به گزارش همشهریآنلاین به نقل از شفقنا، در آغاز یادداشت اسپوتنیک به هشدارهای منتشر شده موجود درباره خطرات خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و دلایل نادیده گرفتن این هشدارها اشاره شده است: بهرغم انتشار پیشبینیها و گزارشهایی مبنی بر قطعی بودن افزایش خشونت در افغانستان- در صورت خروج و عقبنشینی نیروهای خارجی حاضر در این کشور، بعید به نظر میرسد آمریکا و متحدانش تنها برای جلوگیری از افزایش خشونت مأموریت خود را در این کشور طولانیتر کنند. بیمیلی آشکاری که تنها یک دلیل مشخص دارد و آن این که افغانستان دیگر جزو اولویتهای سیاسی و امنیتی غرب نیست و بنابراین آنگونه که تحلیلگران به اسپوتنیک میگویند هر گونه صحبتی درباره تداوم حضور آمریکا در افغانستان، از نظر سیاسی در واشنگتن خوشایند جلوه نخواهد کرد.
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا روز گذشته در کاخ سفید برای نخستین بار به صورت رودررو با اشرف غنی، همتای افغان خود و عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی آشتی ملی دیدار کرد. دیداری که گفته میشود قرار بوده در آن در مورد مسایلی مانند خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و البته مترجمانی که به ارتش آمریکا و دیگر کشورهای غربی کمک کردهاند، بحث شود.
این گفتگوها در حالی صورت میگیرد که نیروهای آمریکایی بیش از دو دهه حضور و عملیات نظامی در افغانستان، این کشور را ترک میکنند. آمریکا در حال حاضر بیش از نیمی از نیروهای خود را از افغانستان خارج کرده و انتظار میرود که تا ۱۱ سپتامبر نیز این عقبنشینی را به پایان برساند و تمام آمریکاییها از افغانستان خارج شوند.
با این حال، این عقبنشینی در میان یک حس عدم اطمینان و فضایی حاکی از قطعیت افزایش خشونت در افغانستان صورت میگیرد. روز چهارشنبه گزارشاتی منتشر شد مبنی بر اینکه به پیشبینی و تخمین جامعه اطلاعاتی آمریکا دولت افغانستان میتواند تنها شش ماه پس از عقبنشینی کامل نیروهای آمریکایی دوام آورد. گزارشی که ظاهرا نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده آن را بسیار خوشبینانه تنظیم کردهاند و حالا پس از سقوط دهها شهر در شمال افغانستان به دست طالبان، لزوم بازنگری و اصلاح آن احساس میشود.
شکننده و برگشتپذیر
همزمان با انتشار و افزایش گزارشهایی درباره آینده تلخ احتمالی افغانستان در صورت خروج نیروهای آمریکایی، تردیدها و نگرانیهایی در مورد احتمال ماندن نیروهای آمریکایی در خاک افغانستان به وجود آمده است. با این حال کسانی مانند راگاو شارما، دانشیار و مدیر مرکز مطالعات افغانستان در دانشگاه جهانی او.پی.جیندال معتقد نیستند که ایالات متحده و متحدانش قصد دارند مأموریت نظامی خود را در افغانستان طولانی کنند.
این کارشناس به اسپوتنیک میگوید که «گزینهای مانند تمدید حضور در افغانستان، از نظر سیاسی در واشنگتن و سایر پایتختهای غربی محلی از اعراب ندارد. در واقع سیاست خارجی و امنیت ملی جدید واشینگتن، تهدیدات و اولویتهای جدیدی برای خود دارد- که از آن میان میتوان به چین اشاره کرد. واقعیت این است که افغانستان دیگر جزو اولویتهای غرب نیست».
به باور شارما «مداخله آمریکا در افغانستان باعث پیشرفت افغانستان از نظر آموزش، مراقبتهای بهداشتی، رسانههای آزاد، جامعه مدنی و سایر زمینهها شده است. با این حال همه این دستاوردها شکننده و برگشتپذیر هستند و توافقنامه دوحه نشان میدهد که واشنگتن در افغانستان شکست استراتژیک خورده است».
شارما پیشبینی میکند که آینده سیاسی افغانستان با بیثباتی و عدم اطمینان عمیقی همراه خواهد بود، که میتواند برای تمام این منطقه وسیع مشکلساز باشد. یا آن گونه که میگوید: «با افزایش تعداد آوارگان داخلی و البته پناهندگان احتمالاً شاهد افزایش طولانیمدت خشونت در کشور خواهیم بود. اتفاقی که در طولانی مدت عواقب نامشخصی برای منطقه خواهد داشت».
نه به دنبال صلح
به عقیده نظیف محب شهرانی، استاد انسانشناسی و مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات جهانی دانشگاه بینالمللی ایندیانا «واشنگتن در رسیدن به اهداف خود در افغانستان شکست نخورده است. در واقع این کشور در افغانستان بیشتر به دنبال اهداف و منافعی خاص برای خودش بود- تا این که صرفا به دنبال صلح برای افغانستان بوده باشد».
این کارشناس به اسپوتنیک میگوید: «از آنجا که ایالات متحده آمریکا برای محافظت از منافع خود در افغانستان حضور داشت و در حقیقت هدفش انتقام از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و از بین بردن گروه تروریستی القاعده بود، نه رسیدن به صلح و آرامش یا حکومتداری خوب در افغانستان؛ پس نمیتوان ماحصل حضور بیست ساله آمریکا در افغانستان را شکست نامید».
به عقیده این کارشناس «ایالات متحده آمریکا در افغانستان در راستای اهدافش موفق بوده است». اشاره نظیف محب شهرانی به «کسب تجربه جنگی توسط سربازان آمریکایی و بهدست آوردن فرصتی برای آزمایش سلاح های بسیاری- از جمله بزرگترین و به اصطلاح مادر بمبهای غیرهستهای» به عنوان دستاوردهای آمریکا در افغانستان است- که هیچگاه عملیاتش را در افغانستان با هدف کمک به آینده افغانستان به انجام نرسانده که حالا عدم دستیابی به آن اهداف به معنای شکستش باشد!
شهرانی در پایان میگوید: «این که آمریکا تسلیحات نظامی خود را فروخت و سربازانش را تعلیم داد و مجتمعهای نظامی و صنعتی خود را به سود رساند؛ کجایش معنای شکست میدهد؟ طرف شکستخورده در اینجا افغانستان است- که نابود شد».
یک داستان پیچیده
جنگ ایالات متحده در افغانستان، که با عملیات آزادی پایدار در اکتبر ۲۰۰۱، در زمان ریاست جمهوری جورج. دبلیو. بوش آغاز شد؛ طولانی ترین جنگ آمریکا در قرن بیستویکم است که تاکنون چهار دولت را درگیر کرده است. این جنگ که زمان ریاست جمهوری جورج. دبلیو. بوش آغاز شد؛ بعدتر در دولت باراک اوباما، جانشین بوش نیز ادامه یافت- که عملیات را توسعه داد و در سال ۲۰۱۰ تعداد سربازان آمریکایی را در این کشور آشوبزده به ۱۰۰۰۰۰ نفر رساند.
پس از حذف اسامه بنلادن، بنیانگذار القاعده در سال ۲۰۱۱، باراک اوباما گفت که تعداد سربازان آمریکایی را در افغانستان کمکم خواهد کاست؛ اما فرصت لازم برای این امر به دست نیامد. جانشین اوباما، دونالد ترامپ، اما دستور خروج هزاران سرباز آمریکایی از افغانستان را صادر کرد و حتی در توئیتر خود نوشت که میخواهد همه نیروها را تا کریسمس ۲۰۲۰ از افغانستان خارج کند- که البته این نیز محقق نشد. قبل از اعلام خروج بایدن در آوریل امسال، تعداد نیروهای آمریکایی در افغانستان به ۲۵۰۰ نفر رسیده بود؛ هرچند گزارشها ادعا میکردند که رقم واقعی سربازان و کادر نظامی آمریکا در این کشور حداقل ۱۰۰۰ نفر بیشتر از آمار اعلامشده است.
به عقیده شارما «وضعیت فعلی افغانستان ریشه در چندین فاکتور پیچیده مختلف دارد. برای شروع در این زمینه میتوان به توافقنامه سال ۲۰۰۱ بن اشاره کرد- که عملا برعکس آنچه گفته میشود یک توافق صلح نبود؛ و حتی برعکس- اعضای طالبان را که در آن مرحله قادر به همکاری مشترک بودند، کاملاً مستثنی میکرد. شرایطی که باعث وضعیت امروز شده- که طرفین درگیری افغانستان جایگاههای متفاوتی دارند و مثلا شاهدیم که طالبان از یک موقعیت قدرت در حال چانهزنی هستند».
توافقنامه بن، که هدف آن ایجاد دوباره دولت افغانستان پس از حمله آمریکا بود، بارها به دلایلی چون طرد طالبان و ایجاد تنشهای جدید مورد انتقاد قرار گرفته است. به باور شارما «جامعه چندپاره نخبگان سیاسی افغانستان، خلاهای پرشمار حاکمیتی در افغانستان و البته واکنش ضعیف جامعه جهانی همه در بحران افغانستان نقش داشتهاند».
به گفته این کارشناس سیاسی «شرایط جدیدترین توافق صلح بین ایالات متحده آمریکا و طالبان یکی دیگر از عواملی است که جمهوری اسلامی افغانستان را به طور قابلملاحظهای تضعیف کرده است. این توافقنامه که در ۲۹ فوریه سال ۲۰۲۰ در دوحه قطر امضا شد، شامل اتفاقات و وعدههایی مانند عقبنشینی تدریجی نیروهای آمریکایی، آغاز مذاکرات صلح بین طرفین درگیریهای داخل افغانستان و البته تبادل زندانیان بود».
حالا در شرایطی که سطح خشونت در افغانستان همچنان بالاست و شاهد کمترین کاهشی در این زمینه نبودهایم، طالبان بارها واشنگتن را به نقض توافق متهم کرده است. طالبان همچنین بارها تأکید کرده که اگر واشنگتن نتواند به تعهدات خود عمل کند، جامعه بینالمللی باید ایالات متحده را مسئول عواقب این امر معرفی کند. همزمان، دولت افغانستان نیز انتقادات زیادی از طالبان داشته- و مثلا سعید طیب جواد، سفیر افغانستان در روسیه اخیراً به اسپوتنیک گفته که «حضور طالبان در مذاکرات دوحه جدی و صادق و واقعی نبوده است و در توافق حاصل آمده نمیتوان زیاد به طالبان اعتماد کرد».
حالا در شرایطی که بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این باورند که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تنشها و بحران حاکم بر این کشور را به مراتب بیشتر خواهد کرد؛ از نگاه منتقدین خروج آمریکا این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که اولویتهای سیاسی ایالات متحده تغییر کرده و آمریکاییها دیگر افغانستان و حتی طالبان را به عنوان تهدیدهایی برای امنیت ملیشان نمیبینند و بنابراین به دنبال خروج هر چه سریعتر از این کشور هستند. خواستهای که اگر عملی شود، در آینده به عنوان جنایتی وحشتناک علیه مردم افغانستان تلقی خواهد شد- و این ملت را بیپناه و اسیر در دستان طالبان رها خواهد کرد.