به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روابط عمومی موزه سینما، ابوالفضل پورعرب؛ بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با بیان اینکه بخش عمدهای از عمرش در سینما گذشته است، گفت: سر پل جوادیه یک سینما وجود داشت که پدرم با صاحب سینما دوست بود و ما به صورت رایگان فیلمها را آنجا میدیدیم.
وی با اشاره به دعوت از او برای حضور در فیلم «روز واقعه» افزود: برای ایفای نقش در فیلم «روز واقعه» از من دعوت کردند، از آنها سوال کردم چه کسی قرار بود نقش مورد نظر را ایفا کند و گفتند خسرو شجاع زاده که بیست دقیقه از این فیلم هم ساخته شده بود و به دلایلی او نتوانسته بود برای ادامهاش حضور داشته باشد.
پورعرب خاطرنشان کرد: مصطفی طاهری و محمدرضا شریفینیا برای حضورم در این فیلم زنگ زده بودند و من خوشحال شدم. نزد خسرو شجاع زاده رفتم تا از او اجازه بگیرم چون در سال ۶۰ هر دو کارمند تلویزیون بودیم و او در پاسخ به من گفت برای تو خوب است که این نقش را بازی کنی و من از لحن صحبت او خیلی ناراحت شدم و عذرخواهی کردم و از حضور در این فیلم انصراف دادم.
پورعرب با اشاره به فیلم «عروس» نیز گفت: دفتر مهاب فیلم در فیشرآباد بود. از آنجا با بهروز افخمی تا خیابان آزادی و از آنجا تا خیابان سئول که خانه او بود پیاده رفتیم و او درباره نقش برای من توضیح می داد. دو ماه گذشت و افخمی به من گفت اگر تا فردا که میخواهد فیلم را کلید بزند نتوانم نقش را بازی کنم فرد دیگری را جای من میگذارد. تا نیمههای شب درباره نقش فکر کردم و بلاخره توانستم ساعت سه و نیم نیمه شب به نقش مورد نظر او برسم و فردای آن روز قرارداد فیلم عروس را بستم.
او ادامه داد: یادم میآید سکانسهایی که در فیلم سینمایی عروس با نیکی کریمی در ماشین بازی داشتیم ظاهرایک نفر باید در صندلی عقب ماشین حضور داشت. آداپته شدن من با این فضا، باور این سینما و تئاتر خیلی سخت بود و یک استاد سخت گیری به نام محمود استادمحمد داشتیم که به من میگفت «سینما را به خاطر علاقهات کار کن اما تئاتر را برای تجربه بازیت انتخاب کن زیرا تئاتر خانه تو است» و من هم ارتباطم را با بازیگران و دوستان تئاتر حفظ میکردم.
پورعرب با بیان اینکه آداپته شدن من با سینما یعنی دورشدن از تئاتر، گفت: در سالهایی دائم سر بازی در فیلمهای سینمایی بودم به همین دلیل ارتباطم با تئاتر کمتر شده بود و این موضوع به شدت اذیتم میکرد ضمن اینکه ما معلم ارتباط نداشتیم که به ما بگوید در شرایط متفاوت باید چگونه رفتار کنیم و این ها همه تجربیاتی بود که ما باید کسب میکردیم. به اعتقاد من فیلمهای حسین فرحبخش تجاری نبود، فیلم بود، به خاطر مردم بود که من بازی کردم و به هیچ وجه نگاهم این نبود که وارد سینمای تجاری شوم. اگر فیلمهای او فروش خوبی داشت فیلم هایی مانند عروس، آواز تهران، دو روی سکه و ... هم فروش خوبی داشتند و نمیتوان گفت این فیلمها، فیلمهای تجاری بودند ضمن اینکه من هم نمیخواستم وارد سینمای تجاری شوم.
وی با بیان اینکه آشناییها و دوستیها موجب میشد که به خیلی از کارگردانها نتوانم نه بگویم، گفت: من و جمشید هاشم پور سالی ۷ فیلم بازی میکردیم که بسیارهم سخت بود. قصهها را میخواندم و خوشم میآمد و بحث مالی هم خیلی برایم اهمیت نداشت، درواقع در مسیر سینما قرار داشتم و دوست داشتم در سینمایی حضور داشته باشم که با روحیات مردم سازگارتر باشد و امروز هم برای پذیرفتن نقشها به این موضوع اهمیت میدهم. چند سال بعد از همکاری با افخمی در فیلم عروس میخواستم خانه بخرم از بهروز افخمی ۸۰۰ هزار تومان قرض گرفتم و او محبت کرد و این پول را به من داد و در تاریخی که مشخص کرده بودیم به او برگرداندم.
پورعرب با بیان اینکه اصولا در سینما فعالیت دارد و کمتر در تلویزیون حضور دارد، افزود: در سریالها خیلی حضور پررنگی نداشتم. یادم میآید برای سریال «تنهاترین سردار» درباره زندگی امام حسن (ع) دعوت شدم که به نوعی نذری بود که باید ادا میکردم و آنرا خیلی دوست داشتم. در مجموع تعداد سریالهای تلویزیونی ام زیاد نبوده است.
وی ادامه داد: بسیاری از آثار را بازی نکردم اما فیلمها و سریالهایی که ایفای نقش کردم را دوست داشتم و پای دوست داشتنم هم ایستادهام یعنی حتی اگر هم بد بوده و یا فروش خوبی نداشته، من نقشم را دوست داشته ام.
پورعرب درباره بیماریاش توضیح داد: یک سریالی با سعید و حمید نعمت الله کار میکردم یک روز افسانه بایگان به من گفت چهرهات عوض شده است و همان جا یک دکتر برای معاینه من آوردند. ساعت ۱۰ شب بود که من را به بیمارستان بهمن بردند و همان شب بستری شدم و تشخیصشان این بود که سرطان دارم. در ابتدا خودم هم باور نمیکردم و مجبور شدم کار را رها کنم.
وی با بیان اینکه پروسه بیماریاش ۵ سال طول کشید، گفت: دیگر به کار در سینما فکر نمیکردم زیرا بیماریام سرطان و آخرش مرگ بود همه تلاشم این بود که مادرم متوجه بیماریام نشود تا اینکه فریدون جیرانی در برنامه سینمایی که شبها اجرا میکرد گفت برای ابوالفضل پورعرب که در بستر بیماری است دعا کنید و مادرم که برنامههای سینمایی را دنبال میکرد، متوجه شد.
پورعرب ادامه داد: در آن روزها مردم زیادی به بیمارستان برای دیدن من میآمدند اما نمیتوانستند داخل بیایند زیرا بیمارستان اجازه نمیداد و پسرم را میفرستادم تا از مردم تشکر و عذرخواهی کند. توجه میکردم که چه کسانی برای عیادت من میآیند تا اینکه محمود احمدی نژاد (رئیس جمهوری وقت) برای عیادتم آمد و یادم میآید گفتم هیچ فردی نیامد تنها رئیس جمهوری آمد و ضرغامی نیامد و این جمله من تیتر شده بود البته بعدا با آقای ضرغامی صحبت کردم و دلخوریها برطرف شد.
وی ادامه داد: در همان زمان از شیراز هم برای بیماری کبدم به بیمارستان آمده بودند و اینکه هر دو بیماریام با هم بخواهند عمل شود سخت بود تا اینکه عکس گرفتند و رادیولوژی انجام شد و دکتر گفت معجزه شده و کبدم دیگر مشکلی ندارد. در واقع خدا به مادرم رحم کرد که تنها بود و من برای او باقی ماندم.
وی درباره اینکه آیا سریال شهرزاد را دوست داشته است، گفت: شهاب حسینی و آقای فتحی را بسیار دوست دارم اما به دلیل اینکه قصه عوض شد نتوانستم بازی کنم.
پورعرب در پایان با بیان اینکه متولد اول تیر سال ۱۳۴۰ است، بیان کرد: در شهر ری در یک خانواده کارمندی که پدرم کارمند آموزش و پرورش و مادرم خانه دار بود به دنیا آمدم. بعد از سالها دلم میخواهد برای کسانی که مخاطب من هستند آرزویی کنم. امیدوارم خوب زندگی کنند بیماری کرونا از بین برود، مردم خوب زندگی کنند و بیشتر یکدیگر را ببینند و درک کنند.