ماه گذشته وقتی حکم تخلیه ساختمانهای سه انجمن هنری صادر شد که وزارت ارشاد مسئول پرداخت اجاره آنها بود، روسای انجمنها کاری نمیتوانستند انجام دهند غیراز اینکه به انتظار بنشینند و ببینند چه تصمیمی برای آنها گرفته میشود.
وقتی محمود شالویی، رئیس جدید اداره کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد به این نتیجه رسید که باید این قانون را دوباره به اجرا بگذارد که هنرمندان و گالریدارها برای برپایی هر نمایشگاه باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرند، اهالی هنر قاعدتا چارهای جز این ندارند که آن تصمیم را اجرا کنند. دلیل این رویدادها بسیار ساده است. افرادی که برای هنرمندان تصمیم میگیرند هیچ سنخیتی با آنها ندارند و از نقاط ضعف و قدرت، کاستیها و نیازهای فعالیتهای آنها بیخبر هستند.
هر چند در دولت نهم رویکرد تازهای در برگزاری رخدادهای مرتبط با هنرهای تجسمی آغاز شد و موزه هنرهای معاصر تهران که در سالهای گذشته محلی برای نمایش آثار هنرمندانی مانند پیکاسو، دالی، مونش، آرمان، وزیری مقدم، زندهرودی، عربشاهی و... بود به محلی برای نمایش لباس و پارچه تبدیل شد اما دو مدیر قبلی این موزه خود از جامعه هنرمندان بودند؛ شاید هم همین امر موجب شد که هر دو آنها از سمت خود استعفا بدهند.
در طول ماههای گذشته که روند تازه انجام فعالیتهای هنری در بخش خصوصی از سوی اداره کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد اعلام شد اتفاق دیگری نیز روی داد که در ارتباط با دوسالانهها بود. ابتدا برنامههای دوسالانه عکس که دبیر آن نیز مشخص شده بود به تعویق افتاد و مشخص نشد که سرنوشت آن چه خواهد شد و پس از آن نیز دبیر ششمین دوسالانه تصویرگری کتاب کودک از سمت خود استعفا داد.
بهنظر میرسد برگزاری این دوسالانهها نیز در همان مسیری پیش میرود که سال گذشته دوسالانه نقاشی به آن دچار شد و انجمن هنری مرتبط با آن از روند برپایی آن کنار گذاشته شد.