به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، پرونده قتل وحید مرادی، یکی از شاخهای تهران که در تابستان سال ۹۷ در زندان و در جریان یک درگیری به قتل رسید، پس از صدور کیفرخواست، به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران، در بهمن ماه ۹۸ سعید را به قصاص محکوم کردند.
البته پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور ارسال شد که دیوان عالی کشور ایراداتی به پرونده وارد دانست و پرونده در شهریور ۹۹ مجدداً به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ادامه، مجدداً با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که دیوان عالی کشور این بار نیز ایراداتی به پرونده وارد دانست و پرونده بابت رفع ایرادات به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد تا تحقیقات در این پرونده کامل شود.
وحید مرادی ۲۶ اردیبشهت ۹۷ در یک نزاع در خیابان ۲۱ ولنجک با ضربات چاقو، یکی از دوستان ۲۸ سالهاش به نام حسین را به قتل رساند و از محل جنایت متواری شد که مأموران پلیس اداره آگاهی پایتخت وی را هنگام فرار از کشور و در ۵۰۰ متری مرز ترکیه بازداشت کردند.
وحید درباره علت قتل حسین گفته بود: دو ماهی بود که از زندان آزاده شده بودم. حسین وقتی فهمید آزاد شدهام، با من تماس گرفت و گفت به خانهاش بروم. در منزلش چند دوستمان نیز حضور داشتند. حسین در آن مهمانی از من فیلمبرداری کرد و گفت فیلم را در لایو اینستاگرام قرار میدهد و از من خواست مقابل دوربین صحبت کنم.
وی افزود: من به حسین گفتم به خاطر تعهدم نمیخواهم از من فیلم بگیرد. او ناگهان فحش ناموس داد. من هم که روی این مسائل حساس هستم، با هم درگیر شدیم و او و دو نفر دیگر را با چاقو زدم.
وحید پس از بازداشت، به زندان رجاییشهر انتقال یافت. تا اینکه در روز ۱۱ تیر ۹۷ حین هواخوری در زندان رجاییشهر کرج به قتل رسید. بررسیهای اولیه نشان داد که وحید مرادی با سلاح دستساز داخل زندان (تیزی) و نه با چاقو یا قمه بهقتل رسیده است. کارآگاهان در ابتدا چند متهم را در پرونده قتل وحید مرادی شناسایی کردند تا اینکه فردی به نام سعید به عنوان متهم اصلی قتل وحید شناخته شد.
سعید ۱۳ بهمن ۹۵ طی یک فقره نزاع و درگیری دستهجمعی در خیابان منصور مرد ۴۷سالهای را به قتل رساند اما در نهایت با اخذ رضایت از اولیایدم توانسته بود از قصاص رهایی پیدا کند.
سعید در یک گفتوگو نحوه قتل وحید مرادی را اینگونه بازگو کرد: «آن روز بعد از دو هفته ماندن در سوئیت آگاهی به زندان برگشتم. حین بازگشت به زندان، حمام و آرایشگاه رفتم. بعد به من گفتند به هواخوری بروم. چون مدتی بود آفتاب ندیده بودم. در هواخوری بودم که یکدفعه دعوا و درگیری شد. خبر نداشتم که چند روزی بوده بین زندانیان دعوا شده است. بعدا فهمیدم که چند نفر از دوستان من با وحید مرادی و دوستانش از چند روز قبل کلکل و درگیری داشتند. میگفتند که دعوا از هواخوری شروع شده بود.
میگفتند همه چیز از یک چشم در چشم شدن ساده شروع شده بود. بعد هم کریخوانی و بقیه ماجرا.
در هواخوری که بودیم در نزاع شرکت نکردم. من وحید مرادی را دورادور میشناختم. اسمش را شنیده بودم و میدانستم خیلی شاخ است. اما با او روبرو نشده بودم و هیچ خصومت و درگیریای با او نداشتم.
هواخوری تمام شد و ما به بند برگشتیم. وحید و دوستانش طبقه بالای ما در یک بند دیگری بودند. یکدفعه آمدند پشت در بند ما و یکی از همبندیهای ما هم در را باز کرد. آنها به ما حمله کردند. روی ما آب جوش و روغن داغ میریختند. یکی از آنها روی من آش داغ پاشید و روی هم تیزی کشیدیم.
دعوا بود. قصد نداشتم او را بکشم. در آن دعوا من تیزی خوردم و ضربه هم زدم.»