مریم سرخوش - یکتا فراهانی، همشهری آنلاین: ایران و روسیه در روزهای گذشته بالاترین میزان مرگهای کرونا را به نام خود ثبت کردند، این در حالی است که در کشوری مانند آمریکا با وجود ابتلای بیش از ۳۸ میلیون از مردم آن، تنها ۱.۶۸ درصد از کل مبتلایان جانشان را از دست دادهاند، اما در ایران با جمعیت ۸ برابر کمتر از کل مبتلایان آمریکا ۲.۱۸ درصد از مردم قربانی کرونا شدهاند.
جدول مقایسه آمار ابتلا و مرگ و میر در ۱۳ کشور با فوتیهای بالای ۱۰۰ هزار نفر
نام کشور |
جمعیت مبتلا |
مجموع فوتیها |
درصد فوتیها نسبت به مبتلایان |
پرو |
۲.۱۳۷.۲۹۵ |
۱۹۷.۶۵۹ |
۹.۲۴ |
مکزیک |
۳.۱۵۲.۲۰۵ |
۲۵۰.۴۶۹ |
۷.۹۴ |
اندونزی |
۳.۹۰۸.۲۴۷ |
۱۲۱.۱۴۱ |
۳.۰۹ |
برزیل |
۲۰.۴۵۸.۲۲۱ |
۵۷۱.۷۰۳ |
۲.۷۹ |
ایتالیا |
۴.۴۵۶.۷۶۵ |
۱۲۸.۵۷۹ |
۲.۸۸ |
روسیه |
۶.۶۶۳.۴۷۳ |
۱۷۲.۹۰۹ |
۲.۵۹ |
کلمبیا |
۴.۸۷۷.۳۲۳ |
۱۲۳.۷۸۱ |
۲.۵۳ |
ایران |
۴.۵۸۷.۶۸۳ |
۱۰۰.۲۵۵ |
۲.۱۸ |
آرژانتین |
۵.۱۰۶.۲۰۷ |
۱۰۹.۶۵۲ |
۲.۱۴ |
انگلستان |
۶.۳۵۵.۸۸۷ |
۱۳۱.۲۶۰ |
۲.۰۶ |
فرانسه |
۶.۵۳۳.۳۸۳ |
۱۱۲.۹۷۶ |
۱.۷۲ |
ایالات متحده |
۳۸.۰۷۲.۶۵۶ |
۶۴۱.۳۴۶ |
۱.۶۸ |
هند |
۳۲.۳۲۰.۸۹۸ |
۴۳۳.۰۶۳ |
۱.۳۳ |
آینده شیوع کرونا قابل پیشبینی نیست
حسین قاسمی، دبیر کمیته انتظامی، اجتماعی ستاد ملی کرونا، جزو مسئولانی است که از ابتدای شیوع کرونا در کشور، مدیریت یکی از بخشهای آن را عهده دار بوده است، او عبور آمارهای فوتی از ۱۰۰ هزار نفر را یک آسیب جدی اجتماعی میداند و به همشهری میگوید: «زمانی که کرونا در اسفند سال ۹۸، وارد کشور شد، هیچکس تصور نمیکرد که تا این اندازه ابعاد مختلفی داشته باشد. یکی از پیامدهای کرونا، مشکلات روحی و آسیبهای روانی – اجتماعی آن بود و هر چقدر شیوع گستردهتر میشود، حقایق بیشتری نمایان میشود. شیوع این ویروس در کنار میزان بالای قربانیان آن، پیامدهای سخت و خشنی داشته است.» به گفته قاسمی، ناشناخته بودن ویروس، منجر شد تا اشتباهات زیادی رقم بخورد: «در ابتدای شیوع، میزان فوت در میان سالمندان بالا بود، بعد رفتارهای ویروس تغییر کرد و با جهشهای متعدد، شاهد جان باختن افراد در گروههای سنی پایینتر هستیم. حالا هم دلتا شایع شده و دیگر گروه سنی مشخصی نمیشناسد. هر کس برای درمان اقدام میکند جانش در خطر است.» به گفته قاسمی، طولانی شدن فرآیند بیماری، احساس خستگی از وضعیت موجود، استرس و اضطراب ناشی از ابتلا، مردم را آشفته کرده است. زندگی عادی مردم مختل شده و هنوز هم وضعیت شدیدتر از گذشته، ادامه دارد. در کنار همه اینها، امکان تخلیه هیجانات برای مردم وجود ندارد و تمام اینها میتواند به آسیبهایی در رفتار اجتماعی افراد تبدیل شود و منجر به بروز اختلالات در فرآیند شخصیتی و زندگی آنها میشود. او میگوید: «لازم است در کنار اقدامات مدیریتی درمانی وپیشگیری کرونا، یک گروه خبره متشکل از رفتارشناسان، انسان شناسها، روانشناسان و روانپزشکان راهکارهای بلندمدت برای کاهش این آسیبها ارائه دهند. باید بدانیم که بیماری، درمان ندارد، واکسن به طور کامل ما را مصون نگه نمیدارد. هیج پیشبینی از وضعیت آینده شیوع این ویروس نمیتوان داشت. سویههای جدید همچنان در حال شیوع است و ... ما با یک بحران جدی مواجهیم که در وهله اول سلامت و جان مردم و در وهله دوم، حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سلامت روان و ... را تحت تاثیر قرار داده است.» به گفته او، کمتوجهی به این موضوع و مشغول شدن نظام مدیریتی به اولویت مدیریت بحران کرونا، برای ما مخاطرات جدی ایجاد کرده است. لازم است، نگاه چند بعدی به مدیریت کرونا شود. ۱۰۰ هزار جان باخته کرونا، عدد بسیاری بالایی است و باید جدی گرفته شود.
کرختی احساسی و انکار مرگ
همزمان با عبور میزان مرگهای کرونا از ۱۰۰ هزار نفر در ۱۸ ماه، غلامحسین معتمدی، روانپزشک و محقق حوزه مرگ، در گفت و گو با همشهری، با اشاره به تاثیر شمار بالای مرگهای کرونا بر روان مردم، میگوید: «شاید مرگ به ظاهر کلمه ساده سه حرفی باشد، اما در اصل دارای مفهومی مرکب است. مرگ معمولا به سه دسته تقسیم میشود، مرگ شخصی، غیر شخصی و بین شخص؛ مرگ شخصی به خود فرد بر میگردد، بین شخصی مربوط به عزیزان و کسانی است که آنها را میشناسیم و غیر شخصی هم مختص افرادی است که نمیشناسیم. مرگهای کرونایی و مواجهه هر روزه ما با آن، معمولا در دسته سوم قرار میگیرد.» به گفته معتمدی، مرگ مفاهیمی مانند فقدان، جدایی، سوگ، ماتم و اضطراب و ترس را در خود جای میدهد: «در حال حاضر از نظر کمی ما با بسامد بالایی از مرگ روبهرو هستیم و از نظر کیفی هم با شبکه درهم تنیدهای از مفاهیمی که به پدیده های احساسی، عاطفی و اجتماعی منتج میشود، مواجههایم. هر چند که قبل از این به دلیل نرخ بالای مرگ ناشی از حوادث، ما با میزان بالایی از مرگها روبه رو بودیم، اما شیوع کرونا و بالا رفتن قربانیان آن، پیچیدگیها را بیشتر کرد و نشان داد که ما در فضای آسیبزایی زندگی میکنیم. بسیاری از مسائل دیگر از شکل پدیده حاد به مزمن تبدیل شده است.» بر اساس اعلام این روانپزشک، توالی حوادث ناگوار که در انتها به شیوع بیماری کرونا و مرگ و میر ناشی از آن ختم شده، منجر به «کرختی احساسی» بین مردم شده که آسیب روانی فراوانی دارد و تاثیرات آن سالها باقی میماند. به گفته این پژوهشگر حوزه مرگ، مردم به تدریج دچار درماندگی آموخته شده میشوند، یعنی واکنشهای احساسی در زمینه بروز خشم، از خود نشان نمیدهند: « مردم با مشاهده این میزان مرگها هنوز به باور نرسیدهاند و همچنان آن را برای خود انکار میکنند. ما مدام در معرض خبرهای مرگ قرار گرفتهایم و در نهایت منجر میشود تا نسبت به آنها بیتفاوت باشیم. گویی میخواهیم در مقابل بمباران خبرهای مرگ، خود را دور نگه داریم، بنابراین در حالت دفاعی قرار میگیریم. همین موضوع سبب میشود تا دیگر شنیدن این خبرها در ما تاثیر خاصی ایجاد نکند.» به گفته او، ماندگاری این احساسات و بیتفاوتیها در کنار واکنش «ماتم مزمن» و «ناامیدی به آینده» باعث تبدیل شدن فردای ما به تکرار یک دیروز «سرشار از شکست» شده است. تداوم چنین احساساتی حتی بعد از کرونا هم زیر پوست جامعه باقی خواهد ماند. یعنی آینده ما نمیتواند بیتاثیر از چنین حوادث تلخ و تجربه افزایش روزانه چنین مرگ و میرهایی باشد.
معتمدی میگوید یکی از مهمترین عناصری که میتواند زندگی انسانها را به آینده پیوند دهد «امیدواری» است، در حالیکه هماکنون، با افزایش ناکامیها و انتشار هر روزه اخبار مرگ، میزان امید در جامعه ما از بین رفته است. این اتفاق سبب میشود تا مردم آسیبزده شوند. امید و اعتماد، سرمایههای مهم یک کشور به شمار میروند، زمانیکه از بین میروند، توان و انگیزه افراد برای مقابله با سختیها هم کم میشود. به گفته این روانپزشک، در حال حاضر با افزایش روزانه مرگهای کرونا، جامعه در واکنش به فقدان و ماتم درمانده شده است. پدیده ماتم از نظر آسیبشناسی روانی، موضوع بسیار مهمی است که با توجه به هنجار بودن یا ناهنجار بودن ماتم، افراد را در معرض احساسات مختلف قرار میدهد. در ماتم هنجار، افراد در شرایط معمول، عزیزی را بر اثر بیماری سخت یا کهولت سن از دست میدهند که هر چند موضوع ناراحت کننده است، اما به مرور و با گذشت زمان، زخم ناشی از این فقدان التیام پیدا میکند. اما ماتمهای نابهنجار مانند مرگهای غیرمترقبه یا خودکشی و مرگهای متعددی که این روزها هر خانواده ای در حال تجربه کردن آن است، مثل زخمی است که عفونت میکند و با گذشت زمان، از بین نمیرود. به گفته معتمدی، در حال حاضر در کشور ما واکنشهای ماتمهای نابهنجار آن قدر شایع شده که حدود ۵۰ درصد از کسانی که با مشکلات فیزیکی مزمن به کلینیکها مراجعه میکنند، غم و ماتم حل نشدهای دارند. میزان امید و اعتماد مردم کاهش پیدا کرده و البته واکسیناسیون دیرهنگام هم به این بیاعتمادیها دامن زده است. این پژوهشگر به نکته دیگری هم اشاره میکند و آن هم کامل نشدن مراسم سوگواری است: «مراسم سوگواری به افراد اجازه مواجهه درست با پدیده مرگ را میدهد اما در دوران کرونا به دلیل رعایت پروتکلها، در بسیاری از موارد، این مراسم حذف شد و خانواده آسیبدیده تر از قبل، با مقوله مرگ مواجهه شد. همین اتفاق زمینه بروز واکنشهای نامحتمل و ناهنجار را بیشتر فراهم کرده است، بر این اساس پیشبینی میشود در آینده نزدیک، با سیلی از واکنشهای ماتم حل نشده، تاخیر یافته و نابهنجار و مبدل رو به رو خواهیم بود که حاصل افزایش مرگ و میرهای ناشی از کرونا هستند.»
به گفته او، مرگهای کرونا، جامعه را با نوعی ماتم مداوم و اندوه همیشگی مواجه کرده است که شاید ارائه خدمات رایگان در مراکز مشاوره مجازی یا حضوری و در اختیار قرار دادن شماره تلفنهایی در این شرایط به خانواده هایی که سوگهای نابهنجاری را تجربه میکنند تا حدودی بتواند موثر واقع شود.»