اما آن قدر در شناسایی رفتار و عادات جانوران کم اطلاعیم که نمیتوانیم با دلایل علمی ثابت کنیم به مرور زمان چه خسارت جبران ناپذیری بر حیات وحش آن میگذارد.
هر چند کارشناسان حیات وحش به آثار مخرب آن آگاهند اما مستندات چندانی در جایی ثبت نشده تا بتوان در چنین مواقعی ارائه کرد.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است با دکتر بهرام کیابی، جانورشناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، درباره تاثیرات نامطلوب و جبرانناپذیر احداث جاده در پارک ملی گلستان.
هر سال تعدادی پلنگ، مرال و خرس در پارک گلستان در اثر عبور از جادهای که قرار است تردد در آن چندین برابر شود کشته میشوند. کاش میشد برای حیوانات هم یک تابلوی عبور از جاده ممنوع نصب کرد. گزارش هر ساله پلنگهای کشته شده در جاده هم اکنون هم به اندازهای است که باعث نگرانی شود؛ تلفاتی که بدون شک با تعریض این جاده چند برابر میشود.
دکتر بهرام کیابی، در این باره میگوید: وقتی در عرض 10 سال، 8 پلنگ زیر ماشین میرود این رقم بالا نشاندهنده این است که اینجا محل گذر حیوان است، اینجا بخشی از گستره خانگی حیوان است، خانه اوست مثل اینکه وسط خانه شما یک مانع درست کنند. این مسیر کنار تونلی است که شروع استان خراسان شمالی است، بیشترین تلفات جادهای حیات وحش دیگر مثل گراز هم کنار همین تونل است، این نشان میدهد که جانورانی از جنگل سمت جاده بیرون میآیند و میخواهند بقیه گستره خانه را ادامه دهند و ناچار از اینجا عبور میکنند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه گذر از درون یک پارک ملی به هیچ وجه منطقی نیست و این موضوعی است که تقریبا تمام کارشناسان بر آن صحه میگذارند، میافزاید: از درون پارکهای ملی تنها جادههای دسترسی، آن هم از نوع ابتدایی و کاملا همسو با طبیعت میتواند گذر کند اما همین جادهها هم باید براساس ضوابطی خاص احداث شده باشند. براین اساس، چگونه میتوان اطمینان داشت که با بهرهبرداری از این جاده، در دراز مدت هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد، جادهای که به امید راحتی و عبور سریعتر مردم احداث شده تا کی میتواند جوابگوی نیاز مسافران باشد؟
حیات وحش نیاز به امنیت دارد
دکتر کیابی میگوید: حیاتوحش نیاز به امنیت دارد. به محیطی نیاز دارد که به دور از استرس، هیاهو و مزاحمت باشد، هر جا چنین فضایی وجود داشته باشد حیاتوحش هم وجود دارد. اگر از این حالت خارج شویم یقینا زیستگاه را برای حیوان نامطمئن کردهایم حال هر جا که میخواهد باشد. اصولا با برقراری امنیت به راحتی میتوان جمعیت حیات وحش را اضافه کرد. بخشی از این امنیت عاری کردن منطقه از هر نوع استرس است؛ استرس در طول سال و در زمانهای بحرانی. یک جاده درپارک منبع ایجادکننده استرس است که اگر گسترش پیدا کند و حضور انسانی را درتمام سال داشته باشیم، یقینا آسیبرسان خواهد بود. متأسفانه در بیشتر زیستگاهها نه تنها نتوانستهایم استرس را برطرف کنیم که روز به روز بر میزان آن افزودهایم.
برخی به اشتباه میگویند حیوان همانطور که از جنگل عبور میکند از جاده هم میگذرد! موضوع فقط رد شدن نیست، ساخت جاده در دل یک زیستگاه سروصدای زیادی تولید میکند. بررسیها نشان میدهد آلودگی صوتی بهمراتب بدتر از آلودگیهای دیگر آزاررسان و دردسرآفرین است؛ برای نمونه ثابت شده سروصدا باعث سقط جنین در حیوانات میشود. حیوان هنگام زایمان از گله جدا میشود و به یک گوشه دنج میرود و بعد دوباره به گله باز میگردد، این نشان میدهد که آرامش معنا و مفهوم خاصی برای او دارد. جاده، مزاحمی برای زندگی طبیعی حیات وحش است؛ نمیگویم جاده تنها عامل برهم زننده آرامش حیات وحش اما مهمترین عامل است.
در گلستان جانور خاص منطقه جنگلی گوزن قرمز (مرال) است و در کنار آنگونههای زیادی از پرنده و پستاندار همبوم هستند. وقتی حیوان شاخص و چیره تحتتأثیر قرار بگیرد حیوانات همبوم هم اثرات منفی را دریافت میکنند، مشکل این است که میخواهیم اثرات اقدامی را که انجام میدهیم فورا روی جمعیت ببینیم اما پدیدههای بومشناختی یک فاصله زمانی دارند، از زمانی که چیزی اثر میکند تا اثر خود را نشان میدهد، به همین دلیل اغلب به سختی متوجه آن میشوند. اما با صبر اکولوژیک، صبری که باید در برخورد با پدیدههای طبیعی داشت متوجه میشویم هر نوع پدیده انسان ساخت روی جمعیت حیات وحش معمولا اثر منفی دارد.
فقر مطالعات رفتارشناسی منجر به تصمیمگیری نادرست میشود
این جانورشناس در پاسخ به این سؤال که مطالعات ما در رفتارشناسی حیوانات چقدر است، میگوید: من نوعی که از رفتارشناسی این همه حیوان متنوع از گوشتخوار، علفخوار، کوچک، بزرگ، ساکن، متحرک، کاملا وابسته به جنگل، کاملا وابسته به منطقه بینابینی هیچچیز نمیدانم، چطور میتوانم در مورد مدیریت حیات وحش تصمیم منطقی بگیرم؟ بخشی از رفتارشناسی به ما میگوید نیاز حیوان در فصول مختلف سال چیست، اگر به ارتفاعات کوچ میکند آیا فقط به خاطر آب و هواست؟ میتواند باشد اما مگر بقیه فاکتورها ثابتند؟ فاکتورهای زیستی چطور؟ آنجا علفخوار و گوشتخوار داریم، اگر یکی حرکت کند دیگری چطور؟ همه کنشها و واکنشها مهم هستند. بدون تعارف ما بلد نیستیم چون تا به حال کار نکردهایم و تحت این شرایط ثابت کردن اثرات منفی جاده دشوار است؛ با این حال من معتقدم وقتی اقدامی در یک زیستگاه طبیعی انجام میگیرد که خلاف اطراف و پیرامون آن است، طبیعی نیست و همخوانی ندارد.
حال پرسش این است که از کجا اطمینان پیدا کردهاید که این جاده هیچ اثری ندارد؟ من میتوانم این کمک فکری را به شما بدهم که حداقل رفتار و مسیرهای رفتوآمد این تعداد حیوان شاخص را بررسی کنید. با روشها ی تخمینی میدانیم بیش از 30 قلاده پلنگ در پارک نیست، هر سال بلا استثنا یکی زیر ماشین میرود آن هم حیوان بالغ؛ مدرک آن هم موجود است. آیا این آمار در مقایسه با تعداد کل اینگونه نادر حیات وحش لطمه بزرگی به جمعیت آن نیست؟ آن هم جمعیت حیوانی که بهعلت فشارهای موجود روز به روز خودش و طعمههایش در حال کاهش است.
قلمرو، خانه و گستره خانگی، شهری است که حیوان در آن زندگی میکند
کیابی میگوید: من در شهری که زندگی میکنم هر جا بخواهم میروم، حیوان هم در گستره خانهاش چنین است. شهر محل رفتوآمد بهمنظور رفع نیازهای روزانه و سالانه من است با این وصف آیا میتوان وسط شهر دیوار کشید؟ وقتی صحبت از کریدورها میکنیم مسیرهای ثابتی را میگوییم که در ذهن حیوان نقشگذاری شده، ممکن است حیوان بهعلت مشکلات طبیعی گاهی آن را تغییر دهد اما مسیرهای اصلی مثل راههای هوایی در پرندگان مشخص است. حیوانات هرج و مرج ندارند و از هر مسیری نمیروند، از هرجا عبور کنند، نقطه الف شروع و ب پایان است. اما انتخاب مسیر برای گونههای مختلف متفاوت است، حتی این انتخاب در یک گونه در جمعیتهای مختلف متفاوت است، این مسیرها در مورد حیات وحش ما مشخص نشده، آیا با توجه به گذرگاههای حیوانات جاده ساختهایم؟
زیر گذر شاید بعد از تلفات فراوان توسط حیوان شناخته شود
این مدرس محیط زیست تصریح میکند: در برخی کشورها وقتی ناچار جادهای با زیستگاه حیات وحش تداخل دارد زیرگذر ساخته میشود. اما این زیرگذرها در مسیرهای شناخته شده حیوانات احداث میشود تا حیوانات بعد از گذشت زمان نسبتا طولانی شرطی شوند که ازمسیر خاصی عبور کنند، اما این اتفاق برای نفر چندم میافتد؟ شاید نفر هزارم از گلهای که هزار منهای یک آن از بین رفته است سرانجام از این مسیر عبور میکند. سرعت فراگیری بهمنظور گریز از خطر براساس آزمون و خطا در حیوانات مختلف متفاوت است بر همین اساس گذرگاههای حیوانات به کمک علامتگذاری و تعیین مسیر کوچ احداث میشوند، یک اصل کلی در مدیریت حیات وحش این است: اطلاعات را از خود حیوان بگیر، امکانات را براساس آن برایش فراهم کن تا بهتر جمعیتش را حفظ کنی.
سخن آخر: مسیرهای دیگری وجود دارند که بارها پیشنهاد شده اما ظاهرا بهدلیل بالا بودن هزینهها پذیرفته نشدهاند. گزینههای پیشنهادی آمادگی تبدیل شدن به جاده آسفالته را دارند؛ یعنی لزومی ندارد دوباره جاده ساخته شود، اگر جاده به شکل موجود به این پارک که یکی از بینظیرترین مناطق جهان است آسیبی وارد نمیکرد شاید نیازی به بیان این مطالب نبود. اما پرسش این است برای سفرهای راحت و بیخطر، آسایش مردم، رضایت دستاندرکاران راهسازی، حافظان مناطق طبیعی و کسانی که دغدغهشان حفظ تنوع زیستی است چرا نباید از گزینههای موجود استفاده بهینه کرد؟ وقتی راه حل آن وجود دارد باید به این غائله خاتمه دهیم تا همه راضی باشند. راحتی انسان، آبادی و رونق روستاها برای همه ما مهم است اگر هیچ گزینه دیگری نداشتیم داستان متفاوت بود اما حالا که داریم چرا تردید میکنیم؟