همشهری-زهرا رفیعی: رودخانههای مرزی علاوه بر این که تداوم حیات را در کشورهای همسایه تضمین میکنند، نقش مهمی در تنظیم روابط بینالمللی دارند. جریان دائمی این رودها برای برقراری اکوسیستم پایدار به توانایی چانهزنی دیپلماتها بستگی دارد. آنچه در شرق کشور درباره حقابه ایران از رودخانه هیرمند در سالهای اخیر رخداده نشان از ضعف در دیپلماسی آب دارد. حقابه ایران از رودخانه هیرمند از زمانی که هرات از ایران جدا شد محل مناقشه بوده و همچنان با وجود قراردادها و کنوانسیونهای بینالمللی این مناقشه باقی است.
به گزارش همشهری، شرق ایران در پاییندست حوضه آبریز رودخانههای مرزی هیرمند و هریررود قرار داد که با کشورهای افغانستان و ترکمنستان هممرز است. اگرچه براساس معاهده ایران و افغانستان در سال ۱۳۵۱، این کشور باید از جریان دائمی رودخانه هیرمند ۲۶ مترمکعب در ثانیه بهعنوان حقابه ایران اختصاص دهد، اما در عمل این اتفاق هرگز نیفتاده است.
افغانستان ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب ایران را همیشه از سیلابهای رودخانه هیرمند که آورد سالانهاش بین ۷ تا ۲۸ میلیارد مترمکعب است، البته نه بهصورت کامل، پرداخت کرده است و در بسیاری از سالهای خشک، این حقابه تامین نشده است. افغانستان بدون توجه به معاهدات بینالمللی با کمک ترکیه، هند و آمریکا در سالهای اخیر اقدام به احداث چندین سد مخزنی در بالادست رودخانههای هیرمند و هریررود کرد و حجم زیادی از آب سیلابهای بهاری رودخانه را برای استفاده در ماههای کمآب ذخیره میکند. با این حال، مذاکرات بر سر حقابه ایران از هیرمند، اگرچه همیشه از سوی مدیران وزارت امور خارجه ضروری و «در حال پیگیری» عنوان شد، اما هیچگاه محتویات این مذاکرات منتشر نشد.
حالا چند هفته است که گروه طالبان تحت نام جدید امارت اسلامی افغانستان دوباره بر سر کار آمده است. پیش از این، طالبان در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر سهچهارم افغانستان حکمرانی میکرد و مورد تأیید ۳ کشور پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی بود. اما در دوره جدید تعداد کشورهایی که طالبان را به رسمیت شناختند بیش از گذشته است. اما با روی کار آمدن طالبان، مذاکرات ایران بر سر حقابهها به چه سمتی خواهد رفت؟ رویکرد طالبان در مورد توسعه سدسازی چیست و آیا همچون اشرفغنی، رئیسجمهور پیشین افغانستان حرف از مبادله نفت با آب خواهد بود یا به تعهدات بینالمللی برای مشروعیتطلبی پایبند خواهد ماند.
حقابه ایران صرف تولید تریاک افغانستان شد
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در گفتوگو با همشهری درباره تغییراتی که شرایط جدید بهوجود خواهد آورد و برگ برنده ایران در مذاکرات بر سر تامین حقابه میگوید: قوانین بینالمللی در مورد رودخانههای مرزی وجود دارد و براساس قراردادی که بین امیرعباس هویدا و موسی شفیق، نخستوزیران وقت ایران و افغانستان منعقد شد، سهم ایران از حقابه ۲۶ مترمکعب بر ثانیه(۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال) است. منتها افغانها در هیچ مقطعی بهخصوص بعد از کودتای داوودخان (۱۳۵۲) زیر بار این مسئله نرفتند. علت این مخالفت تلقی افغانها از مالکیت آب است. آنها معتقدند که آبی که از افغانستان سرچشمه میگیرد حق طبیعی افغانهاست. افکارعمومی در افغانستان نیز همین جهتگیری را دارد و آنها کاری به توافقنامههای بینالمللی ندارند. آنها معتقدند باید با سدسازی آب را به مناطقی که عمدتا زیرکشت خشخاش بوده منتقل کرد. منطقه هلمند نیز یکی از مستعدترین مناطق برای کشت خشخاش است و بیش از ۹۰ درصد تریاک دنیا در این منطقه تولید میشود.
اما آیا طالبان میتواند بر افکار عمومی تأثیر بگذارد؟ بهگفته این متخصص مسائل افغانستان خیلی نباید خوشبین بود؛ چون تا زمانی که طالبان تصمیم جدی برای کشت جایگزین خشخاش نگیرد و نخواهد درآمد کشاورزان بهبود یابد تغییر رفتار رخ نخواهد داد.
براساس اسناد سازمان ملل، از ۸۰ میلیارد دلار گردش مالی موادمخدر در افغانستان فقط ۲۵۰ میلیون دلار به کشاورزان افغان و حاملان این مواد به ایران، ترکیه، بلغارستان و... میرسد. پیرمحمد ملازهی به همشهری میگوید: کشاورزان افغان در وضعیت بخور و نمیر بهسرمیبرند و در این فضا بعید است که طالبان، افکار عمومی را نادیده بگیرد و با ایران هماهنگ شود و حقابه سیستان را بپردازد. با این حال دور از انتظار هم نیست برای کاهش فشار در بخشهای دیگر، آب را به روی ایران باز کند.
ایران دو حقابه از افغانستان طلبکار است
حقابه ایران ۲ بخش دارد؛ حقابه کشاورزی سیستان و حقابه تالاب بینالمللی هامون. بهگفته پیرمحمد ملازهی، حقابه سیستان در چاهنیمهها ذخیره شده و با لوله برای شرب مردم زاهدان انتقال داده شده است. او میگوید: عدم تامین حقابه تالاب هامون و بادهای ۱۲۰ روزه، باعث ایجاد ریزگرد میشود و سکونت و زندگی در کل منطقه سیستان ایران ، افغانستان و خراسان جنوبی را هم نابود میکند. به همین دلیل ایران باید ۲ حقابه را مطالبه کند که تاکنون متأسفانه حقابه هامون نادیده گرفته شده است.
افغانستان مدعی است که از ۸۲۰ میلیون مترمکعب حقابه ایران، هامون هم سهم دارد و در سالهای پس از تصویب توافقنامه ایران و افغانستان، هر آنچه بهعنوان حقابه پرداخت کرده از سیلابهای فصلی بوده است نه جریان دائمی رودخانه. ثبات سیاسی در سالهای اخیر در افغانستان البته باعث توسعه سدسازی با کمک کشورهای هند و ترکیه هم شد.
به اعتقاد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان، سدسازی و انتقال آب در دوره طالبان هم ادامه خواهد داشت. او میگوید: زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان آمد و حزب دمکراتیک خلق افغانستان را حمایت کرد، قرار بود روسها برای ازبین بردن کشت خشخاش، پروژه کشت پنبه و ایجاد کارخانجات نساجی برای تولید کرباس کل خاورمیانه را در هرات تا منتهیالیه ولایت زابل که شامل ولایات هلمند، قندهار، فراه و نیمروز میشود، توسعه دهند. برای توسعه کشاورزی در منطقه، روسها طرحهایی برای سدسازی و انتقال آب داشتند. اما با ایجاد جنبش جهاد، این طرحها متوقف شد ولی در ذهنیت مردم منطقه، طرحهای انتقال آب روسها وجود دارد. در دوران دولت گذشته افغانستان هم مهمترین کاری که هند، ترکیه و آمریکا برای افغانستان کردند سدسازی بود. ساخت سد سلما، سد کنر و سد شاهتوت بر رودخانه کابلرود، توسط هند کلید خورد. بهگفته او، اگر سدهای مذکور روی رودخانه کابلرود بسته شود، شمال پاکستان را به سرنوشت خشکسالی در سیستان ایران دچار خواهد کرد. این رود در نهایت به رودخانه سند وصل میشود. افغانها هم همیشه حقابه ایران را از سیلابها دادند. چون سیلاب نه برای افغانستان و نه برای ایران قابل کنترل نیست و کما اینکه مابقی سیلابها در ایران از طریق رودخانه «شیله» به «گودزره» در مرز افغانستان و پاکستان میرود. ضمن آنکه قرارداد ایران و افغانستان برای تامین ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب هم برای سالهای خشک تنظیم شده است نه برای ترسالیها.
رقابت ترکیه، هندوستان و آمریکا برای جلوگیری از نفوذ آب به ایران
پیرمحمد ملازهی درباره گذشته اختلافات بر سر آب در طول تاریخ منطقه میگوید: پیش از تقسیم سیستان بین ایران و افغانستان در زمان ناصرالدینشاه، آب بین ایران و افغانستان با ایجاد سد گزی تنظیم میشد. هر روستا در بالادست حقابه خود را بدون به مخاطره انداختن حقابه روستاهای پایین دست پشت سد گزی ذخیره میکرد. فرمول تقسیم آب در این منطقه به مانند فرمول شیخ بهایی برای تقیسم آب زایندهرود کارایی داشت و مردم به اندازه نیاز برداشت میکردند. از بالا دست حوضه آبریز تا سیستان ایران بهدلیل قوم و خویش بودن مردم، قواعد تقسیم آب رعایت میشد. ولی بعد از مرزبندی جدید و سختگیری دولتها، بین مردم فاصله ایجاد شد. خوانین به جای تقسیم آب، از آن بیشتر استفاده کردند. همین رویکرد باعث ساخت سد کمالخان و کجکی و... شده است.
این کارشناس مسایل افغانستان با تأکید بر این که افغانستان همچنان در حال توسعه سدسازی است میگوید: ممکن است برای مدتی بهدلیل نقشی که پاکستان در حمایت از طالبان دارد، افغانستان از سیاست سدسازی عقبنشینی کند. ولی واقعیت این است که پاکستان امکاناتی ندارد که در اختیار افغانستان بگذارد. بنابراین ترکیه و هند بهدلیل تجربیات و امکانات وسیعی که در کنترل و مهار آب دارند با طالبان در این زمینه همکاری خواهند کرد. آنچه ترکیه با ایجاد سدهای بسیار بر دجله و فرات انجام داده است، هندوستان نیز در منطقه کشمیر مشترک با پاکستان اجرا کرده است. حتی پیشبینی میشود که هندوستان آب را به سمت دریا هدایت کند و از بستر دریا با لوله تا اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس منتقل کند. این کار میتواند یک فاجعه زیستمحیطی ایجاد کند و باعث جابهجایی میلیونی جمعیت شود. بدینترتیب پیشبینی میشود شرق ایران نیز خالی از سکنه شود.
به اعتقاد این کارشناس مسائل افغانستان، طالبان ذهنیت افغانها در مورد مالکیتشان بر آبهای جاری در افغانستان را به رسمیت خواهد شناخت، مگر این که بخواهد معادلات سیاسی خود را تغییر دهد. او میگوید: ایران همچنان فرصت دارد. یکبار بر سر قرارداد بین ایران، هند و افغانستان در مورد توسعه در چابهار این فرصت را داشت که مسئله هیرمند را به امتیاز تجاری در چابهار متصل کند. متأسفانه این فرصت از دست رفت. بنابراین ایران باید به رسمیت شناختن طالبان را مشروط به حل مسئله حقابه هیرمند کند. اگر چنین شود، طالبان در شرایط کنونی با توجه به مشکلاتی که در ورود کالا از مرز ایران دارد و همچنین مضیقه تامین سوخت در فصل زمستان و نگرانی از تغییر جهت ایران در حمایت از شیعیان دره پنجشیر، حاضر است با ایران کنار بیاید.