به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، زنی با همدستی دوست اینستاگرامی خود، شوهرش را به قتل رساند و وانمود کرد که او برای کار به امارات سفر کرده است اما بعد از ۳ ماه اسرار این جنایت برملا شد.
تحقیقات در این پرونده از ۱۵ تیر ماه امسال شروع شد. آن روز زنی که نگران سرنوشت پسرش بود به اداره پلیس رفت تا گزارش ناپدید شدن او را اعلام کند.
وی گفت: پسرم در زمینه طراحی، مد و تبلیغات فعالیت دارد. او معمولا در طول هفته، چندین بار به من زنگ میزد و احوالم را میپرسید اما از عید تا الان حتی یکبار هم صدایش را نشنیدهام. پسرم سال تحویل به من زنگ زد و عید را تبریک گفت و بعد به همراه همسر و فرزندش به خانهام آمدند. اما چند روز بعد وقتی به خانه پسرم زنگ زدم عروسم گوشی را برداشت و گفت که پسرم برای یک بیزینس به امارات سفر کرده است. خیلی تعجب کردم اما همان روز پیامکی از واتساپ پسرم به دستم رسید که میگفت در امارات است و برای کار مد و تبلیغات به آنجا رفته است و تا چند ماهی پروژه کاریاش طول خواهد کشید.
زن ادامه داد: اگرچه ابتدا با خواندن پیام او که از شماره موبایل خودش ارسال شده بود خیالم راحت شد اما پس از آن هربار که به او زنگ میزدم پاسخی نمیداد و بعد از چند دقیقه پیام میفرستاد که سرگرم کار است و نمیتواند تلفنی صحبت کند. از فروردین تا الان، حتی صدای پسرم را هم نشنیدهام و از عروسم که سراغش را میگیرم میگوید سرش شلوغ و کارش زیاد است اما من فکر میکنم او دروغ میگوید و بلایی بر سر پسرم آمده است. چطور ممکن است که پسرم از عید تا الان، همسر و فرزندش را رها کند و سراغی از آنها و من که مادرش هستم نگیرد.
یک سرنخ
با اظهارات این زن نزد قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای کشف راز این معما شروع شد. مأموران در نخستین گام راهی محل زندگی مرد جوان شدند و به تحقیق از همسایهها پرداختند. هر چند زن جوان به همسایهها گفته بود که شوهرش برای کار به امارات رفته اما مدیر ساختمان سرنخی در اختیار تیم جنایی قرار داد که نشان میداد او حقیقت را کتمان میکند.
مدیر ساختمان گفت: در تعطیلات نوروز بود که متوجه حضور مردی غریبه در خانه زوج جوان شدم. ساعتی بعد یعنی در نیمههای شب، زن جوان به همراه مرد غریبه، شوهرش را که بهنظر میرسید بیهوش است روی ویلچر گذاشته و از ساختمان خارج کردند. آنها مرد جوان را در صندلی عقب یک ماشین گذاشتند و خودشان هم سوار ماشین شدند و رفتند. این آخرین باری بود که مرد جوان را دیدم و پس از آن همسرش گفت که او برای کار راهی امارات شده است.
اعتراف به جنایت
با این سرنخ، بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت همسر مرد ناپدید شده را صادر کرد. زن ۲۸ ساله وقتی شواهد را علیه خود دید گفت: من و شوهرم در اینستاگرام خیلی فعال بودیم و فالوورهای زیادی داریم. ما در کار تبلیغات، مدلینگ و طراحی فعالیت میکردیم تا این که مدتی قبل در فضای مجازی با پسری جوان به نام سعید آشنا شدیم. سعید هم فالوورهای زیادی داشت و زندگیاش از راه تبلیغات در اینستاگرام و مدلینگ میچرخید. او با شوهرم هم آشنا شده بود و در این میانگاهی برای من پیام میفرستاد و با یکدیگر چت میکردیم. من مدتها بود که با همسرم اختلاف داشتم و از وضعیت زندگیام برای سعید گفتم. او دلش برایم میسوخت و همدردی میکرد تا این که در تعطیلات نوروز بود با شوهرم بر سر همان اختلافات قبلی درگیر شدم و ماجرای درگیری را برای سعید تعریف کردم. او گفت میخواهد به خانهام بیاید و با شوهرم صحبت کند. روز چهارم فروردین سعید به خانه ما آمد و با شوهرم صحبت کرد اما ناگهان بحثشان شد و با هم درگیر شدند. در جریان دعوا، سعید با چاقو ضرباتی به شوهرم زد و او را به قتل رساند. پس از آن بهدنبال راهی بودیم که جسد را از خانه خارج کنیم. قرار شد سعید ویلچری اجاره کند تا جسد شوهرم را روی آن بگذاریم و از ساختمان خارج کنیم.
وی ادامه داد: نیمه شب جسد شوهرم را روی ویلچر گذاشتیم و به بیابانهای اطراف پرند رفتیم. در آنجا روی جسد بنزین ریختیم و آن را آتش زدیم. پس از آن دیگر سعید را ندیدم و قرار شد تا چند ماه با یکدیگر ارتباطی نداشته باشیم تا آبها از آسیاب بیفتد. از سوی دیگر من شروع کردم به صحنهسازی. با موبایل شوهرم برای خودم و خانوادهاش پیام میفرستادم تا همه فکر کنند او زنده است. به همه گفتم که او برای کار به امارات رفته است و به این زودی برنمیگردد.
روایت دوم
با اعتراف تکاندهنده زن جوان، بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت همدست او و شناسایی بقایای جسد مقتول را صادر کرد. روز شنبه مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی بیابانهای پرند شدند اما فقط توانستند بخشی از بقایای جسد را کشف کنند.
از سوی دیگر شناسایی مخفیگاه سعید در دستور کار کارآگاهان جنایی قرار گرفت. بررسیها حکایت از این داشت که او یک مجرم سابقهدار است و چند سال پیش به اتهام سرقت مقرون به آزار و زورگیری دستگیر و به ۸ سال زندان محکوم شده بود. سعید با همدستی دوستانش سوار بر موتور میشد و با تهدید چاقو و ضرب و شتم طعمه هایش دست به زورگیری میزد. او پس از دستگیری ۶ سال در زندان بود و حدود یک سال قبل آزاد شده بود.
با این اطلاعات مخفیگاه وی شناسایی و مأموران او را دستگیر کردند اما سعید در بازجوییها منکر قتل عمدی شد و گفت تنها در آتش زدن جسد نقش داشته است. او گفت: چند ماه قبل از قتل با همسر مقتول آشنا شدم. صحبتهای ما اغلب درباره مسائل کاری بود تا این که روز چهارم عید زن جوان به من زنگ زد و درحالیکه سراسیمه بود گفت که میخواهد مرا ببیند. آن روز در پارک قرار گذاشتیم و به دیدن او رفتم. زن جوان میگفت به شوهرش دارو خورانده و او را به قتل رسانده است. خیلی ترسیده بود و از من برای پنهان کردن جسد کمک خواست. به او گفتم چرا این کار را انجام دادی و او گفت بهدلیل اختلافاتی که با شوهرش داشته، وی را به قتل رسانده است. دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم به او در پنهان کردن جسد کمک کنم.
متهم ادامه داد: همراه او به خانهاش رفتم و وقتی نبض شوهرش را گرفتم متوجه شدم نفس نمیکشد. همسرش برای این که مطمئن شود که او فوت شده چند ضربه چاقو هم به بدن شوهرش زد. بعد از آن من ویلچری اجاره کردم و با همدستی زن جوان، جسد شوهرش را به بیابانهای پرند بردیم و آتش زدیم.
۲ متهم این پرونده که انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه گرفتهاند با قرار قانونی بازداشت شدهاند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.