همشهریآنلاین - بهروز رسایلی
فتح جام حذفی شاید به خودی خود دستاورد بزرگی نباشد، اما بعضی مواقع این شادی کوچک برای افزایش انگیزه و پیمودن ادامه مسیر لازم است. استقلال این فصل از این جهت به قهرمانی در جام حذفی نیاز داشت، اما آنها در بدترین زمان و شرایط ممکن ضمن ارائه بدترین نمایش فصل به فولاد باختند و این موقعیت را از دست دادند. باخت در ورزشگاه نقش جهان، همه تلخیهای این مدت را در کام استقلال تازه کرد و حس نومیدی به هواداران این تیم داد. طولانیشدن دوره ناکامی استقلال، دلایل متنوعی دارد، اما بیگمان بخشی از این ماجرا به باورهای غلط نهادینهشده در این مجموعه مربوط میشود؛ تفکرات نادرستی که مانع از حقیقتگرایی و مطالبهگری از تیم و بازیکنان شد. این مطلب 4 کلیدواژهای را مرور میکند که استقلال را زمین زد.
وزیر پرسپولیسی
این آسودهترین انتخاب ممکن برای انکار تواناییهای تیم رقیب بود. قهرمانیهای پیاپی در فوتبال اروپا چیز غریبی نیست. یوونتوس، بایرنمونیخ، پاریسنژرمن و... در کشورهای مختلف چنین دستاوردی داشتهاند، احتمالا بدون اینکه به برخورداری از حمایتهای نامشروع متهم شوند. در پرسپولیس نسل خوبی پا گرفت و کادرفنی مناسب هم از آن پشتیبانی کرد. در نتیجه آنها به موفقیتهای درخور توجهی دست یافتند. اگر این کامیابیها فقط محدود به داخل کشور بود، شاید میشد ادعای گروهی از هواداران استقلال را باور کرد، اما پرسپولیس در همین سالها ۲ فینال و یک نیمهنهایی آسیا را هم تجربه کرده است. این تیم اگر بیشتر از استقلال «ستاره خروجی» نداشت، کمتر از آبیها هم جراحی نشد. استقلالیها اگر قدرت رقیب سنتی را میپذیرفتند و با همه وجود به سمت پایین کشیدن این تیم حرکت میکردند، شاید سرنوشت دیگری برایشان رقم میخورد.
ستاره سوم
در تمام این سالها، عبارت «ستاره سوم» اسم رمز تحمیل فشار مضاعف بر هر مربی تازهواردی بود. کلیدواژه ستاره سوم ریشه در تفاخر آبیها به ۲ قهرمانی قبلی در آسیا دارد؛ آنچه رقیب سنتی از آن بهرهای نبرده. با این حال توقع بالای کسب فوری سومین قهرمانی در آسیا، نوعی رویاپردازی است که استقلال را از مسیر عادی و طبیعیاش خارج میکند. این تیم باید اهدافش را واقعی کند، ترمیم شود، ابتدا در لیگ به قامت مدعی سنتی برگردد و بعد در آسیا دنبال موفقیت باشد. این حرفها فانتزی است. فقط به درد کریخوانی میخورد. ۲ ستارهای که در ابعاد بزرگ روی آستین بازیکنان استقلال درج شده، چه کمکی به این تیم کرده است؟ پیراهن تیم، فنپیج هواداری نیست که روی آن کری خوانده شود. استقلال باید گام به گام جلو برود و احیا شود.
مدیر بیکفایت
قطعا مالکیت سرخابیها از سوی دولت مردود است و قطعا اغلب مدیرانی که در تاریخ پرسپولیس و استقلال برای این دو باشگاه برگزیده شدهاند، بهترین نفرات ممکن نبودهاند. با این حال اصرار گروهی از هواداران استقلال برای اینکه هر مدیری را غیرخودی و ناکارآمد بخوانند، هیچ سودی برای این تیم نداشته است. تنها پیامد این رویکرد آن است که مدیریت باشگاه اعتبارش را نزد بازیکنان از دست میدهد و دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. اگر استقلال مدیران ضعیفی داشته، در پرسپولیس هم امثال محمدحسن انصاریفرد، مهدی رسولپناه، ایرج عرب و... سر کار آمدهاند که به هر کدام از آنها انتقادات زیادی وارد است. ظلم بالسویه شاید عدل نباشد، اما دیگر محل اعتراض هم نیست.
نمیگذارند موفق شویم
باز هم ارجاع به بیرون و باز هم سلب مسئولیت از داخل. با همه مشکلات این سالها، استقلال میتوانست قهرمان لیگ هجدهم شود، اگر فرشید اسماعیلی پنالتیاش را در داربی نوروزی تهران چیپ نمیزد یا اگر اواخر همان فصل وینفرد شفر را آنطور شتابزده اخراج نمیکردند. همین امسال در جام حذفی، در بازی استقلال برابر پرسپولیس ارسلان مطهری میتوانست کارت قرمز بگیرد و اخراج شود، در بازی با گلگهر پنالتی اول آبیها نباید اعلام میشد، با همه اینها باز اگر فرشید اسماعیلی و داریوش شجاعیان در فینال برابر فولاد خوزستان پنالتیهایشان را گل میکردند شاید استقلال جام میگرفت، اما کمکاری درون زمین باعث ناکامی شد. بالاخره یکبار یکجا باید این داستان ارجاع به بیرون تمام شود.