تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۹

آبمیوه مسمومی که خواننده مجالس عروسی به دختران جوان می‌داد چنان قوی بود که تا ساعت‌ها آنها را بیهوش و گیج می‌کرد. همین زمان کافی بود تا جوان متجاوز و همدستش نقشه سیاهی را که در سر داشتند عملی کنند.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، تحقیقات در این پرونده از اول مردادماه با شکایت دختری ۲۵ ساله در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران شروع شد. دختر جوان که در زمینه مشاوره پوست و مو فعالیت دارد به مأموران گفت: به‌دلیل فعالیت کاری‌ام، یک پیج در اینستاگرام راه‌اندازی کرده بودم. چند وقت قبل پسری جوان در دایرکت برایم پیامی فرستاد. او اوایل سؤالاتی درباره ریزش موی آقایان پرسید و بعد گفت به‌دلیل فعالیت کاری‌اش قصد دارد انواع بافت‌های مو را از من خریداری کند تا تصاویر آن را در پیجش منتشر کند.

وی ادامه داد: همکاری ما ادامه داشت تا اینکه او به من ابراز علاقه کرد و اصرار داشت که همدیگر را ملاقات کنیم. اصرارهای او باعث شد تا دعوتش را بپذیرم و با او که خودش را مهران معرفی می‌کرد قرار گذاشتم. قرار ما در خیابانی حوالی غرب تهران بود و مهران سوار بر پژو ۲۰۶ سفیدرنگی در آنجا حاضر شد. من بی‌خبر از همه‌جا سوار ماشین مهران شدم و او حرکت کرد. در بین راه پیشنهاد داد که آبمیوه بخرد و در خیابانی خلوت توقف کرد. اصلا در آن حوالی آبمیوه‌فروشی نبود، با این حال به او مشکوک نشدم.

دختر جوان گفت: مهران پیاده شد و دقایقی بعد با دو آبمیوه برگشت. وقتی آبمیوه را نوشیدم ناگهان دچار سرگیجه شدم و حالم بد شد. به‌شدت احساس خواب‌آلودگی داشتم و کم‌کم از حال رفتم. هرازگاهی به هوش می‌آمدم و بعد دوباره از هوش می‌رفتم. وی ادامه داد: از ساعت ۱۲ ظهر که سوار ماشین مهران شدم تا حدود ۱۰شب داخل ماشین او بودم. تا جایی که به‌خاطر دارم وقتی به هوش می‌آمدم به‌جز مهران، پسر دیگری هم سوار بر ماشین بود اما من اصلا حال خوبی نداشتم و دوباره از هوش می‌رفتم. حتی قدرت صحبت‌کردن هم نداشتم. آنها حدود ۱۰ شب مرا مقابل خانه‌مان رها کردند و من در حالی‌ که گیج بودم زنگ خانه‌مان را زدم. وقتی وارد شدم از هوش رفتم که خانواده‌ام با دیدن وضعیتم مرا به بیمارستان رساندند. پزشکان می‌گفتند که در خونم ماده بیهوشی و مقداری هروئین بوده که اگر کمی دوز آن بیشتر بود قطعا جانم را از دست می‌دادم.

دختر جوان در ادامه گفت: تا ۳ روز اصلا در حال خودم نبودم و به‌شدت گیج بودم. حتی دچار فراموشی شده بودم و بعد یادم آمد که آن روز مهران و دوستش به من تجاوز کردند و وقتی به پزشکی قانونی رفتم، این موضوع را تأیید کردند. مهران تمام طلاهایم را سرقت کرده و علاوه بر این حسابم را هم خالی کرده بود. وقتی آبمیوه مسموم را نوشیده و در حالت نیمه‌بیهوشی بودم، او رمز کارت عابربانکم را گرفته بود و پولی را که در حسابم بود سرقت کرده بود.

وی ادامه داد: رمز گوشی موبایل من با اثر انگشتم باز می‌شد که وقتی بیهوش بودم گوشی‌ام را باز کرده و تمام تماس‌ها و چت‌هایمان را پاک کرده بود تا سرنخی از خودش باقی نگذارد.
 

شکایت‌های سریالی 

با شکایت دختر ۲۵ ساله، مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. هنوز سرنخی از مهران و همدستش به‌دست نیامده بود که ۲ دختر دیگر هم به‌طور جداگانه به اداره آگاهی رفتند و شکایت مشابهی را پیش روی تیم تحقیق مطرح کردند. ۲ شاکی جدید آرایشگر و رئیس یک شرکت خصوصی بودند که بین ۲۵ تا ۲۷ سال سن داشتند. آنها نیز مانند نخستین شاکی، در اینستاگرام به دام مهران افتاده و پس از مدتی رد و بدل کردن پیام، با او در غرب تهران قرار گذاشته بودند. هردوی آنها سوار پژو ۲۰۶ سفید شده بودند و بعد از خوردن آبمیوه مسمومی که مرد جوان به آنها داده بود از هوش رفته بودند. در این دو پرونده نیز مهران با همراهی همدستش به قربانیان تجاوز کرده و پس از سرقت همه اموالشان، آنها را در حالی‌ که گیج و تقریبا بیهوش بودند مقابل خانه‌شان رها کرده بود. شاکیان می‌گفتند که مهران حتی پیشنهاد ازدواج نیز مطرح کرده بود و آنها به همین دلیل سر قرار با او حاضر شده بودند.
 

دستگیری 

آنچه از بررسی‌ اظهارات شاکیان برمی‌آمد، این بود که متهم اصلی پرونده کاملا حرفه‌ای بود. او با دختران در نقطه کور و در جایی که دوربین‌های مداربسته‌ای نبود قرار می‌گذاشت، پس از اجرای هر نقشه پیج اینستاگرام خود را غیرفعال می‌کرد و زمانی که قربانیانش بیهوش بودند، تمام اطلاعات مربوط به خودش را از گوشی آنها پاک می‌کرد. با این حال اقدامات اطلاعاتی و تخصصی پلیس دست او را رو کرد و وی و همدستش شناسایی شدند. به این ترتیب هر دو متهم چند روز قبل و در کمتر از یک‌ماه از شروع فعالیت‌شان در عملیات جداگانه دستگیر شدند.
به‌گفته سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران، متهم اصلی پس از دستگیری در ابتدا منکر جنایات سیاه خود بود اما در مواجهه با شاکیان به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد همدستش کامران پس از اینکه قربانیان بیهوش می‌شدند او را همراهی می‌کرد. متهم دوم پرونده نیز منکر همدستی در این جنایات سیاه بود، با این حال یکی از شاکیان او را شناسایی کرد اما ۲ شاکی دیگر با توجه به بیهوش بودن، موفق به شناسایی وی نشدند. رئیس پلیس آگاهی تهران از دخترانی که در دام این دو متهم گرفتار شده‌اند خواست با اطمینان از محفوظ ماندن هویت‌شان نزد پلیس و قاضی پرونده، برای شکایت از آنها به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.