به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، اکبر رادی نامی آشنا در عرصه هنر و نمایشنامه نویسی ایران است؛ هنرمندی که در زمان حیات خود تأثیر بسزایی بر ادبیات نمایشی گذاشت و پس درگذشتش نیز این تأثیر و جایگاه او در دهه و سدههای آینده باقی خواهد ماند.
پس از درگذشت این نمایشنامهنویس مطرح، حمیدهبانو عنقا همسر زندهیاد رادی اقدام به راهاندازی «بنیاد اکبر رادی» کرد تا بتواند تفکر و نگرش این هنرمند فقید تئاتر ایران را از طریق عرصههای مختلف پژوهشی و آموزشی به نسلهای جوان و آینده منتقل کند؛ اقدامی که تحسین برانگیز و تأثیرگذار بود اما به دلیل بیتوجهی مدیران و مسئولان فرهنگی به سرانجام مناسب نرسید.
طی سالهای گذشته هیچکدام از نهادها و سازمانهای متولی فرهنگ و هنر حمایت قابل قبول و در شأن یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان تئاتر ایران از بنیاد اکبر رادی نداشتند و این روند همچنان هم ادامه دارد تا به جایی که حمیدهبانو عنقا دلسرد شده و گاه به تعطیلی بنیاد اکبر رادی فکر میکند.
متأسفانه هیچکدام از نهادهای مربوطه از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران در زمینه حمایت از بنیاد اکبر رادی حرکت و اقدام ویژهای انجام ندادهاند و این بنیاد بدون حمایتهای لازمی که باید از آن وجود داشته باشد در بلاتکلیفی کامل به سر میبرد.
عنقا که چندین سال است به عنوان رئیس هیأت مدیره بنیاد اکبر رادی توان و انرژی خود را برای شکلگیری و فعالیت بنیاد صرف کرده، درباره وضعیت بنیاد اکبر رادی به خبرنگار مهر گفت: برای اینکه مدتی در سکوت به سر ببریم مسأله کرونا مزید بر علت شد. ظاهراً یک دلیل برای اینکه نتوانیم در بنیاد اکبر رادی دور هم جمع شویم و فعالیتهای بنیاد اعم از همایش یا جشنواره را برگزار کنیم، ویروس کرونا است ولی واقعیت این است قسمت اصلی قضیه بودجه کافی است که متأسفانه تاکنون این بودجه کافی را نداشتهایم. به همین دلیل بنیاد اکبر رادی با سختیهای زیادی مواجه بوده و هست.
وی ادامه داد: در ۲ دوره مدیریت وقت اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که ظاهراً بیشترین توجه و حمایت را از بنیاد رادی داشتند میانگین مبالغ حمایتی ۵۰ میلیون تومان بود که البته با تأخیر در اختیار بنیاد قرار میگرفت. منتهی به نسبت شهرداری تهران خیلی جای قدردانی و سپاسگزاری از وزارت فرهنگ و ارشاد هست.
عنقا با اشاره به اینکه شهرداری در قبال بنیادهای فرهنگی و هنری وظیفه و مسئولیت و همچنین بودجهای برای این فعالیت دارد، تصریح کرد: هنگامی که به شهرداری مراجعه میکردیم برخورد با ما به گونهای بود که گویا قرار است از جیب خود برای ما هزینه کنند. برای من در این سن و سالی که هستم که زیاد تفاوتی با سن و سال اکبر رادی ندارم خیلی سخت و ناگوار است که به دفعات به عنوان رئیس بنیاد مراجعه کنم و احیاناً حالتهایی چون سر خم کردن وجود داشته باشد که اصلاً در ذات و شخصیت اکبر رادی و همچنین خانواده وی چنین حالتهایی وجود نداشت. من ناگزیر بودم به دفعات این رفت و آمدها را داشته باشم که برایم خیلی ثقیل است.
رئیس هیأت مدیره بنیاد اکبر رادی جریان کرونا را توفیقی برای خود دانست و توضیح داد: کرونا باعث شد سعی کنم مقداری بیتفاوت باشم. حدود ۱۴ سال از هجرت رادی میگذرد و من از یک سال بعد مشغول فعالیت و گرفتن مجوز برای بنیاد رادی بودم که بعد از چندین سال و با کفش آهنین پوشیدن موفق شدم مجوز را بگیرم. بعد از این روند متوجه شدم که اصلاً بنیاد اکبر رادی برای هیچکدام از مدیران و مسئولان مهم نیست و بود و نبودش فرقی ندارد و در کل گویی مسأله هنر برای مدیران و مسئولان علی السویه است و گویی مخل افکارشان میشود.
وی با اشاره به گفتگویی که با بهزاد صدیقی مدیر اجرایی بنیاد اکبر رادی داشته، افزود: به آقای صدیقی گفتم که از این وضعیت خوشحالم و نمیخواهم پیگیر خانه موزه اکبر رادی باشد زیرا دیگر و به هیچ عنوان در توان من نیست که مدام تقاضا کنم و به جاهای مختلف مراجعه کنم. نه به عنوان همسر اکبر رادی بلکه به عنوان یکی از علاقه مندان به تئاتر میگویم که رادی نه عنوان برترین و بزرگترین بلکه به عنوان یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان تئاتر ایران، تمام عمر خود را صرف تئاتر و نوشتن نمایشنامه کرد و جلوی تلویزیون برای نوشتن سریال سر خم نکرد و به خاطر پول فیلمنامه ننوشت. به این خاطر است که اسم رادی ماندگار است، کلمات را بی جهت، بیموقع، بیخود، بی مصرف و تکراری روی صفحه کاغذ نیاورد و با عرق ریزان و زحمت و مطالعه زیاد آثار خود را نوشت.
عنقا متذکر شد: رادی هرگز به خاطر پول کار نکرد و فقط به خاطر عشقی که به تئاتر داشت نوشت، لاجرم طبیعی است که بگویم ایشان بهترین نمایشنامهنویس ایران و باعث افتخار همه هنرمندان تئاتر است اما همه این هنرمندان هیچکدام قدمی برای بنیاد رادی برنداشتند غیر از یکی یا ۲ نفر که هر زمان به آنها مراجعه کردیم با خلوص نیت و مهر و محبت پا پیش گذاشتند و کاری که از دست شان بر میآمد انجام دادند. وقتی از هنرمندان سؤال کنید رادی را بهترین نمایشنامهنویس میدانند اما دلشان نمیآید روی افکار رادی کار کنند و در کلاسهای درس خود او را به جوانانی که ذهن شان از تئاتر و چهرههای تأثیرگذار تئاتر خالی است، معرفی کنند. بسیاری از جوانان برخی نمایشنامه نویسان خارجی را میشناسند ولی رادی، بیضایی و ساعدی را نمیشناسند. برخی استادان با بغض و خودخواهی و خودبینی پیشکسوتهای خود را کنار میگذارند تا خودشان دیده شوند.
همسر زندهیاد اکبر رادی با بیان اینکه تمام اتفاقات و مسائل ذکر شده او را دلسرد کرده است، یادآور شد: فکر میکردم وقتی که برای ایجاد بنیاد رادی کوشش کنم دستهای زیادی به سمتم برای همکاری دراز میشود تا بتوانیم از افکار و ایدههایشان استفاده و برای جوانانی که از معلومات تئاتری و نمایشنامه نویسان کشور خود خالی هستند بهره ببریم.
وی با اشاره به اینکه دلسرد و مشغول تصمیمگیری است که اصلاً بنیاد رادی فعالیت خود را دنبال کند یا نه، اظهار کرد: ما در تئاتر افرادی را داریم که هم استاد دانشگاه هستند، هم بازیگرند، هم کارگردان هستند و هم چیزهایی مینویسند که دوست دارند این چیزهایی که مینویسند روی صحنه به خورد جوانان بدهند تا هم حقالتألیف و هم دستمزد کارگردانی و بازیگری را دریافت کنند. به طور حتم از دانشجویان خود به صورت مفت و مجانی استفاده میکنند و آنها را بدون داشتن تجربه روی صحنه میآورند. آنوقت میگوییم که چرا اکثر کارها حرفی برای گفتن ندارند.
عنقا ادامه داد: برای این افراد قابل قبول نیست که اگر کارگردان است فقط کارگردانی کند. ما به قول رادی در بین جوانهایی که بعد از رادی آمدند نویسندههای بسیار خوبی داریم. نمیگویم از رادی، بیضایی و ساعدی اثری را روی صحنه بیاورند بلکه میگویم که چیزهای بی ارزشی که خود نوشتهاند روی صحنه نیاورند. تئاتر یعنی اینکه وقتی وارد سالن میشویم به هنگام خروج نکته یا نکاتی را یاد گرفته باشیم. برای این افراد گیشه مهم است و جیب شان و مدام هم مینالند که وضعمان خراب است. مردم متوجه نیت این افراد میشوند که نیت شان برکشیدن صحنههای نمایش نیست بلکه نیت شان پر کردن جیب شان هست.
رئیس هیأت مدیره بنیاد رادی در ادامه صحبتهای خود تأکید کرد: احساس کردم با دست خالی از نظر همکاری و حمایتی که باید میشدیم و دیگر از نظر جنبه مالی قضیه نمیتوان راه را ادامه داد. وقتی قرار است بودجهای ناچیز را بین ۵۰ نفر تقسیم کنم و حقالزحمه شان را پرداخت کنم، شرمنده میشوم و آنوقت من هستم که زیر دین این افراد قرار میگیرم و یک سال باید پاسخگو باشم که حقالزحمه آنها چه زمانی پرداخت خواهد شد. این دلیل بر خلف وعده و دیرکرد مراکزی است که به ما وعده و وعید دادند و اجرا نکردند.
وی تصریح کرد: بنیاد رادی در حال حاضر به بهانه کرونا در سکوت به سر میبرد.
عنقا در بخش دیگری از سخنان خود به مصاحبهای رسانهای اشاره کرد که طی آن گفته بود «متأسفانه افرادی که فکر میکردیم به ما کمک معنوی میکنند این کمک را نکردند»، اظهار کرد: بعد از آن مصاحبه فردی نوشت که شما به فکر پر کردن جیب خود به نام استاد رادی هستید. من از این اظهار نظر بسیار جا خوردم زیرا ما همیشه به حقوق مستمری آموزش و پرورش قانع بودیم و با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتیم که هیچوقت چنین حرفهایی نشنویم. وقتی میبینیم فردی بی نزاکت درباره خانواده اکبر رادی چنین حرفی میزند پاسخی ندادم زیرا حمل بر حقیر بودن او میدانم.
همسر زنده یاد اکبر رادی با تأکید بر اینکه اعضای هیأت مدیره بنیاد رادی تا کنون ریالی پول دریافت نکردهاند، گفت: این عزیزان با خلوص نیست قدم برداشتند و توقعی از من نداشتند. این نکته را هم باید یادآور شوم تنها مدیر شهرداری که با حسن نیت و دغدغه از بنیاد حمایت در حد توان خود را داشت آقای جواد حق شناس رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر بود.
وی در ادامه سخنان خود به پیشنهاد شهرداری منطقه ۶ در سال ۹۷ و بعد کمیسیون فرهنگی شورای شهر در سال ۹۸ برای نامگذاری خیابانی به نام اکبر رادی اشاره کرد و یادآور شد: شهرداری منطقه ۶ با من تماس گرفت و گفت چند خیابان را برای این نامگذاری پیشنهاد دهم. من از آنجایی که از نزدیک عشق و عرق ریزان اکبر رادی برای تئاتر را دیده بودم پیشنهاد بلوار کشاورز که سالهاست در پیرامون آن ساکن هستیم و همچنین خیابانی در منطقه امیرآباد را پیشنهاد دادم که هر کدام از این پیشنهادها را به دلایلی سیاسی رد کردند.
عنقا ادامه تأکید کرد: تقریباً یک ماه پیش از طرف آقای حق شناس با من تماس گرفته شد که خیابان «یگانه» واقع در مابین خیابانهای ایرانشهر و خردمند و در مجاورت خانه و باغ هنرمندان به نام اکبر رادی نامگذاری شده است، همچنین در آن محدوده خیابان «مهاجر» نیز به نام حمید سمندریان نامگذاری شده است. به همراه آرش پسرم رفتم به آن خیابان سر بزنم. وقتی رسیدم دیدم که تابلوهای اصلی خیابان که بیشتر یک کوچه است در هر ۲ سمت خیابان به نام «یگانه» است و تنها روی دیواری چرک و کثیف تابلوی کوچک فلزی نصب شده و روی آن نوشته شده «خیابان استاد اکبر رادی». خیابان سمندریان همچنان خیابان «مهاجر» است و خیابان رادی همچنان «یگانه» است.
وی تصریح کرد: این مسائل من و خانواده رادی را آزرده میکند و دلم به حال اکبر رادی میسوزد زیرا اگر در کشور دیگری این همه زحمت برای تئاتر میکشید روی سر نگهش میداشتند. اکبر رادی دق کرد. برخی مواقع فکر میکنم باید شکرگذار خداوند باشم که رادی در بهترین زمان از بین ما رفت که این همه ستم و بی توجهی را بیشتر از این نبیند.