به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، فرهنگ در حوزه عمومی از طریق زندگی اجتماعی و توسط افراد خاص برای اقشار مختلف و با ارجاع به زمانها و مکانهای خاص دسترسپذیر میشود. به عبارت دیگر، در رویکرد فرهنگی به شهر، کسانی که در حوزه فرهنگ سرآمد هستند، برای طبقات مختلف شهروندان، اهمیتِ زمانها و مکانهای خاص شهر را به طریقی آشکار میسازند. زمان و مکان در زندگی شهری بخشی از هویت فرهنگی شهر و ساکنانش را تشکیل میدهد و غفلت از آن با کمرنگشدن دلبستگی و تعلق خاطر شهروندان به کالبد و روح شهر همراه است. هماکنون، مباحثی همچون اهمیت رشد اقتصاد فرهنگ، ضرورت سیاستگذاریهای فرهنگی بهویژه در زمینههای توسعه فرهنگی و میراث فرهنگی و بهطور کلی حکمرانی فرهنگی در مدیریت شهری مدرن - که بهدنبال بازگرداندن شهر به شهروندان و احیای حق شهروندان به شهر است - مورد توجه قرار دارد.
یکی دیگر از منافع مهم ناشی از مدیریت فرهنگی شهر توجه به توسعه پایدار شهری است. تعیین استراتژیهای فرهنگی به رشد و پویایی فعالیتهای انسانی شهر در برابر معضلات اقتصادی ناشی از توسعه لجامگسیخته سرمایه - که ساختمانسازی و سود ناشی از آن برایش در مرتبه نخست اهمیت است - کمک میکند. اهمیت برنامهریزیهای فرهنگی را میتوان در موضوعاتی همچون ایجاد صنایع فرهنگی برای عامه شهروندان، گسترش نوآوری و خلاقیت در شهر (شهر خلاق)، به کارگیری هنر در طراحی شهری، تاسیس مناطق فرهنگی و هنری، توریسم فرهنگی، بهبود سلامت روانی و جسمی شهروندان، و تنوع بخشیدن به گزینههای اوقات فراغت و سرگرمی ساکنان شهر مشاهده کرد. با توجه به اهمیت رویکرد فرهنگی در مدیریت شهری، نظرات تعدادی از چهرههای فرهنگی کشور را درباره این موضوع جویا شدهایم.
محمد سریر؛ آهنگساز: مشکلات مانع تعامل شد
تعامل میان هنرمندان و مجموعه شهرداری و مدیریت شهری در دوره اخیر بیشتر از گذشته بوده است. توجه شهرداری و شخص شهردار هم به هنرمندان بیشتر از گذشته بوده. مثلاً آقای دکتر نجفی در ابتدای مدیریتشان به خانه هنرمندان آمدند و در جلسه شورایعالی خانه هنرمندان حاضر شدند. آقای حناچی هم به مناسبت نمایشگاهها و اتفاقهای دیگر به خانه هنرمندان آمدند و از نمایشگاههای اینجا بازدید کردند. اما من فکر میکنم تغییرات مدیریتی و فرصت محدودی که هر کدام از شهرداران و مدیران شهری داشتند و مشکلاتی که در یکی دو سال گذشته پدید آمد ازجمله کرونا سبب شد همکاریهایی که آغاز شده بود به نتیجه نهایی و کامل نرسد. مسائل مالی و محدود شدن درآمدها هم در عدمتحقق کامل همکاری و تعامل میان هنرمندان و شهرداری بیتأثیر نبود.
ابراهیم حقیقی؛ گرافیست: اداره شهر بدون شهرفروشی
به دلیل این که جناب شهردار معماری خواندهاند توجهشان به شهر و معماری و ساختار شهر بیشتر و بهتر از دورههای گذشته بوده و اگر از منظر هنرمندانه بخواهیم کارنامه ایشان را ارزیابی کنیم قابلقبولتر از دورههای گذشته است. میدانم که بهرغم مشکلاتی که شهرداری مثل سایر نهادها با آن دست به گریبان بوده به شهرفروشی روی نیاوردهاند و خوشبختانه کمتر خبری از تراکمفروشی بوده است، درحالیکه دست شهرداری، مثل همه مردم، تنگتر شده و میزان درآمدهای پایدار بسیار کم شده.
اما یکی دو نکته هم باید بگویم ازجمله اینکه بعضی برنامههای بسیار خوب دورههای گذشته در این دوره اجرا نشد، ازجمله نگارخانهای به وسعت یک شهر و دیگر اینکه سمپوزیومها در دوره اخیر قدری کمرنگ و بیرمق شدهاند.
ابراهیم گلهدارزاده؛ مدیر تئاتر شهر: نگاه فرهنگی شهرداری به شهر
شهرداری تأثیرگذارترین نهادی است که میتواند در زیستن مردم در یک شهر مهم باشد. هر سازهای که در محیط زندگی شهری برای شهروندان طراحی میشود، عوامل زیادی در آن نقش دارند اما مهمتر از همه اینها در هر فرایند شهری بهطور حتم مبنای فکری و فلسفی است که در آن نهفته است. ایدهای که مبتنی بر فرهنگ و هنر همان سرزمین است، بیشترین تأثیر خود را خواهد داشت. در شهرداریها تمام تلاش بر این است که شرایطی برای انسان امروز ایجاد شود تا زندگی آسوده و راحتتری داشته باشند. اما همین شرایط نیز باید مبتنی بر همان فرهنگی باشد که مردمان آن سرزمین دارند؛ فرهنگی که در اقلیم وجود دارد. کارهای فرهنگی که معمولا در یک شهر صورت میگیرد تأثیر درازمدتی دارند و قرار نیست نتیجه آن را بلافاصله ببینیم. متولیان امور باید نتایج فعالیتهای فرهنگی را از ابتدا ارزیابی کنند و جنبههای مختلف را درنظر بگیرند تا بتوانند یک فعالیت عمرانی شهری انجام دهند. یکی از کارهایی که انجام شده ایجاد گذرگاه فرهنگی و همان پهنه فرهنگی است. پهنهای که انسان امروز شهری به آن احتیاج دارد و متأسفانه اطراف همین پهنه فرهنگی به جای خانه پر از مراکز و اداره است. برای انجام امور فرهنگی و ایجاد بسترهای فرهنگی توسط شهرداریها باید تمام جوانب امر سنجیده شود. شهر برای مردم است و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در عرصه ارتقای فرهنگ شهروندی زیربنای اصلی توسعه شهری است.
علی دهباشی؛ ادبپژوه: آموزش شهروندی با رویکرد فرهنگی
بدون تردید اتخاذ رویکرد فرهنگی در مدیریت شهری اهمیت وافری دارد و عرصههای بسیاری را در برمیگیرد. مسئله هویت شهری، مسئله محیطزیست، مسئله رابطه مردم شهر با گذشته شهر، مسئله وضعیت عناصر مختلف تشکیلدهنده شهر در جهان کنونی و بسیاری موضوعات دیگر در رویکرد فرهنگی مدیریت شهر جای میگیرد. هر چند در این زمینه کارهایی شده است اما متأسفانه با وجود اهمیت رویکرد و نگاه فرهنگی به شهر از این موضوع غفلت شده است. درحالیکه به وسیله همین رویکرد فرهنگی میشود به شهروندان آموزش داد و آنها را از مسئولیتهای شهروندیشان نسبت به جامعه خود، آگاه کرد. از طریق مدیریت فرهنگی شهر میتوان با تاریخ و ادبیات و هنر رابطه برقرار کرد و نوعی آموزش دیداری برای جوانان و نوجوانان مهیا کرد. شهر تهران از نظر فرهنگی و هنری، تاریخی مهم دارد، چه از حیث شخصیتهایی که در این شهر زیستهاند و چه از حیث شخصیتهایی که در هویت آن نقش داشتهاند. متأسفانه هماکنون، مردم شهر تهران از نظر گفتار و نوشتار دچار افت شدهاند و بهنظر من بهترین راه برای حل این مسئله، نقل نوشتههایی از بزرگان گذشته و کنونی ادبیات ایران در شهر است تا مردم شیوه درست نوشتن، درست فکر کردن و عمیق نگاه کردن به مسائل مختلف را بیاموزند.
مهرداد زاهدیان؛ مستندساز: توجه به روح شهر
موضوع اهمیت رویکرد فرهنگی در مدیریت شهری از این نظر اهمیت دارد که نگاهی تاریخی به وضعیت شهر داشته باشیم و ببینیم چه راهی را طی کردهایم و به کجا رسیدهایم. واقعیت امر این است که ما دورههای شهرسازی و شهرنشینی تاریخیای داریم که بسیار پر اهمیت هستند. ما به گذشته شهرهایی همچون اصفهان و ری و حتی قبلتر از آن سمرقند و بخارا که مینگریم، میبینیم که از سابقه شهرسازی و مدنیت و زندگی شهری برخوردارند و در آنها با یک هویت ایرانی مواجه هستیم که مجموعهای از پارادایمها را کنار هم گذاشته است، از معماری و حقوق مردم نسبت به یکدیگر گرفته تا قوانین جاری شهر و نحوه اداره و توسعه آن. بعد از ورود به دنیای مدرن از دوره ناصرالدین شاه، ما کمابیش با مفهومی از شهرسازی مواجهایم که در قسمتهای خاصی از تهران شکل میگیرد و اصولا مربوط به بخشهای توسعهیافته تهران است. مناطقی مثل خیابان لاله زار، علاءالدوله (فردوسی امروزی) و خیابانهای پیرامونی شهر جزو شهرسازی مدرن هستند.
وقتی انسجامی در مدیریت شهری با نگاهی کلان وجود دارد، با شهری مواجه هستیم که از هویتی برخوردار است چراکه در نگاه کلان، به ساختارها فکر میشود و شهر نظم و انسجام دارد. این دوره به بدنهسازی در شهر تهران انجامید که آثار آن تا حدودی در حال حاضر در خیابان سعدی یا خیابان انقلاب وجود دارد. اما به محض اینکه پای منافع عدهای خاص به میان کشیده میشود که صرفا قصد تضمین منافع خودشان را دارند، آنها به قدرت سیاسی متوسل میشوند و نظم و انسجام تهران بههم میریزد و همهچیز به نابودی کشیده میشود. معماری بیهویت، نبود چیزی به اسم شهرسازی، تعریف نشدن هیچ طرح روشن و معناداری برای شهر، بیتوجهی به عوارض اقلیمی تهران و شروع ساختوسازهای عجیبوغریب به دلیل منافع فوقالعادهای که در آن مستتر است از ویژگیهای این دوره است. چیزی که در این وسط غایب است، مدیریتی است که برای توانمند کردن شهروندان نگاه فرهنگی دارد. اساسا چیزی به معنای حق به شهر در این نوع نگاه غایب است.
متاسفانه شکل امروزی شهر از هویت تهی است؛ هر بخشی از آن الگوبرداری از معماری نقطهای از دنیاست؛ بناهایی در آن ساخته میشود که اصولا به حقوق پیرامونیشان بیتوجهاند و صرفا هدف از ساختشان رسیدن به منفعت است؛ ساختوسازهایی صورت گرفته که سرمایه مهمی مثل کوهپایههای البرز را پوشانده؛ اصولا انگار انسان در این فضا غایب است و آنچه حکمرانی میکند منافع سرمایه است. بنابراین عمیقا نیاز داریم مدیریتی شهر را در اختیار بگیرد که صاحب نگاه فرهنگی باشد و به شهر به محلی برای زندگی نگاه کند؛ به خاطره جمعی توجه کند؛ به یادمانهایی که میتواند هویت شهری بسازد توجه کند؛ به گونه معماری منطبق بر اقلیم و جغرافیا و فرهنگ توجه کند؛ به روح شهر و از همه مهمتر به انسان فکر کند.