تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۶

نقشه آدم‌ربایی زوج جوان به قتل گروگانشان منجر شد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، زن و شوهری با ربودن مرد خیر در قم قصد اخاذی از خانواده‌ او را داشتند اما نقشه آنها ۲۴ ساعت بعد با قتل گروگان و دستگیری آنها در پایتخت پایان یافت. به گزارش همشهری، اول تیر ماه امسال خانواده مردی ۶۶ ساله ماجرای ناپدید شدن وی را به پلیس قم اعلام کردند. مرد قمی برج‌ساز و یکی از خیران خوشنام این شهر بود که به‌گفته خانواده‌اش صبح آن روز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما ساعت‌ها گذشت و خبری از وی نشد. با تاریک شدن هوا، خانواده‌اش که نگران وی بودند با تلفن همراهش تماس گرفتند اما خاموش بود. به همین دلیل راهی محل کار او که ساختمان‌های در حال ساخت بود شدند اما آنطور که مشخص بود مرد خیر روز حادثه به آنجا نرفته بود و هیچ‌کس از وی اطلاعی نداشت. به همین دلیل نگرانی خانواده‌اش بیشتر شد. آنها تصمیم گرفتند ماجرا را به پلیس اطلاع دهند.
 

یک روز بعد، تهران

چهارشنبه دوم تیرماه، مأموران گشت پلیس فرودگاه بین‌المللی امام خمینی در محدوده فرودگاه در حال گشتزنی بودند که به سرنشینان خودروی پژویی مشکوک شدند. آنها زن و مردی جوان بودند که داخل ماشین با هم درگیری داشتند و به محض دیدن پلیس، تغییر مسیر دادند و خلاف جهت خیابان فرار کردند. مأموران به تعقیب این خودرو پرداختند و دقایقی بعد موفق شدند آن را متوقف کنند. سرنشینان ماشین مدعی بودند که زن و شوهر هستند و درگیری آنها اختلافات خانوادگی است. اما مأموران که به آنها مشکوک بودند شروع به بازرسی ماشین کردند. آنها در صندلی عقب مردی را با دست و پا و دهان بسته یافتند که جانش را از دست داده بود و نفس نمی‌کشید. زوج جوان که وحشتزده بودند مدعی شدند که قربانی گروگان آنها بوده اما در بین راه جان باخته است. در این شرایط ماجرا به بازپرس ویژه قتل تهران گزارش و دستور بازداشت زوج جوان صادر شد. با  انتقال متهمان به اداره پلیس معلوم شد قربانی همان برج‌ساز خیر قمی است که یک روز قبل خانواده‌اش با مراجعه به پلیس خبر از ناپدید شدن او داده بودند.
 

اعتراف مرد

مرد جوان (یکی از متهمان دستگیر شده) ۳۵ ساله است و اعتیاد شدیدی به هروئین دارد. وی در بازجویی‌ها گفت: مقتول مرد خیری بود که به من و همسرم کمک مالی می‌کرد. من مدت‌ها بود که معتاد شده   و به‌خاطر اعتیادم کارم را از دست داده بودم. مقتول در شهر ما یعنی قم زندگی می‌کرد و همه از خوبی او می‌گفتند. یکی از آشنایانمان وی را به ما معرفی کرد تا به ما کمک مالی کند.

وی ادامه داد: همسرم با مرد خیر صحبت کرده و به او گفته بود که من معتاد هستم. ظاهرا قرار بود مرد خیر هزینه درمان مرا بپردازد تا در کمپ بستری شوم و ترک کنم. وقتی این موضوع را شنیدم مخالفت کردم و به همسرم گفتم مقتول را به بهانه اینکه مرا به کمپ ببرد به خانه‌مان بکشانیم. می‌خواستم او را گروگان بگیرم و حسابش را خالی کنم. حتی می‌خواستم در قبال آزادی‌اش از خانواده‌اش درخواست میلیاردها تومان پول کنم.

متهم گفت: روز حادثه مقتول به خانه ما آمد که مرا به کمپ ببرد. من هم آماده شدم و به همراه همسرم سوار بر خودروی پژوی وی شدیم و او به سمت کمپ حرکت کرد. در بین راه چاقویی که از قبل داخل جیبم پنهان کرده بودم را بیرون آوردم و روی پهلویش گذاشتم. تهدیدش کردم که اگر حرفی بزند جانش را می‌گیرم. مرد خیر خیلی ترسیده بود و حرفی نمی‌زد. از او خواستم کنار خیابان توقف کند. دست و پا و دهانش را بستم و او را در صندلی عقب قرار دادم. همسرم هم در صندلی جلو نشست و به سمت تهران حرکت کردیم. وقتی به تهران حوالی رباط کریم رسیدیم احساس کردم حالم خوب نیست و نیاز به مواد دارم. تصمیم گرفتم کارت‌های گروگان را بگیرم و حسابش را خالی کنم. او هم از ترس جانش کارتش را به همراه رمزش در اختیارم قرار داد و در مدت ۲۴ ساعتی که او گروگان ما بود هرچه می‌خواستم با کارت او می‌خریدم. وی ادامه داد: به گروگان غذا هم دادیم اما نمی‌دانم چه شد که ناگهان او فوت شد. احتمال می‌دهم که به‌دلیل گرما زدگی جانش را از دست داده است. وقتی دیدیم او فوت شده ترسیدیم و به‌دنبال راهی برای پنهان کردن جسد بودیم اما مأموران فرودگاه ما را دیدند و دستگیرمان کردند.
 

اعتراف زن جوان

زن جوان اما روایت دیگری را مطرح کرد و در اعترافاتش گفت: من از ماجرای گروگانگیری خبر نداشتم و می‌خواستیم روز حادثه شوهرم را با کمک مرد خیر به کمپ ببریم. اما شوهرم در بین راه او را تهدید کرد و با بستن دست و پایش مرد خیر را گروگان گرفت. وی ادامه داد:کارت او را هم با تهدید گرفت اما پس از مصرف مواد رمز را فراموش کرد. گاهی اینطور می‌شد. وقتی خیلی مواد می‌کشید حافظه کوتاه‌مدتش را از دست می‌داد. برای همین رمز را اشتباه زد و دستگاه کارت را ضبط کرد که باعث عصبانیت شدید شوهرم شد. پس از آن درحالی‌که حوالی رباط کریم بودیم و هوا تاریک شده بود، داخل ماشین خوابیدم اما شوهرم بیدار بود. وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که مرد خیر فوت شده است. شوهرم می‌گفت که او خوابیده و دیگر بیدار نشده احتمالا به‌دلیل گرمازدگی فوت شده است.

وقتی متوجه ماجرا شدم با شوهرم درگیر شدم و می‌خواستم او را رها کنم و نزد پلیس بروم که مأموران فرودگاه متوجه ما شدند و دستگیر شدیم.دو متهم پرونده با دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران بازداشت شده‌اند و برای انجام تحقیقات بیشتر و کشف حقایق در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند. هم‌اکنون این فرضیه مطرح شده که احتمالا متهمان به مقتول آمپول تزریق کرده و باعث مرگ وی شده‌اند با وجود این جسد به پزشکی قانونی انتقال یافته تا متخصصان آنجا با انجام کالبدشکافی و آزمایش، علت دقیق مرگ را اعلام کنند تا ابعاد بیشتری از این حادثه مرگبار آشکارشود.