اما گاهی این آمارها رنگ و روی اغراقآمیزی به خود میگیرند که با محاسبات معمولی ما همخوانی ندارد و نمیتوانیم به آن ارقام اعتماد کنیم.به هرحال آمارها چه اغراقآمیز باشند چه واقعی، پیامهایی با خود دارند که نمیتوان در هر صورت از کنار آنها ساده گذشت. اگر اغراقآمیز باشند حامل این پیامند که همین آمار میتواند برای یک مقصد یا یک تور ایجاد جذابیت کند و در هر چه بیشتر شدن مسافران به آن مقصد تأثیر مثبت بگذارند.
اگر این عدد و رقمها واقعی باشد آنوقت پیامهای مهمتری بههمراه دارد که دیگر نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. درواقع آنالیز این آمارها هم میتواند از نظر راهبردی به ما کمک کند و هم از نظر صنعتی. یکی از این آنالیزها بهوسیله هوشنگ غفارپور، رئیس هیأتمدیره مؤسسه گالبین آسیا، که در زمینه توریست تحقیق میکند، صورت گرفته است.به اعتقاد غفارپور آمار گردشگر جهانی از همان دست آمارهایی است که هم اغراقآمیز مینماید و هم حامل پیامهایی است که باید خوب به آن توجه شود.
رئیس هیأتمدیره این مؤسسه تحقیقاتی- مطالعاتی میگوید: «طبق آمار سازمان جهانی جهانگردی در سال گذشته ما با 5 درصد رشد در تعداد گردشگران مواجه بودیم و در سال 2007 عدد 800 میلیون نفر بهثبت رسیده است.
اگر این 5درصد رشد را محاسبه کنیم چیزی حدود 40میلیون نفر به جمعیت گردشگران در سال 2007 افزوده شده است.»غفارپور در اینباره میگوید: «اگر خوشبینانه نگاه کنیم و این عدد 40 میلیوننفری را بپذیریم سؤال این است که این تعداد چگونه برای سفر خود از مبدأ تا مقصد جابهجا میشوند.
براین اساس اگر بپذیریم که فقط 30 درصد از این تعداد بخواهند با هواپیما جابهجا شوند و برای حملونقل به خطوط هواپیمایی نیاز داشته باشند دیگر نمیتوان به خطوط هوایی موجود بسنده کرد.»
براساس فرضیه این فعال عرصه گردشگری و مسافرت، در این حالت ما فرض میکنیم که 70 درصد این 5درصد رشد در تعداد مسافران، بخواهند از طریق حملونقل ریلی، جادهای و دریایی به مقصد خود برسند. بنابراین برای حملونقل 12 میلیون نفری که احتمالاً هواپیما را برمیگزینند نیاز به هواپیمای جدید، ظرفیتهای جدید و خطوط هوایی جدید است.
غفارپور با اشاره به آمار ارائه شده از سوی 2 شرکت هواپیماسازی بزرگ دنیا یعنی بوئینگ و ایرباس تأکید میکند: «براساس اعلام این 2 شرکت در سال 2007 شرکت هواپیماسازی ایرباس 453 فروند هواپیما ساخته و شرکت هواپیماسازی بوئینگ در این سال 570 فروند و در مجموع یک هزار و 23 فروند هواپیمای مسافرتی در سال 2007 ساخته شده است.»این فعال عرصه توریسم در تکمیل فرضیه خود میگوید: «اگر هر هواپیما را دارای ظرفیت متوسط 220 نفر در نظر بگیریم برای جابهجایی 12 میلیون مسافر جدید در سال 2007 با تولید سالی یکهزار و 23 هواپیما نمیتوانیم پاسخگو باشیم.»
غفارپور وجود چنین آماری را بهنوعی اغراقآمیز میداند زیرا بزرگی عدد و رقم گردشگر برای یک مقصد، خود به جذب توریست آن کمک میکند ولی سوی دیگر این سکه یک برنامه هوشمندانه است که اگر آن برنامه تدوین و اجرا شود سهم قابل توجهی در اقتصاد متکی بر این اعداد و ارقام بازی میکند.
اگر کشوری نظیر ما که زیرساختهای حملونقل مناسب ندارد با تکیه بر این آمار بتواند وسایل حملونقل عمومی خود بهویژه در زمینه هواپیما و قطار را ارتقاء دهد و شبکه آن را مجهز کند و حتی به فکر تولید هواپیماهایی در برد متوسط و کوتاه باشد میتواند در فرصت کوتاه مدتی به سوددهی رسیده و ضمن ایجاد اشتغال به ثبات اقتصاد در گردشگری دست پیدا کند که این مهم دستاورد بزرگی است. اما آیا کسی از کارشناسان و برنامهریزان کشور ما به آمارهای گردشگری مثل غفارپور نگاه کرده است؟