همشهری - زهرا نژادبهرام، عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران: تبریک به خواهران و برادران منتخب شورای ششم. اما بعد. وقتی تصویر انتخابات ۶ دوره شورای شهر تهران را مرور میکنیم، میتوان حضور زنان در مدیریت شهری را از زوایای مختلف ارزیابی کرد، اما جدیترین بخش آن رابطه رأیدهندگان با منتخبین است. تعداد زنانی که در این ۶ دوره وارد شورا شدهاند، هنوز به تعداد یک شورای ۲۱ نفر نرسیده است و اگر ترکیب شهروندان و رأیدهندگان را مدنظر داشته باشیم، نیمی زن و نیمی مرد هستند، پس چرا تعداد منتخبان زن به جز شورای پنجم، بین ۲ تا ۴ نفر در حال تغییر است؟
تصویری که رأیدهندگان زن و مرد نسبت به مدیریت شهری دارند ظاهرا یکسان است و رأیدهندگان زن همچون رأی دهندگان مرد براساس منش سیاسی یا جهتگیری گروهی به انتخاب زنان ورود میکنند. ظاهرا دغدغه حضور زنان در عرصه مدیریت شهری، زیر مجموعه رویکرد سیاسی احزاب و گروههاست و زنان در عرصه رأی دهندگی، مسئله جنسیت و ضرورت حضورشان برای مشارکت در عرصه تصمیمگیری مدیریت شهری را جدی نمیانگارند. علت اصلی این مسئله را شاید بتوان از یک سو در عدم ناباوری نسبت به نقش اثرگذار زنان توسط رأیدهندگان و از سوی دیگر مسئله جهتگیری سیاسی دانست.
بهنظر میرسد زنان و مردان رایدهنده از نظر آرایش فکری و جهتگیری سیاسی بهسوی صندوقهای رأی میروند. فارغ از آن که مسئله زنان، امروز مسئله است. از نگاه آنان اگر زنی در لباس مدیریت شهری بتواند راهی برای گشایش مشکلات جستوجو کند، یقینا مردان هم میتوانند. پس چه ضرورتی بر حضور زنان است؟ اگر زنی بتواند بستر شهر را برای امنیت زنان در تردد شهری متناسب کند، مردان هم میتوانند. پس چه ضرورتی برای حضور آنان است؟ اگر زنی بتواند رنگ شهر را از خشونت خارج کند و نسبت به دیده شدن نیمی از جمعیت شهری که در پس کوچههای ذهن مدیریت شهری قرار گرفتهاند، نظری داشته باشد مردان هم میتوانند. پس چه ضرورتی بر حضور زنان است؟ اگر زنی بتواند نسبت به محیطزیست و گسترش فضای سبز در محلات و فرصت مشارکت زنان در شهر را فراهم کند، مردان هم میتوانند. پس چه ضرورتی بر حضور زنان است؟ اگر زنی بتواند درخصوص بهداشت محیطی و آلودگی محیطزیست و هوای آلوده اقدامی مؤثر انجام دهد مردان هم میتوانند. پس چه ضرورتی بر حضور زنان است؟
ظاهرا مردان میتوانند همه کار انجام دهند، پس چه ضرورتی بر حضور زنان در شهر است؟! زنان میتوانند در خانهها باشند و امور خانه را مدیریت کنند و اصلا حضوری در شهر نداشته باشند. فرزندان خود به مدرسه بروند، بیماران خود به مداوا بپردازند، خرید منزل توسط پیک موتوری و... انجام شود. مخارج خانه توسط مردان تامین میشود. پس چه ضرورتی بر اشتغال زنان است؟
اصولا زنان چه ضرورتی برای درس خواندن دارند؟ چه ضرورتی برای پزشک شدن دارند؟ چه ضرورتی برای مهندس شدن دارند؟ چون شهر توسط مردان اداره و امکانات لازم توسط آنها تامین میشود! قطعا چنین تصویر ذهنی منجر به آن میشود که بر مشارکت زنان در انتخابات با دیده تردید نگاه کنیم.
باور نکنیم که مسئله زنان برای آنان دغدغه نیست. چرا که دغدغه هست اما آنها جهتگیری سیاسی را بر جنسیت در مدیریت ترجیح میدهند و حتی این خواسته آنها آنقدر نیست که بتواند این مهم را مبدل به یک مطالبه کند و از گروهها و جریانهای سیاسی خود بخواهند که اگر تعداد زنان در مدیریت شهری را افزایش نمیدهند حداقل آنها را کم نکنند.
انتخاب ۴ زن در شورای ششم، تصویر نگاه زنان و مردان رایدهنده است. باید با این مسئله مهم کنار بیاییم که زنان هنوز برخلاف آنچه پیشتر میاندیشیدم در مسائل سیاسی و جهتگیریهای جریانی، خود را در امتداد مردان میبینند، حتی برای نیازهای اولیه خود در مدیریت شهری.