همشهری- مرتضی کاردر: تماشای فیلمها از طریق پلتفرمهای آنلاین، در روزهایی که سینما تعطیل است یا بهتر است بگوییم سینمارفتن تعطیل شده، اجتنابناپذیر است. فیلمها و سریالها پشت سر هم به شبکه نمایش خانگی میآیند و تماشاگران را کموبیش با خود همراه میکنند.
شماری از فیلمهای هنر و تجربه و فیلمهای سینمای مستند که در اکران عمومی هم مجال چندانی نداشتند در پلتفرم هاشور که به اکران فیلمهای کوتاه و فیلمهای هنر و تجربه و فیلمهای سینمای مستند میپردازد، به نمایش درآمدهاند. اکران مستند «زمستان است» (به کارگردانی مهرداد زاهدیان و تهیهکنندگی پیروز حناچی) چند وقتی است در پلتفرم هاشور آغاز شده.
«زمستان است» سرنوشت خیابان لالهزار را برمیرسد، از روزگاری که لالهزار باغی در خارج از تهران بوده تا زمانی که خیابان مدرن و محبوب تهران روزهای تجدد شده، از زمانی که نخستین تئاترهای تهران درآنجا شکل گرفتهاند تا امروز که نشانههای اندکی از لالهزار گذشته دارد.
مهرداد زاهدیان کارگردان «زمستان است» مستندهای بسیاری را در کارنامه خود دارد، ازجمله «میدان بیحصار»، «حلقههای گمشده»، «میدان نقش جهان»، «مسیح در جلفا»، «پاسارگاد»، «نقش رستم»، «تخت جمشید»، «خاطرات روی شیشه»، «ارگ بم» و... . او به همشهری از تجربه اکران آنلاین مستند خود گفته است.
- «زمستان است» به سرگذشت خیابان لالهزار میپردازد اما برخلاف مستندهایی که در سالهای اخیر درباره گذشته ساخته شدهاند، خاطرهباز و مرثیهخوان نیست.
اگر من بهعنوان کارگردان بخواهم برای تماشاگر تصمیم بگیرم که چگونه قضاوت کند، حق انتخاب را از او گرفتهام. این که شما غم گذشته را بخورید و مرثیهخوانی کنید نوعی جهت دادن به ذهنیت تماشاگر است. من میخواستم روایتی بدون قضاوت از لالهزار ارائه کنم و آنچه را از آغاز شکلگیری تا امروز بر این خیابان رفته روایت کنم و به تماشاگر اجازه بدهم خودش قضاوت کند.
دیگر وجه تمایز «زمستان است» آنجاست که بیشتر از این که بخواهد مثل یک گردشگر در خیابان لالهزار بچرخد به تحولات تاریخی و سیر تطور معماری خیابان نگاهی پژوهشگرانه داشته است. و فیلم بیشتر یک اثر پژوهشی مصور است. چه مدتی از زمان ساخت فیلم صرف پژوهش شده؟
ساخت «زمستان است» در مجموع نزدیک به ۳ سال طول کشید. تقریباً دوسوم این زمان صرف پژوهش شده است؛ از بررسی منابع و جستوجوهای میدانی تا نگارش فیلمنامه. یکسوم باقیمانده هم بیشتر صرف کارهایی مثل متحرکسازی و کارهای بصری شد. اساساً بار اصلی فیلم به دوش پژوهش بوده است.
- شما در همه فیلمهایتان بهنوعی به سراغ میراث گذشته رفتهاید؛ میراثی که امروز از دست رفته یا بخش عمده آن مخدوش شده است، مثل میدان نقش جهان، نقش رستم، پاسارگاد، ارگ بم، میدان توپخانه و... چرا همواره این موضوعات را انتخاب کردهاید؟ چرا همواره گذشته از دست رفته موردتوجه شما بوده است؟
درست است که فیلمهای من اغلب به گذشته توجه میکند اما مسئلهاش بیشتر از اینکه گذشته باشد، جامعهشناسی ایران امروز است؛ پژوهش در این که ایران امروز چگونه شکل گرفته است. ما اکنون نوع خاصی از زندگی شهرنشینی، نوع خاصی از صنعت، نوع خاصی از رانندگی و... را داریم.
هر کدام اینها محصول دورهای است، یعنی دقیقتر اگر بخواهم بگویم محصول دوره ورود تجدد به ایران است و مواجهه تجدد با سنت ایران. وضعیت امروز ما در کشاکش سنت و تجدد شکل گرفته است. مسئله من در همه فیلمهای گذشتهام، بهویژه فیلمهایی که به گذشته نهچندان دور میپردازد، دعوت به تماشای تاریخ است برای درک وضعیت امروز.
- مستند شما در وبسایت هاشور به نمایش درآمده؛ وبسایتی که بهنوعی به پلتفرم ویژه فیلمهای مستند و هنر و تجربه است. پیشتر مستند «میدان بیحصار» شما در فیلیمو اکران شده بود. بهنظر شما برای نمایش فیلمهای مستند جایی مثل فیلیمو یا نماوا بهتر است یا جایی مثل هاشور که مخاطبان ویژه این فیلمها بیشتر به آنجا میآیند؟
اتفاقاً پیشنهاد اکران فیلم در نماوا هم بود و کار برای اکران در آنجا تا مراحلی پیش رفت، منتها من خودم ترجیح دادم فیلم در جایی به نمایش دربیاید که مخاطب میداند برای تماشای چه آثاری به آنجا میآید. به هر حال وجه سرگرمی در پلتفرمهای عمومی نمایش آنلاین غلبه دارد و مخاطب پلتفرمهای آنلاین کسانیاند که بیشتر تماشای فیلمهای سرگرمکنندهتر برایشان اولویت دارد تا فیلمی مثل «زمستان است».
مخاطبان هاشور در مقایسه با پلتفرمهای آنلاین بسیار کمترند اما به مرور زمان به جایی تخصصی برای فیلمهای مستند و هنر و تجربه تبدیل خواهد شد. اگرچه من فکر میکنم دایره مخاطبان زمستان است فقط دوستداران فیلمهای مستند و فیلمهای موسوم به هنر و تجربه و کارشناسان معماری و تاریخ تهران نیستند و مخاطبان فیلم میتواند بیشتر از اینها باشد.
- فیلم شما بهرغم استقبالی که در جشنواره سینما حقیقت از آن صورت گرفت بهدلیل شیوع کرونا امکان نمایش عمومی نیافت. در مجموعه تجربه اکران آنلاین را چطور ارزیابی میکنید؟
حتی اگر امکان اکران در سینما فراهم بود هم، من انتظار تماشاگر زیادی نداشتم. میدانم که تماشاگران فیلمهای اینچنینی محدود و مشخصاند اما فیلم در شرایط خوبی به نمایش درنیامد. آغاز نمایش فیلم با روزهای انتخابات مصادف شد. بعد هم کرونا دوباره شدت گرفت.
در مجموع شرایط بهسامانی نبود که تماشاگران حوصله تماشای فیلم مستند داشته باشند. هنوز هم نیست. اما چند نشست آنلاین برگزار شد و یکی دو تا لایو اینستاگرامی که بهنظرم در معرفی فیلم تأثیرگذار بود. در مجموع چارهای نیست و فعلاً باید با شرایط موجود کنار آمد.
- اگر ممکن است بفرمایید که موضوع مستند بعدیتان چیست؟ احتمالاً باز هم به سراغ میراث گذشته رفته باشید.
بله، مستند بعدی من درباره نخستین صداهایی است که در ایران ضبط شدهاند. بیشتر درباره این است که هر کدام از این صداها چه سرنوشتی یافتهاند و امروز در چه وضعیتی بهسرمیبرند. نوع مواجهه ۳ نسل یا ۳ طیف را با صداهای قدیمی نشان میدهد، یکی کسانی که کلکسیونر شدهاند و صداها را ذخیره میکنند.
دسته دوم کسانی که سعی میکنند صداها را از طریق تکنولوژیهای امروزین و پلتفرمها به گوش عموم برسانند و دسته سوم که در خارج از ایران بهسرمیبرند و نوع مواجههشان با نخستین صداهای ایرانی قدری متفاوت است.