به گزارش همشهری آنلاین به نقل از انپیآر، کلاریسا وارد، خبرنگار ارشد سروریس بینالملل سیانان، با بازویی کبود که یادآور فرار او در هفته گذشته از افغانستان است از تجربه خود میگوید:
کلاریسا در پایان سفر کاری خود در مورد سقوط دولت افغانستان گزارش داد و سپس فرودگاه کابل را مملو از افرادی یافت که برای خروج از کشور ناامید هستند.
او و همکارانش دست یکدیگر را گرفتند و یک زنجیره تشکیل دادند اما به محض باز شدن در پرواز دید که جمعیت به سوی آنها هجوم آوردند:
«من آخرین نفر در این زنجیره بودم؛ فردی که آن طرف خط بود فقط بازوی من را گرفت و من را از در هواپیما به داخل کشید و راستش، من فکر میکنم همه ما گریه میکردیم زیرا این بسیار دلخراش و شدید و ناشی از یک انگیزه درونی بود.»
کلاریسا روز شنبه با پرواز نیروی هوایی آمریکا از کابل خارج شد و به دوحه قطر رسید. حدود ۳۰۰ نفر از افراد خارج شده در پرواز او بودند اما او هنوز در فکر افراد باقی مانده است:
«بچه های کوچکی بودند که گریه و ناله میکردند و شما که آنجا ایستاده بودید و فکر میکردید: این خیلی اشتباه است. چرا [من باید] باید وارد هواپیما شوم؟ فقط به این دلیل که من این گذرنامه را دارم؟ این بسیار اشتباه است.»
«در همان لحظه که در پرواز بسته شد، با [سرباز انگلیسی] که مرا گرفته بود صحبت کردم و گفتم: چگونه با این مسئله کنار میآیی؟» و آن سرباز از اختلال اضطراب پس از حادثه (PTSD) خود گفت و اینکه صحنههایی بسیار بدتر را دیده که او را هرگز رها نخواهند کرد.
ما معمولاً در زندگی غربی خود در چنین لحظاتی که فقط برای زنده ماندن باید بجنگیم قرار نمیگیریم؛ این لحظهای بود که هیچ آدابی از احترام و ادب در خود نداشت. فشار و هل دادن و خراش دادن و تلاش برای ورود به پرواز و زنده ماندن بود.
اولین ملاقات کلاریسا با طالبان حدود یک سال و نیم پیش اتفاق افتاد، وقتی به وی اجازه دسترسی به یک روستای تحت کنترل طالبان داده شد. او در آخرین سفر خود، اخبار ارتش افغانستان را در قندهار درست قبل از سقوط پوشش داد، سپس به ولایت غزنی رفت؛ جایی که طالبان قبلاً آنجا را تصرف کرده بودند.
کلاریسا تصریح کرد: «من فکر می کنم ردههای بالای رهبری طالبان، قطعاً میخواهند نشان دهند که صمیمی و پذیرا و همچنین مسئولیتپذیر و محترم هستند.» اما مشکلی وجود دارد که اغلب در بسیاری از ساختارهای نظامی و شبه نظامی مشاهده میشود: «رهبران از هتلهای پنج ستاره وزیبای خود صحبت میکنند و با آنچه درجه داران یک با شلاق و چوب دستی خود در زمین میگوید تفاوت دارد.»
او میگوید که گزارش درباره طالبان به ویژه برای روزنامهنگاران زن چالش برانگیز است: «شما اساساً نامرئی هستید. آنها به شما نگاه نمیکنند، شما را خطاب قرار نمیدهند و با شما صحبت نمیکنند.»
وی افزود حتی اگر با آنها صحبت کنید، ممکن است به شما پاسخ دهند اما به شما نگاه نمیکنند.» کلاریسا معتقد است که افغانهای روستایی یک معامله با طالبان انجام دادهاند زیرا خسته و ترسیده بودند و فقط صلح میخواهند.
او تصریح میکند که این رفتارهای طالبان «اتفاقا ربطی به اسلام نداره و این یک تمایز واقعاً مهم است. شما به بنگلادش و پاکستان نگاه میکنید که زنان نخست وزیر آنجا هستند؛ این رفتارها یک چیز ذاتی اسلام نیست بلکه آمیزهای از اصول فرهنگی، قبیلهای و تاریخی است که برای چندین دهه این وضعیت را ایجاد کرده و زنان یکی از اجزای مالکیتی آنها تلقی میشوند.