تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۰ - ۰۱:۵۱

در جریان آخرین طرح دستگیری مجرمان پایتخت ۱۰۱۱‌ سارق دستگیر شدند که یکی از آنها دزدی عجیب بود.

 به‌گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، طرح‌های کاشف و رعد که با تلاش مأموران پلیس آگاهی و پیشگیری تهران از چند روز قبل آغاز شده بود، با بازداشت ۱۰۱۱ سارق حرفه‌ای پایان یافت. در میان دستگیرشدگان ۲ مرد گروگانگیر هستند که قصد اخاذی ۳۰‌ میلیارد تومانی از یک کارخانه‌دار را داشتند و همچنین سارقی که وقتی برق می‌رفت، سرقت‌هایش را شروع می‌کرد.

سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران روز گذشته و در جمع خبرنگاران به تشریح دستاوردهای ۲ طرح کاشف و رعد که در روزهای گذشته از سوی پلیس آگاهی و پلیس پیشگیری تهران اجرا شد، پرداخت. وی گفت: رویکرد طرح رعد برخورد با مجرمان حوزه هر کلانتری است و در طرح کاشف با باندها و گروه‌های سارقان حرفه‌ای و مجرمان سابقه‌دار برخورد می‌شود.

رئیس پلیس تهران از اجرای ۲۶۰‌ حکم قضایی در این طرح‌ها خبر داد و افزود: در طرح رعد ۷۳۶‌ نفر دستگیر و ۴۵‌ باند که اقدام به سرقت می‌کردند، منهدم شدند، بیش از ۴ هزار و ۳۸۴ اموال مسروقه کشف و ۷۰۲ پرونده سرقت بسته شد که ارزش اموال مکشوفه ۳۵‌ میلیارد تومان است.

وی ادامه داد: در طرح کاشف نیز ۲۷۵‌ سارق سابقه‌دار و حرفه‌ای دستگیر شدند که در جرایمی چون سرقت مسلحانه، تجاوز به عنف، قتل و... مشارکت داشته‌اند. این افراد در قالب ۷۵‌ باند فعالیت می‌کردند که ۲۵۳۷ قلم اموال سرقتی از آنان کشف شد.

رئیس پلیس تهران گفت: سلسله طرح‌های پلیس پایتخت به‌منظور استقرار امنیت و آرامش در تهران به‌طور مستمر اجرا و با مجرمان برخورد قاطعانه خواهد شد.

وی همچنین در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران درخصوص تأثیر خاموشی بر مسائل امنیتی تهران، گفت: از لحاظ امنیتی مشکلی نداریم چراکه ما از قبل اطلاع داشتیم که قرار است چنین اتفاقاتی بیفتد، بنابراین پیش‌بینی کرده بودیم.

بر این اساس مأموران یگان امداد و مأموران انتظامی برای کمک به پلیس راهور وارد عمل شدند و با توجه به خاموشی چراغ‌های راهنمایی در تقاطع‌های مهم و پرترافیک که روی ترافیک سطح شهر تأثیر می‌گذارند، مأموران سایر رده‌ها به کمک پلیس راهور آمده و در این تقاطع‌ها مستقر شده‌اند.

به‌گفته وی، تلاش و فعالیت مأموران پلیس چه در شب و چه در روز بیش از پیش افزایش یافته و با دوستان در شهرداری صحبت کردیم که برای برق چراغ راهنمایی فکری کنند که یا به‌صورت برق اضطراری یا به‌صورت برق خورشیدی استفاده شده و مشکل حل شود.
 

اخاذی ۳۰ میلیاردی از مرد کارخانه‌دار

وقتی مرد کارخانه‌دار ۲ نفر از کارمندان مالی خود را که اعتیاد به موادمخدر داشتند اخراج کرد، آنها نقشه گروگانگیری کشیدند. آدم‌ربایان اما در نقشه خود ناکام ماندند و تمامی ۸ عضو این باند گروگانگیری ازجمله ۲ کارمند اخراجی که طراح اصلی این سناریو بودند، دستگیر شدند. یکی از آنها در گفت‌وگو با همشهری جزئیات بیشتری از این گروگانگیری را فاش کرد.

  • انگیزه‌تان از این گروگانگیری چه بود؟

رسیدن به پول و انتقام‌گرفتن از مرد کارخانه‌دار. گروگان مدیر سابق من و همدستم مهدی بود. ما سال‌ها در دفتر و کارخانه او کار کردیم اما او چشمانش را روی زحمات ما بست و ۶‌ ماه قبل من و مهدی را اخراج کرد.

  • دلیل اخراجتان چه بود؟

می‌گفت من و مهدی معتاد به مواد مخدر شده‌ایم و دیگر صلاح نیست که در دفتر و کارخانه او کار کنیم.

  • چطور نقشه آدم‌ربایی به ذهن‌تان رسید؟

یک شب به همراه مهدی در بزم دوستانه‌ای بودیم و مواد مصرف می‌کردیم. آن شب در مورد مرد کارخانه‌دار صحبت کردیم و اینکه او چطور از پرداخت مالیات ۷۰ میلیارد تومانی فرار کرده است. چون اسناد و مدارک مالی دفتر و کارخانه زیردست ما بود، متوجه این حقیقت شده بودیم. آن شب با دوستانمان نقشه کشیدیم تا با گروگان‌گرفتن مرد کارخانه‌دار و به بهانه اینکه مالیاتش را پرداخت نمی‌کند، دست به اخاذی از او بزنیم اما نقشه‌مان آنطور که تصور می‌کردیم، پیش نرفت.

  • از روز اجرای نقشه گروگانگیری بگو؟

من و مهدی به همراه ۶ نفر از دوستانمان نقشه گروگانگیری را کشیدیم. قرار شد ۳ نفر در نقش مأمور وارد دفتر شوند و یک نفر هم پشت فرمان ماشین منتظر گروگان و بچه‌های دیگر بماند. روز حادثه ۳ عضو باند وارد دفتر مرد کارخانه‌دار شدند و با نشان‌دادن حکم جلب قلابی، وی را با خود به بیرون از شرکت برده و سوار ماشین کردند. پس از آن چند ساعتی در سطح شهر او را چرخاندند. همدستانم به او گفتند که مدارکی به‌دست آورده‌اند که نشان می‌دهد وی مالیاتش را پرداخت نکرده است. رقم مالیات سنگین و حدود ۷۰ میلیارد تومان بود. همدستانم به او گفتند که اگر ۳۰ میلیارد تومان تهیه کند و به آنها بدهد، ماجرای فرار از مالیات را به اداره مالیات گزارش نمی‌کنند. آن روز مرد کارخانه‌دار چند ساعتی (از صبح تا غروب) گروگان همدستانم بود و بعد رهایش کردند.

  • چرا رهایش کردند؟

فکر نمی‌کردیم که او به ما مشکوک شده باشد. تصورمان این بود چون ماجرای فرار مالیاتی واقعی است، او راضی می‌شود ۳۰ میلیارد تومان را پرداخت کند. خودش می‌دانست که مبلغ مالیات او حدود ۷۰ میلیاردتومان است. ما گروگان را رها کردیم تا پول را تهیه کند. درواقع چند ساعتی که گروگان ما بود مذاکره می‌کردیم. حتی پس از رهاکردن او با خط موبایل کشور ترکیه که از قبل برای اجرای این نقشه خریداری کرده بودیم، در واتساپ به او پیام دادیم و تهدید کردیم که هرچه زودتر پول را تهیه کند. اما ظاهرا کارمندانش وقتی دیدند از مرد کارخانه‌دار خبری نیست، به ماجرا مشکوک شده و موضوع ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. از طرفی خودش هم وقتی رهایش کردیم، شکایت کرده بود و ما خبر نداشتیم که تحت تعقیب قرار گرفته‌ایم. البته نقشه داشتیم که اگر گروگان حاضر به تهیه این پول نشود، به اداره مالیات برویم و خطای او را گزارش کنیم. فکر می‌کردیم چنانچه اگر این موضوع را به اداره مالیات اطلاع بدهیم، از آنجا مبلغ زیادی به‌عنوان م‍ژدگانی دریافت خواهیم کرد اما دستگیر شدیم و نقشه‌هایمان نافرجام باقی ماند.
 

خواستگاری که سارق بود

در میان مجرمانی که در طرح پلیس دستگیر شده‌اند، یک مسافرکش اینترنتی هم حضور دارد که نقش خواستگار را بازی می‌کرد تا طلا و جواهرات دختران دم‌بخت را سرقت کند.

  • چطور با دختران دم‌بخت آشنا می‌شدی؟

من مسافرکش اینترنتی هستم و با دختران دم‌بختی که سوار ماشینم می‌شدند، طرح دوستی می‌ریختم. به آنها می‌گفتم از این به بعد به جای این که درخواست خودرو کنند به من زنگ بزنند تا هرجا که می‌خواهند آنها را ببرم. از آن پس طعمه‌هایم هر جا می‌خواستند بروند به من زنگ می‌زدند و همین مسئله باعث آشنایی بیشتر ما می‌شد.

  • و بعد نقش خواستگار را بازی می‌کردی؟

من تحصیلکرده‌ام، لیسانس برق دارم و مهندس هستم. اما کرونا باعث شد تا کارم را از دست بدهم و ناچار شدم مسافرکشی کنم. پس از آشنایی با دختران جوان به آنها پیشنهاد ازدواج می‌دادم و با چرب‌زبانی اعتمادشان را جلب می‌کردم. دختران دم‌بخت هم به من اعتماد می‌کردند و من در فرصتی مناسب نقشه سرقت را اجرا می‌کردم.

  • سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

به بهانه آشنایی بیشتر به خانه‌هایشان می‌رفتم و در فرصتی مناسب دست به سرقت طلاهای آنها می‌زدم. درست زمانی که دختران به سرویس بهداشتی می‌رفتند و یا برای پذیرایی وارد آشپزخانه می‌شدند.

  • انگیزه از سرقت چه بود؟

مشکلات مالی زیادی داشتم، کارم را از دست داده بودم و ناچار بودم مسافرکشی کنم. بدهی داشتم و همه اینها باعث شد تا نقشه سرقت بکشم. اما من سابقه‌دار نیستم و این نخستین‌باری است که در زندگی‌ام دست به خلاف می‌زنم.
 

عشق پلیس‌بازی

چند روز قبل ۳ پسر جوان در نقش مأمور پلیس، دختری را ربودند و او را مورد آزار و اذیت قرار دادند. آزارگران، طلا و جواهرات این دختر جوان را سرقت کرده و بعد از رهاکردن گروگان خود فراری شدند. اما با انجام تحقیقات پلیسی مشخص شد که دوست صمیمی این دختر جوان پشت‌پرده ماجراست. با دستگیری این دختر جوان که طراح نقشه سرقت بود، مأموران قلابی نیز دستگیر شدند. یکی از آنها به نام یاشار از جزئیات این حادثه می‌گوید.

  • شاکی را از قبل می‌شناختی؟

او دوست صمیمی دختر مورد علاقه من به نام نیلوفر بود. من و نیلوفر یک سال قبل در فضای مجازی آشنا شدیم. قرار بود با یکدیگر ازدواج کنیم اما نقشه‌ای که کشید، مرا به این روز انداخت. او دوست شاکی بود و مدام در گوشم می‌گفت که دوستش اهل خرید طلا و جواهر است و هرچه می‌خرد فورا استفاده می‌کند و همیشه با خودش کلی طلا دارد. من هم وسوسه شدم تا نقشه سرقت بکشم.

  • چرا وسوسه شدی؟

اشتباه کردم، بزرگ‌ترین اشتباه‌ زندگی‌ام را مرتکب شدم. همه ما در زندگی‌مان مرتکب اشتباه می‌شویم. این هم اشتباه من بود که باید تاوانش را بدهم. من تحصیلکرده‌ام، لیسانس مکانیک دارم اما حالا تبدیل شده‌ام به سارق گروگانگیر.

  • از جزئیات نقشه‌ای که کشیدی بگو؟

نقشه را با همدستی نیلوفر کشیدیم. شب حادثه دوست نیلوفر (شاکی) را به جشن تولد دعوت کردیم. او هم طلاهای زیادی به‌خودش آویزان کرده و به مهمانی آمد. پس از پایان مهمانی دختر جوان درخواست خودروی اینترنتی کرد و سوار آن شد و رفت. ۳ نفر از دوستانم که با برنامه‌ریزی قبلی تجهیزات نظامی خریده بودند تا نقش پلیس را بازی کنند، به‌دنبال تاکسی اینترنتی رفتند. حوالی سعادت‌آباد همدستانم که سوار بر پرشیا بودند و حتی چراغ گردان هم داشتند مقابل خودروی اینترنتی پیچیدند و از راننده خواستند توقف کند. او هم به خیال این که پژوسواران پلیس هستند، ایستاد. سپس همدستانم با نشان‌دادن برگه‌ای به دختر جوان (شاکی) به او گفتند باید به اداره پلیس مراجعه کند. آنها به دروغ مدعی شدند که مشکلی پیش آمده و باید او به اداره پلیس برود. به این بهانه آنها شاکی را سوار ماشین کردند و به‌صورت او گاز اشک‌آور زدند. آنها آن شب دختر جوان را به سمت احمدآباد مستوفی برده و در آنجا با آزار و اذیت وی، طلاهایش را سرقت کردند. اما باور کنید اصلا آزار و اذیت در نقشه ما نبود. قرار نبود دوستانم این کار را انجام دهند و فقط باید طلاهایش را سرقت می‌کردند.

  • ارزش طلاها چقدر بود؟

ما ۷۰ میلیون تومان فروختیم اما قطعا قیمت طلا و جواهرات بیشتر از این حرف‌ها بود. همان شب هم که پول را تقسیم کردیم، بزمی به پا کردیم، اما نمی‌دانستیم دستگیر می‌شویم.
 

سرقت در زمان قطعی برق

قطعی برق در این روزها اگرچه باعث نارضایتی بسیاری از شهروندان شده، اما برای دزد سابقه‌دار فرصتی طلایی جهت نقشه‌های سرقت بود. او ۱۰‌ روز پیش از زندان آزاد شد اما وقتی دید هر روز مناطق مختلف پایتخت با قطعی برق روبه‌رو می‌شوند، تصمیم گرفت سرقت‌هایش را از سر بگیرد.

  • مهر آزادی‌ات هنوز خشک نشده و بار دیگر دستگیر شدی؟

به محض اینکه آزاد شدم، با خودم گفتم دور خلاف را خط بکش. بارها این جمله را در مغزم تکرار کردم اما توبه گرگ، مرگ است. البته این ماجرای قطع برق کار دستم داد. من سابقه‌دارم و تخصصم سرقت کابل‌های برق بود اما ۲ سال قبل اتفاق تلخی افتاد که تخصصم را تغییر دادم و تصمیم گرفتم دست به زورگیری بزنم و دیگر سراغ کابل‌دزدی نرفتم اما قطعی برق باعث شد که دوباره به شگرد قبلی‌ام برگردم.

  • چه اتفاقی باعث شده بود که شگردت را تغییر بدهی؟

یکی از دوستانم جلوی چشم من مُرد! برای سرقت کابل برق رفته بودیم. او روی تیر برق بود که ناگهان دچار برق‌گرفتگی شد و جانش را از دست داد. پس از این اتفاق ترسیدم و تصمیم گرفتم دیگر سمت سرقت کابل‌های برق نروم.

  • سوابق قبلی‌ات چه بود؟

من ۱۲، ۱۳ باری دستگیر شده‌ام. اغلب سرقت کابل‌های برق بود. اما ۲ سال قبل که دوستم هنگام سرقت دچار برق‌گرفتگی شد تصمیم گرفتم تخصصم را تغییر بدهم. تبدیل شدم به یک زورگیر که دستگیر شدم و ۱۸ ماهی زندان بودم. حدود ۱۰ روز قبل محکومیتم به پایان رسید و آزاد شدم. چند روز قبل که قطعی پیاپی برق در نقاط مختلف تهران شروع شد، وسوسه شدم تا بار دیگر به تخصص قبلی‌ام که سرقت کابل‌های برق بود، ادامه بدهم. راستش من خیلی در این کار حرفه‌ای هستم. ظرف ۴ دقیقه سرقت را انجام می‌دهم. البته این روزها هم که می‌دانستم دست‌کم ۲ ساعت برق نقاط مختلف تهران قطع می‌شود، استرس و عجله‌ای نداشتم و سر فرصت کابل‌ها را می‌دزدیدم. آن‌هم با اطمینان از اینکه خطری تهدیدم نمی‌کند و مثل دوستم که برق جانش را گرفت، دچار این سرنوشت نخواهم شد.

  • تنهایی سرقت‌ها را انجام می‌دادی؟

نه، با همدستم می‌رفتیم. یکی از دوستانم است که سال‌هاست با هم سرقت می‌کنیم.

  • کدام منطقه سرقت‌ها را انجام می‌دادی؟

هرجا که برق می‌رفت. در خیابان‌ها می‌چرخیدیم و ساعت رفتن برق را از مغازه‌دارها می‌پرسیدیم و با خیال راحت دزدی را انجام می‌دادیم. مناطقی که بیشتر می‌رفتیم خلیج‌ فارس، آریاشهر، تهرانسر و هرجای دیگری که برق نداشت و خلوت بود.

  • چطور دستگیر شدی؟

هنگام سرقت کابل برق در نزدیکی خانه‌ام، مأمور پلیس دستگیرم کرد. دیگر گاوپیشانی‌سفید شده‌ام و مأموران کلانتری منطقه مرا می‌شناسند. انگار پرونده مربوط به سرقت‌های کابل را بررسی کرده و وقتی متوجه شده بودند که من آزاد شده‌ام، فهمیده بودند که کار من است. حالا بار دیگر باید به زندان بروم درحالی‌که ۱۰ روز قبل آزاد شده بودم.