تا اینکه بخواهد واقعاً مخاطب بخندد. این یکی از وجههای شخصیت تلخک است و سعی کردم با این شخصیت قضاوت نکنم.
از انتخاب بازیگران، بهخصوص بازیگران نوجوان برایمان بگویید.
بله در این نمایش چند بازیگر نوجوان داریم. سه نفر اولین کارشان است و سه نفر دیگر، دورهی تئاتر گذراندهاند. من و «حامد نساجبخارایی»، از بازیگران بزرگسال و حرفهای نمایش هستیم. کار با نوجوانان سخت است، اما وقتی به نقطهی فکری مشترک برسیم، کار راحتتر میشود.
کمی هم به گذشته سرک بکشیم؛ دوران کودکی و نوجوانی جمال رنجبرزاده چهطور گذشت؟
تا ۱۵سالگی، درسنخوان و تنبل بودم! در ۱۷سالگی بهصورت شبانه درسم را ادامه دادم و در کرج دیپلم شبانه گرفتم. بعد از آن وارد دانشگاه هنر و معماری تهرانمرکز شدم و رشتهی بازیگری خواندم.
دغدغهی کودکی ما با دغدغهی کودک امروز خیلی متفاوت است؛ مثلاً ته بازی ما در آنزمان، خاکبازی بود! کتابخانهای داشتیم که هفتهای دو بار باز میشد و میتوانستم از آنجا کتاب به امانت بگیرم. اولین کتاب داستانی که خواندم «شنگول و منگول» بود و اولین برخوردم با آن ترس بود، که نکند دزد بیاید ما را ببرد! اما کودک و نوجوان امروز، کلاس موسیقی میرود و به انیمیشنهای گوناگون و اینترنت دسترسی دارد. اتفاقاً این مقایسه به من کمک میکند تا بهتر متوجه تفاوت بچههای امروز با بچههای دیروز شوم.
بازخورد مخاطبان در شرایط شیوع کرونا چگونه بوده است؟
گاهی تئاتر نیاز دارد تا موقعیتهای گوناگونی را تجربه کند؛ مثلاً تصور کنید الآن همهجا آرام است و خدای نکرده جنگ اتفاق میافتد، آیا ما باید همهچیز را تعطیل کنیم و به جنگ بپردازیم؟ نه. ما میتوانیم آموزش بدهیم و موضعمان را تغییر دهیم. تقریباً یک سال و نیم است که تئاتر تعطیل بوده است. در این شرایط، اولین اجرای آنلاین استان البرز را راهاندازی کردم. در فضای این نمایش هم سعی کردم در همین وضعیت فعلی، مخاطب را به سالن نمایش بکشانم. اتفاق خوبی بود و گاهی ۲۰ و گاهی ۶۰ نفر برای تماشای نمایش میآیند. در کل اگر ۵۰۰ نفر نمایش را دیده باشند، رقم کمی نیست. درست است که در حالت عادی، سالن ما ۳۰۰ نفر گنجایش دارد، اما تصمیم گرفتم این کار را در شرایط سخت انجام دهم. بیشتر دوست دارم کارهای سخت را مدیریت کنم تا اینکه به سمت کارهای معمولی بروم. در وضعیت کرونا وقتی یک گروه تئاتری قدم پیش میگذارد تا چراغ سالنها را روشن کند، امید دارم که مسئولان هم متوجه باشند و به گروههای تئاتری کمک کنند تا گروهها با دلگرمی و انرژی بیشتری وارد سالن شوند. هرچند چه کمک کنند و چه کمک نکنند، من اجرایم را میروم!