به گزارش همشهری آنلاین، «باغشهر» مفهومی سترگ در تاریخ زیست ایرانیان بهحساب میآید، چراکه بهگواه اسناد و مدارک تاریخی، همواره در فلات ایران باغها، جزئی جداییناپذیر از هویت شهرها بودهاند؛ پیوندی که استمرار آن به شکلگیری مفهومی بهعنوان «باغ شهر ایرانی» انجامید.
بررسیها نشان میدهد نیازهای اقلیمی زیست انسان ایرانی، به تکامل باغشهرها کمک قابلتوجهی کرده که ازجمله آنها میتوان به تأمین نیازهایی مانند تولید غذا، تعدیل دمای محیط، ایجاد چشماندازهای چشمنواز و... اشاره کرد.
در واقع میتوان چنین انگاشت که باغشهر ایرانی نمونه تکامل یافتهای از پیوند بیبدیل فرهنگ ایرانی و طبیعت گرم و خشک ایران است. کارشناسان معتقدند باغشهر ایرانی «برخلاف بسیاری از الگوهای شهرسازی مدرن، الگویی ثابت و دیکتهشده نیست؛ بلکه روشی است که همواره از طبیعت و فرهنگ پیروی کرده و از این طریق، میتواند ویژگیهای قومیتی و فرهنگی را به نمایش گذارد و ارائهکننده تمایزهای محلی و بومی باشد.»
بهگواه بررسیهای تاریخی ساخت باغشهرها درایران، در عصر صفوی به اوج خود میرسد؛ بههمین دلیل است که هنوز هم میتوان رد برخی از باغهای قدیمی را در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، قزوین، یزد و... یافت؛ باغهایی که برخی از سیاحان غربی پس از مشاهده، لقب «بهشتی در دل کویر» برای آنها انتخاب کرده و در سفرنامههای خود به یادگار گذاشتهاند. امروز اما هویت باغشهرها درایران درحال کمرنگ شدن است و تیشه ساختوسازها، ریشه کهنیادگاران پیشینیانمان را هدف گرفتهاست. با این وجود شهرهایی ازجمله تبریز، اسکو و مراغه در آذربایجانشرقی، تفرش در استان مرکزی، شهر زنجان، کرج دراستان البرز، شهر همدان، کرمانشاه، قزوین، نطنز دراستان اصفهان و شهرهای یزد، مهریز و تفت دراستان یزد، همچنان هویت عنوان «باغشهر» را بر خود دارند.
بررسی خبرنگاران همشهری دراین ۱۳ شهر کشور نشان میدهد اگرچه درسالهای اخیر حفظ هویت باغشهری با چالشهای بسیاری مواجه بودهاست، اما همچنان میتوان به حفاظت از این هویت اصیل امیدوار بود.
در پرونده پیشرو کوشیدهایم وضعیت کنونی باغشهرهای نام برده شده را با توجه به توسعه شتابان شهرنشینی در کشور مورد بررسی قرار دهیم که در ادامه میخوانید.
نطنز همچنان «باغشهر» است
در گذشته باغشهرها ترکیبی از باغها و مزارع در لابهلای بافت شهری بودهاند که شرایط مناسب زیست محیطی را برای شهروندان بهوجود آورده و در کنار آن، نقش موثری در معیشت شهروندان داشتهاند.
نطنز، شهری در حاشیه کویر، دارای باغهای فراوان در بافت شهری خود بوده که با استناد به اسناد و مدارک، میتوان آن را بهعنوان باغشهری تاریخی معرفی کرد. بخش گستردهای از باغشهر نطنز از دیرباز تاکنون در مرکز شهر همچنان موجود است.
حضور درختان کهنسالی مانند درخت چنار مسجد جامع نطنز، چنار کهنسال محله رهن و چنار کهنسال محله سرشک، گواهی بر این مدعاست. این باغشهر، با وسعت ۳هزارو۳۹۷کیلومترمربع، در میانه راه کاشان - اصفهان و در فاصله ۱۲۰ کیلومتری از مرکز استان اصفهان در دامنه رشته کوه کرکس قرارگرفته است. از تاریخچه آن تا سده ۷ هجری اطلاعات موثق و مستندی در دست نیست و قدمت بسیاری از آثار تاریخی آن به سده ۷ هجری بازمیگردد.
درحالحاضر بخش مرکزی شهر، که بافت تاریخی آن نیز محسوب میشود، به «باغشهر» معروف است. از مسائل مهم مدنظر شهرداری نطنز، چالش توسعه و گسترش شهر با توجه به حفظ هویت تاریخی نظنز و حفظ باغها، درختان و همچنین بافت تاریخی آن است. چنانکه در مرمت و بازسازی بازار سنتی شهر که در قلب باغشهر نظنز قرار دارد، سعی شده این هویت حفظ شود.
براساس اعلام شهرداری نطنز، برنامهریزیها بر مبنای احیای مغازههای راستهبازار انجام و براساس طرحی که تهیه شده، از میدانگاه بازار تا مجموعه تاریخی مسجدجامع و چهارطاقی ساسانی، مرمت و ساماندهی خواهد شد. از دیگر دغدغههای محوری شهرداری نظنز، تهیه و تدوین طرح جامع شهر نطنز با رویکردی نوین است.
مسئولان شهرداری نطنز یکی از بزرگترین مسائل مدنظر در تهیه این طرح را، اهمیت حفظ هویت باغشهری با درنظر گرفتن کاربریها، حفظ کاربری باغها و فراهم آوردن زمینه ایجاد باغ، خانهباغ، باغ ویلا و باغ آپارتمان عنوان میکنند. آنان همچنین اعلام میکنند که زمینهای موردنیاز برای تأمین مسکن، با توجه به نیاز بالای شهر نطنز به خانهسازی، باید با توجه به گزاره مهم حفظ باغها، تهیه شود. لازم به ذکر است که اهمیت حفظ فضایسبز شهری و باغهای نطنز سبب شده یکی از بالاترین سرانههای فضای سبز درمیان شهرهای استان اصفهان را داشته باشد، چراکه درختان شهر نطنز از سرمایههای اصلی این شهر محسوب میشوند و از اهمیت ویژهای برخوردارند.
دراین میان باید اشاره کرد که افزون بر هزارو ۸۰۰ اثر تاریخی و طبیعی در شهرستان نطنز شناسایی شده که تاکنون بیش از ۱۲۰ مورد آن در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست. در باغشهر تاریخی نطنز نیز آثار تاریخی متعددی وجود دارد که ازجمله آنها میتوان به مسجدجامع و بقعه شیخ عبدالصمد نطنزی، آتشکده ساسانی، مجموعه آبانبارهای تاریخی در محلههای مختلف این شهر، مسجد کوی میر، مسجدجامع و حسینیه و درختان چنار تاریخی سرشک، بقعه سید واقف، حمام افوشته، شربتخانه سید واقف، مسجدجامع افوشته، حسینه افوشته، حسینیه مرکزشهر و سنگابهای آن، آسیابهای سرشک، سرابان و پمه، مسجد خواجه، کاروانسرای میر ابوالمعالی، گنبدباز و قلعه وشاق اشاره کرد. حفظ چنین بافت شهری، طبیعی و تاریخی برای آیندگان، نیازمند مشاوران، طرحهای ویژه و همت مسئولان شهرداری و اداره میراث فرهنگی است. نباید اجازه داد هویت باغشهری نطنز در پس نیازهای توسعه زندگی شهرنشینی به دست فراموشی سپرده شود و نسل آینده از مواهب آن محروم شوند.
گامهایی در مسیر احیای باغشهر تبریز
در سالهای اخیر و با بهرهبرداری از پارکهای جدید و حفظ باغهای بهجا مانده از باغشهر قدیمی این شهر، هویت باغشهری تبریز تاحدودی درحال تقویت شدن است.
شهرهای تبریز، اسکو و مراغه در آذربایجانشرقی به داشتن باغهای بزرگ مشهورند و لقب باغشهر را با خود دارند، اما این هویت در اسکو بیشاز ۲ شهر مراغه و تبریز حفظ شدهاست و اکنون نیز با ورود به شهر اسکو، هویت باغشهری آن ملموس است و نماد درخت چندصد ساله در مرکز شهر که هنوز نفس میکشد، نشانگر توجه ویژه مردم این دیار به درختکاری است. نکته مهمی که کارشناسان و مسئولان این شهر، بهعنوان اصلیترین دلیل حفظ هویت باغشهری اسکو، برآن تاکید دارند، جنبه اقتصادی این باغهاست که عمدتا درختان گردو هستند و نگهداری از این درختان و باغها، مقرون بهصرفه است.
از سوی دیگر مراغه هم از دیگر شهرهای استان آذربایجانشرقی بهحساب میآید که هویت باغشهری خود را همچنان حفظ کردهاست. دراین شهر نیز باغهای سیب و انگور، از اهمیت ویژهای در اقتصاد این شهر برخوردارند و سیب مراغه در کشور شهرت فراوانی دارد؛ برهمین اساس باغداری دراین شهر مقرون بهصرفه است و شهرداری مراغه نیز بر حفظ باغهای درون شهر تاکید ویژهای دارد.
در همه جای این شهر قدیمی، درختانی با عمر بالای ۱۰۰ سال دیده میشوند؛ بهطوریکه بیشتر خیابانهای مراغه با درختانی سر به فلک کشیده پوشیده شدهاند و آسفالت خیابان با رخ آفتاب بیگانه است. اینها درحالیاست که در تبریز، بهعنوان یکی از مهمترین باغشهرهای کشور که مساحت باغهای اطراف آن در ۱۰۰ سال قبل، بیشاز ۵۰۰ هکتار برآورد شدهاست، نابودی باغها در دهههای گذشته سرعت گرفته؛ بهطوریکه از این باغشهر قدیمی، تنها بخشی در خیابان ۲۹ بهمن تبریز، آنهم در قالب باغ گیاهشناسی دانشگاه تبریز، در ۱۸ هکتار بهجا ماندهاست.
در ۱۰ سال اخیر باهدف احیای باغشهر تبریز (براساس برخی بررسیها و روایتهای تاریخی قدمت آن بنا به دوره خلافت عباسیان و زمان «زبیده خاتون»، همسر «هارونالرشید» پنجمین خلیفه عباسی، برمی گردد)، ازسوی شهرداری اقدامهایی انجام شدهاست که میتواند دراین مسیر نتیجهبخش باشد.
برهمین اساس هم بود که در سال ۱۳۹۸ مجموعهای به نام «باغشهر تبریز» با وسعتی درحدود ۱۳ هزارمترمربع، درغرب این شهر به بهرهبرداری رسید. بهگفته مسئولان شهری، هدف از اجرای این طرح، زنده نگهداشتن نام باغشهر تبریز بودهاست، اما شهروندان احیای باغهای قدیمی در کنار «مهرانهرود» در شرق این شهر را که به «چایکنار» مشهور است، از مدیران شهری مطالبه میکنند. مدیریت شهری تبریز هم برای پاسخ به این مطالبه، ایجاد چند پارک در مسیر مهرانهرود را در دستورکار قرار داد که ساخت پارک شمس، پارک قاجاریه و پارک حضرت ولیعصر(عج)، در مسیر چایکنار و باغهای قدیمی تبریز، در همین راستا انجام شدهاست. اینها درحالیاست که مجموع مساحت این پارکها کمتر از ۵۰ هکتار ارزیابی میشود و تا رسیدن به هویت باغشهری کهن تبریز، راهی بس طولانی درپیش است.
آخرین یادگارهای هویت باغشهری کرج
کرج؛ باغشهری که درگذشتهای نهچندان دور بهواسطه برخورداری از آبوهوای مناسب، رودخانه کرج، باغهای سرسبز و زیبا و درختان کهنسال و سربهفلک کشیدهاش شناخته میشد و زمانی اقامتگاه و استراحتگاه ییلاقی پایتختنشینان بود، حالا دیگر کمتر نشانی از آن باغهای زیبا باقی مانده و خاطرات باغشهر کرج را دیگر فقط میتوان در تاریخ شفاهی این شهر و عکسهای سیاه و سفید مشاهده کرد.
درطول تاریخ بخش عمدهای از مساحت شهر کرج کاربرد کشاورزی، باغبانی و زراعی داشته رونق باغبانی تاحدی در البرز چشمگیر بوده که کهنترین موسسه کشاورزی به نام برزگران بیش از یک سده قبل در کرج تاسیس شدهاست.
این درحالیاست که در ۴ دهه گذشته سیل مهاجرتها به این شهر آغاز شد و ساختمانهای بلند، خیابانهای گسترده و گذرگاههای فراوان و حتی کارخانههای چشمگیر، جای باغهای زیبا و سرسبز را گرفتند و عرصه را بر آنها تنگ کردند.
اکنون تنها یکبیستم فضایسبز کرج در مقایسه با گذشته باقی مانده است. گسترش شهرنشینی و تعرض به طبیعت اکنون باغشهر کرج را، که روزگاری بیش از ۹۰ درصد آن محیط زراعی و باغبانی بودهاست، به شهری از جنس آهن و سیمان تبدیل کردهاست.
منطقه جهانشهر، مهرشهر، باغستان و دهها محله دیگر که در روزگاری نهچندان دور پر از باغ و درخت بود، این روزها و با توسعه شهرنشینی و البته بیمهری برخی مسئولان، دیگر نشان چندانی از هویت باغشهری گذشته خود را بههمراه ندارند. بهعنوان مثال، باغ فاتح کرج تا همین چند سال پیش، میزبان بیش از ۳۰۰هزارهکتار درخت بود؛ درختانی که هربار به بهانهای زیرتیغ رفتند و نابود شدند و حالا کمتر از ۲۰درصد از باغ ۳۰۰هکتاری دیروز باقی ماندهاست. همچنین باغ سیب مهرشهر، که جزئی از محوطه تاریخی کاخ مروارید بهشمار میآید، تا مرز نابودی پیش رفت و قطع هزاران اصله درخت این باغ و تلاش برای خروجش از فهرست آثارملی ازجمله اقدامهای انجام شده درمسیر تخریب هویت باغ شهری کرج بود که البته با اعتراض مردم و فعالان محیط زیست، ناکام ماند.
اکنون درکرج از وسعت بسیار باغها و درختان کهنسال، جز چند منطقه تفریحی و پارک چیزی باقی نماندهاست و گاهی میتوان با قدم زدن در کوچه و پسکوچههای شهر، درختان چنار، توت و ارس را دید که تعدادی از آنها در فهرست آثار طبیعی کشور هم به ثبت رسیدهاست. اکنون مساحت کل فضایشهر کرج چیزی حدود ۴ هزارو ۳۰۰ هکتار است که دراین مساحت، ۵ هزار درخت مثمر وجود دارد و ۳ هزارو ۴۰۰ هکتار از فضایسبز این شهر هم جنگلکاری و کمربندسبز شدهاست. برهمین اساس باید اشاره کرد که تا ۳ سال پیش سرانه فضای برای هر شهروند کرجی ۵/۱۳ متر بود، اما اکنون به ۵/۱۶ متر ارتقا پیدا کردهاست.
شهرداری کرج هم بخشی از باغهای مثمر را حفظ کرده تا دلخوشی اندکی برای کرجیها باشد و نشانههای سرسبزی و طراوت باغشهر کرج خودی نشان دهد. دراین میان باید به این موضوع هم اشاره کرد که با توجه به سابقه باغشهری کرج، توسعه و افزایش سرانه فضایسبز این کلانشهر ضرورتی انکارناپذیر است.
گسترش فضاهای سبزشهری و توسعه کمربندسبز کرج میتواند تاحدودی خاطره هویت باغشهری این شهر را زنده نگه دارد. مدیران شهری و مسئولان مربوط نباید اجازه دهند توسعه روزافزون ساختمانهای بلند، گذرگاهها و معابرشهری جایگزین اندک هویت باغشهری بهجا مانده در کرج شود.
درختان تشنه تفرش
۱۵ سال قبل که تفرش را از بلندیهای اطرافش نگاه میکردیم، درختان سر به فلک کشیده، ساختمانهای مسکونی را میپوشاندند. خانههای تکخانواری محصور در باغ و باغچه بودند و کمتر ساختمانی بود که نمای خشت و گلی و آجریاش دیده میشد.
به مرور زمان با توسعه شهرنشینی و اشتیاق مردم به ساختوساز بیشتر، اکنون دیگر قسمتی از باغهای زیبای این شهر سرسبز، جایش را به سنگ و آجر و سیمان دادهاست. بخشی از باغهای اطراف تفرش از بین رفتهاند، اما رویکرد اداره جهادکشاورزی این شهر در صدور مجوز ساخت اتاق کارگری در باغهای بزرگ، موجب رونق این باغها شده و انگیزه مالکان برای حفاظت و نگهداری از این عرصههای طبیعی بیشتر شدهاست.
شهرداری تفرش و مسئولان محلی این شهر هم تلاش کردهاند از تخریب این باغها جلوگیری شود. شهردار تفرش به خبرنگار همشهری میگوید که حساسیتهای موجود برای جلوگیری از نابودی باغهای اطراف شهر نسبت به قبل بیشتر است. «مجید قنبری» درعین حال محدوده شهری تفرش را ۴۱۰ هکتار اعلام میکند که بیشتر آن به فضای سبز اختصاص دارد. به گفته وی، مساحت باغهای اطراف این شهر بیشتر از محدوده شهری تفرش است.
شهردار تفرش ضمن تأیید از بین رفتن قسمتی از باغهای اطراف این شهر، معتقد است افزایش طبقات در ساختوساز و تراکم بالا باعث شده، فضای جنگلی شهر تفرش مانند ۱۵ سال قبل، پرتراکم دیده نشود. یعنی در سالهای گذشته هم بخشی از باغهای حاشیه این شهر از بین رفتهاند و هم قد و قواره ساختمانهای شهر بلندتر شدهاست. دراین میان اما مالکان باغهای اطراف تفرش که با ذوق و شوق وصف ناشدنی، محدوده باغها را آباد کردهاند، این روزها با چالش کمبود آب برای رفع تشنگی درختان مواجهند. در دو هفته اخیر این مسأله به دلیل فروکش کردن آب چاهها دردسر زیادی برای آنها ایجاد کردهاست.
نیروهای شهرداری که تانکرهای آبیاری فضای سبز را به سختی پر میکنند، به مالکان باغها اطلاع دادهاند که تانکرهای خود را برای پرکردن آب مورد نیاز درختان به منابع آبی شهرداری ببرند تا آنچه که در توان دارند، برای حفظ و نگهداری از عرصههای جنگلی به کار بگیرند، اما بحران کمبود آب هر روز جدیتر میشود.
تفرش بهدلیل وجود فضای سبز بینظیر در سطح استان مرکزی، در فصلهای بهار و تابستان پذیرای هزاران گردشگر است که این آمار اهمیت حفاظت از طبیعت بکر و افزایش فضای سبز و منابع طبیعی تفرش را افزایش میدهد. مسئولان این شهر باید برای نجات باغها از چالشهای پیش رو تدابیر موثری بیندیشند.
خاطره غبار گرفته باغشهر زنجان
شهر زنجان تاریخ دیرینهای در حوزه باغشهری دارد و در گذشته از شهرهایی با فضاهای مفرح، باغها و درختان بلند بهحساب میآمدهاست، اما این روزها دیگر اثری از این باغها در زنجان دیده نمیشود و بهجای درختان، آنچه به چشم میخورد، ساختمانهایی برافراشته هستند که نمای سبز درختان را به چشماندازی از بتن، آجر و سازههای ساختمانی تبدیل کردهاند.
در دهههای گذشته توسعه ساختوسازهای شهری، باغهای سرسبز شهر را در کام خود فرو بردهاست و دیگر نمیتوان از فضاهای دلانگیزی که باغها در داخل شهر بهوجود آورده بودند، رد و نشان چندانی یافت. باغ و عمارت تاریخی «معین» در ضلع جنوبغربی شهر، از یادگارهای دوران باغشهری زنجان است که با درختان کهنسال و بنایی قدیمی، معماری ویژه و هویت شهری زنجان را به نمایش میگذارد.
اینها درحالیاست که شهرداری اعلام میکند که هرچند باغهای تاریخی این شهر دیگر نیستند، اما تمام تلاش خود را برای توسعه فضایسبز شهر انجام میدهند تا بلکه بتوان خاطره دوران باغشهری زنجان را زنده نگه داشت. دراین میان باید اشاره کرد که بررسیهای آماری نشان میدهد هنوز هم سرانه فضایسبز شهر زنجان بالاتر از میانگین کشوری است. سرانه فضای سبز در زنجان ۵/۱۴ مترمربع به ازای هرنفر است؛ درحالیکه میانگین کشوری سرانه فضایسبز شهری، ۱۲ مترمربع است که زنجان ۵/۲ مترمربع از این رقم بالاتر است و وضعیت نسبتا بهتری دارد.
ازسوی دیگر با وجود تخریب باغهای داخل شهر زنجان، در سالهای اخیر برخی به ساخت باغهایی در اطراف زنجان روی آوردهاند که این موضوع زمینهساز تخریب زمینهای زراعی شدهاست. برهمین اساس این روزها شاهد ایجاد باغهایی تازهساز در اطراف شهر با ویلاهای داخل آن هستیم؛ ساختوسازهایی که مسئولان اداره جهاد کشاورزی عنوان میکنند که بیشتر آنها غیرمجاز ساخته شدهاند.
نفسهای آخر «سرابقنبر»
براساس برخی بررسیها، قدمت باغهای شهر و استان کرمانشاه به دوران ساسانیان برمیگردد. دراین میان شهرکرمانشاه بهدلیل آبوهوای معتدل و کوهستانیاش، دومین محل استراحت و تفرجگاه شاهان ساسانی بودهاست.
در دوران ساسانیان باغهای بزرگی دراین منطقه ساخته شد و تا مدتها مکان تفریحی شاهان ساسانی بودهاست. در دوران اسلامی نیز در کتب مختلف، بارها کرمانشاه را شهری خوش آبوهوا توصیف کردهاند که در آن آبها جاری است و درختان و میوه فراوان دارد.
در طی ۱۰۰ سال گذشته نیز اطراف و فضای داخل بیشتر شهرهای استان ازجمله کرند، قصرشیرین، صحنه، هرسین، کرمانشاه، پاوه، نوسود، نودشه و... پوشیده از باغهای پربار میوه بودهاست. ایندرحالیاست که در چند دهه اخیر و با گسترش شهرنشینی و توسعه صنعتی، هویت باغشهری کرمانشاه آسیب فراوانی دیدهاست، اما با این وجود همچنان زنده بودن بخشهای کوچکی از باغشهرها در نقاط مختلف استان را از محصولات باغی آنها میتوان فهمید. آلوچه سراب، انار پاوه، گیلاس صحنه، خرمای قصرشیرین و... با وجود همه اتفاقهایی که برای باغها اتفاق افتاده، هنوز شهرت خود را در بازار میوه حفظ کردهاند.
در شهر کرمانشاه نیز باغهای دلگشا، معتضدالدوله، ظلمات، سراب سعید و چشمه روضان در گذشتههای نهچندان دور بخش مهمی از هویت باغشهری کرمانشاه بودهاند، اما دراین سالها بهواسطه ساختوسازهای روزافزون، یکی پس از دیگری نابود شدهاند و از بین رفتهاند. دراین میان تنها بخش کوچکی از باغهای سرابقنبر باقی ماندهاست که بهنظر میرسد این بخش نیز نفسهای آخر خود را میکشد.
برهمین اساس کرمانشاه دیگر شباهت چندانی با آن باغشهر توصیف شده در کتابهای تاریخی ندارد. اکنون دیگر ساختمانهای بلند در طول و عرض شهر جای همه کوچهباغهای کرمانشاه را گرفتهاند. باغهای روستای سراب قنبر، که این روزها بهعنوان آخرین بازمانده از باغهای اطرف شهر کرمانشاه از آن نام برده میشود، از گذشتههای دور تا نیمه دهه ۱۳۳۰خورشیدی، جنوب شهر کرمانشاه را دربر گرفته بود و تا نزدیکی میدان شهرداری (باغ اجلالیه) هم امتداد داشت.
این باغها علاوه بر تامین میوه مردم شهر، بهعنوان تفرجگاه نیز مورداستفاده قرار میگرفت. کما اینکه این رویه هنوز ادامه دارد و مردم در روزهای تعطیل و اوقات فراغت خود، سری هم به باغهای باقی مانده از سراب میزنند. خلاصه اینکه باغهای سرابقنبر با ساخت خیابان «دبیراعظم» و سپس محله «کسری»، یکی پس از دیگری از میان رفتند و به مرور زمان جای خود را به ویلاها و آپارتمانهای کوچک دادند.
فعالیتهای شهرکسازی پس از جنگ تحمیلی عراق برعلیه ایران نیز مزید برعلت شد و آخرین تیشههای تخریب بر آخرین بقایای باغهای سراب قنبر زده شد و درحالحاضر بخش بسیارکوچکی از باغهای سراب، باقی ماندهاست. پس از تخریب تدریجی باغهای سراب، ساختوسازها تا دل تپههای آن نیز پیش رفت تا اینکه ازسال۱۳۸۵، طرح جنگلکاری دراین منطقه از شهر کرمانشاه به اجرا گذاشته شده و قرار است درآینده، این منطقه، به پارک جنگلی تبدیل شود.
پروژه پارک جنگلی سرابقنبر یکی از طرحهایی بهشمار میرود که مدتهاست نام آن سرزبانهاست، اما بهنظر میرسد تا به سرانجام رسیدن آن، هنوز راه زیادی باقی است.
یک نام از باغشهرهای همدان
همدان در گذشته بهدلیل داشتن باغهای وسیع و خانهباغهای موجود در سطح شهر، به باغشهر معروف بودهاست. وجود حتی شده یک اصله درخت در هر خانه، جزو ملزومات خانههای همدانی بوده است.
ایندرحالیاست که براساس آمارهای رسمی، طی ۹۰سال گذشته، حدود ۸۰درصد باغهای این شهر ازبین رفته و مدیریت شهری جایگزینی برای آن تعیین نکردهاست. علاوه براین، با وجود قوانین سفت و سخت در زمینه ممنوعیت قطع درختان در منازل مسکونی، بهدلیل ساخت و ساز و بلندمرتبهسازی، فضای سبز بسیاری از خانهها از بین رفته و درختان آنها قطع شدهاست.
در طول سالهای اخیر، مدیریت شهری همدان نهتنها جلوی تخریب باغها را نگرفته، بلکه با الحاق روستاهایی که مساحت زیادی از باغها در آنها وجود داشته، زمینه تخریب حجم قابلتوجهی از آنها را فراهم کردهاست.
برخی ادارههای مربوط درسال گذشته بهدلیل نیاز شهر به درآمدزایی، مجوز تفکیک باغهای زیادی را در همدان صادر کردند و با بستن چشمان خود به روی ساختوسازهای بیرویه دراین باغها، شاهد تبدیل شدن آنها به آپارتمان بودهاند؛ موضوعی که خاطره دوران باغشهری همدان را در چشم و ذهن شهروندان دورتر و دورتر میکند.
با توجه به این موضوع اکنون میتوان ادعا کرد که همدان دیگر «باغشهر» نیست، بلکه فقط این عنوان را یدک میشود. دیوارکشی در باغها با مجوز قانونی از سازمانهای متولی، یکی دیگر از دلایل نابودی باغ های همدان بودهاست، چراکه مالکان شبانه اقدام به افزایش زیربنای بخش مسکونی باغهای خود میکنند و در ادامه، درختان زیادی قطع میشوند. این دیوارکشیها در منطقه گنجنامه، بهعنوان ریههای تنفسی شهر، تا حریم رودخانه هم رسیده و منجر به تجاوز به حریم رودخانه شدهاست.
بسیاری از مالکان باغهای همدان در خارج از کشور بهسر میبرند یا اینکه به هر دلیلی از باغهای خود مراقبت نمیکنند که این موضوع منجر به خشکشدن درختان میشود. این درحالیاست که براساس قانون، شهرداری میتواند این باغها را خریداری و حفظ کند یا اینکه با مراقبت از این باغها، از مالکان آنها هزینه بگیرد، اما آنگونه که از شواهد امر پیداست، این موضوع تاکنون در شهر همدان محقق نشدهاست.
قزوین؛ شاخصترین باغشهر ایران
باغستان سنتی قزوین با وسعتی بیشاز ۲ هزارو ۵۰۰هکتار پدیدهای طبیعی، فرهنگی، تاریخی و زیستی است که بیش از ۱۲۰۰سال قدمت دارد و قزوین را به شاخصترین باغشهر ایران در طول تاریخ تبدیل کردهاست.
این باغستان سنتی و کهن که در سفرنامه ناصرخسرو به شکل مفصل به آن پرداخته شده، تا چند دهه قبل، بیش از ۱۰هزارهکتار وسعت داشت و مانند حلقهای قزوین را دربرگرفته بود؛ اما بهدلیل مشکلاتی مانند تجاوز به حریم باغستان، تغییر کاربری زمینهای باغستان و مشکل تأمین آب، مساحت باغستان قزوین به کمتر از ۲هزارو ۵۰۰هکتار کاهش پیدا کردهاست. در گذشته که قزوین هنوز صنعتی نشده بود، باغستان یک کارخانه بزرگ تولید و مهمترین واحد اقتصادی قزوین بهشمار میرفت، اما متاسفانه در سالهای اخیر تهدیدهای زیادی به بهانه توسعه شهری متوجه باغستان و باغشهر قزوین شده که حیات آینده این میراث گرانبها را درمعرض خطر جدی قرار دادهاست.
با اینحال بسیاری از فعالان زیستمحیطی و سازمانهای مردمنهاد حامی باغستان تغییر کاربری باغها و تجاوز به حریم باغستان را مهمترین مشکل و چالش امروز این میراث ملی میدانند که همچنان به جان بزرگترین باغ شهر جهان افتادهاست.
بیتوجهی به از دست رفتن باغستان، باعث میشود این نوع منحصربهفرد از زیست اجتماعی در تاریخ گم شود و قزوین مزیت خاص خود را، که آن را از شهرهای دیگر متمایز میکند، یعنی هویت ویژه باغشهری خویش را از دست بدهد. باغستان سنتی قزوین که بهعنوان میراث ملی به ثبت رسیده، امروز نامزد قرار گرفتن در فهرست ثبت جهانی است و این افتخار ماندگار زمانی حاصل خواهد شد که مدیران استانی و شهری، مردم و نیز تشکلهای مردمنهاد در صیانت از این میراث گذشتگان که تکرار نخواهد شد، بیش از گذشته کوشا باشند و این باغستان زیبا را برای آیندگان نیز حفظ کنند.
یزد؛ باغهایی که برهوت شدند
یزد که امروز شهری کویری در فلات مرکزی ایران بهحساب میآید، روزگاری باغهای سرسبزی داشت که حالوهوای کویر را تغییر میداد.
باغهای کوچک و بزرگی با درختان متنوع ازجمله انار و انگور، که سازگاری بیشتری با کویر دارند، در شهرهای مختلف استان ازجمله اشکذر، زارچ، شاهدیه، تفت و مهریز وجود داشت که طراوت خاصی به زندگی در قلب کویر میبخشید. کویر الان همان کویر است، اما دیگر از لکههای سبز رنگی که در عکسهای هوایی دهههای گذشته درآن قابل مشاهده بود، نشانی وجود ندارد. آن لکههای سبز، همان باغهای سبز کویری بودند که با گذشت زمان و به دلایل مختلف، بهویژه خشکسالی، خشکیدند و طراوت پیشین را از این شهر کویری گرفتند و یزد را بهمعنای واقعی، کویر کردند.
بسیاری از باغشهرهای یزد که با زحمات اجداد و نیاکان ما سالیان سال نگهداری شده بود، تنها قربانی خشکسالی و بیآبی نشدند، بلکه سودجویی و آسوده خواهی نسلهای امروز هم با قهر آسمان با زمین، دست به دست هم دادند تا باغها، برهوت شوند. رفته رفته با خشک شدن قناتها، کاهش بارندگیها، کم شدن آب چاهها، سودجوییها و کاهلیها روز به روز بر تعداد باغهای خشکیده افزوده شد و زمین باغها تفکیک و به منازل مسکونی تبدیل شدند که سود مضاعفی برای مالکان داشت که هرگز از راه باغداری نصیبشان نمیشد. اکنون دیگر بسیاری از شهرهای ما «باغشهر» نیستند و به شهرهای مدرنی تبدیل شدهاند که نام و یادی از گذشته ندارند؛ آن هم در شرایطی که با افزایش صنایع آلاینده، ما به فضایسبز بیشتری نیاز داریم.