اما حالا هم خطر ابتلا به کرونا، هم مسئولیت اجتماعی برای جلوگیری از انتقال ویروس، باعث شده تا میتوانیم در خانه بمانیم. ای کاش این آخرین تابستان کرونایی عمرمان باشد. ای کاش تابستان آینده بتوانیم باز به زمین های بازی برویم و با خیال راحت فعالیتهای جمعی داشته باشیم. اما حالا باید چیزی پیدا کنیم تا در فضای کوچک خانه هیجان و حال خوش ورزش و بازیهای گروهی را در ما زنده نگه دارد. چالش و درگیری داشته باشد و فرصتی خلق کند برای برقراری ارتباط با اطرافیانمان.
فکر میکنم یک راه حل خوب، بازیهای دستهجمعی خانوادگی است. همهی ما تجربهی بعضی از این نوع بازیها را مثل اسمفامیل و نقطهبازی داریم. بعضی از بازیها هم هستند که مهره و کارت و توکن(توکن در صنعت اسباببازی نمایندهی یک دارایی تایید شده است) دارند و در یک تختهی بازی پیش میروند؛ مثل «راز جنگل» و «مونوپولی» که در یک فضای داستانی، ما را درگیر چالشی فکری میکنند. در صنعت بازیسازی به اینجور بازیها، بازیهای تختهای یا رومیزی میگویند. حتی اینروزها و در دوران اوج بازیهای ویدیویی و کامپیوتری، این نوع بازیها در جهان طرفداران زیادی دارد. بازیهای رومیزی، ذهن بازیکنها را درگیر میکند وتمرینی برای پرورش قدرت تحلیل و تمرکز است. در کشور ما هم چند سالی است فعالیتهای تازهای مثل رویداد غیررسمی روز جهانی بازیهای رومیزی یا رویداد ملی ایدهآزاد اسباببازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شکل گرفته و طراحان ایرانی، فرصتی برای معرفی کارهایشان به تولیدکنندگان و مخاطبان پیدا کردهاند.
«آیدین مهدیزاده»، دبیر رویداد ایدهی آزاد اسباببازی میگوید: «بعضی از بازیهای ایرانی مثل سرگرمی «سفالگر»، در مدت کمی به چاپ دوم رسیدهاند. این بازیها با استقبال خوبی مواجه شدهاند و باوجود نگرانیهای بسیاری از کارشناسان، مشخص شده کودکان و نوجوانان باهوش، آنطورها هم جذب ابزارهای الکترونیکی نشدهاند و هنوز هم بازیهای رومیزی و کارتی از جایگاه ویژهای بین مخاطبان خود در همهی گروههای سنی، بهخصوص کودکان و نوجوانان برخوردار است. بازخوردهای کلی دوستان هم حاکی از این است که مخاطبان از زمینهی فرهنگی و ایرانی این محصولات استقبال مناسبی کردهاند. رویکرد بازیها، معمولاً در حوزهی حفاظت از محیطزیست، میراث فرهنگی، ادبیات کهن و متون فارسی بوده است.»
بعضی از بازیهای ایرانی که در این سالها تولید شده، مخاطب پیدا کرده و جمعهای دوستانه و خانوادگی را جذب کردهاست. پس شاید آشناشدن و نشستن پای تختهی یک بازی رومیزی، پیشنهاد خوبی برای روزها و شبهای قرنطینه در خانه باشد.
بازی «سفالگر»
تعداد بازیکن: ۲ تا ۵ نفر زمان تقریبی بازی: یک ساعت
هرکس که پای این بازی مینشیند، نقش یک سفالگر را ایفا میکند که سفارش تولید یک ظرف سفالی گرفته است. سفالگرهای بازی در طول مسیر، مهرههایشان را که انگار شاگردان کارگاه سفالگری هستند به خانههای گوناگون بفرستند تا گِل، نشان طرح از نگارخانه، نشان رنگهای مورد نیاز از بازار رنگ و نشان ظرف از کارگاه سفالگری تهیه کنند و در مرحلهی آخر، سفارش خود را در کوزه بپزند و امتیاز بگیرند. سفالگرها باید دقت کنند در طول مسیر خریدهای درستی داشته باشند وگرنه ممکن است وقتی به کوره میرسند، امکانات لازم برای تولید سفارش خود را آماده نکرده باشند و در پلهی امتیازات از دیگران عقب بمانند.
این بازی آنچنان ما را درگیر حس مسئولیت نسبت به آمادهکردن سفارشمان میکند که تماممدت مشغول اولویتبندی کارها، حساب و کتاب روی دارایی و نیازمندیها و بررسی راههای پیشرفت در بازی هستیم؛ علاوه بر این با حال و هوای شغل سفالگری و این میراث فرهنگی ارزشمند آشنا میشویم.
بازی «دیوان»
تعداد بازیکن: ۶ تا ۲۲ نفر زمان تقریبی بازی: ۴۵ دقیقه
تا حالا «مافیا» بازی کردهاید؟ یا مسابقههای «شهروند و مافیا» یا «شبهای مافیا» را تماشا کردهاید؟ مافیا، بازی استدلالی جذابی است که در آن نقش بازیکنها نامعلوم است و در طول بازی با توجه به رفتار و گفتار بازیکنها، باید نقش آنها را حدس بزنیم. بازی دیوان، نمونهی ایرانی همین بازی است. در ابتدای بازی، کارتهای نقش بین شرکتکنندهها تقسیم میشود و بر اساس چیزی که روی کارت هرکس نوشته شده، نقش او در داستان بازی مشخص میشود. بازیکنهای دیوان، وارد یک داستان میشوند. داستان روستایی که در آن تعدادی دیو حضور پیدا کردهاند و میخواهند مردم روستا را از بین ببرند و در طول روز هم خودشان را شبیه مردم معمولی نشان میدهند. از طرفی اهالی روستا که هرکدام شغل و مهارتی دارند، سعی میکنند دیوها را از میان جمع تشخیص دهند و با نظرخواهی گروهی از روستا بیرون کنند.
بازی «دَدان»
تعداد بازیکن: ۴ نفر و بیشتر زمان تقریبی بازی: ۴۵ دقیقه
«دَدان»، یک بازی فکری ایرانی است که شرکتکنندهها از نقش یکدیگر اطلاعی ندارند. خوبیاش این است که بازیکنهای کمتری نیاز دارد و در جمعی کوچک هم میتوانیم ددان بازی کنیم و لذت ببریم. درون جعبهی بازی، چند کارت نقش، یک ساعت شنی و چند کارت ۲۰سؤالی وجود دارد.
در این بازی یک نفر دیو، یک انسان زیرک و بقیه، نقش ددان بهمعنی درندگان را دارند. اگر جمعیت بازیکنها زیاد باشد، نقش مردد هم اضافه میشود. انسان زیرک، نمیخواهد بین دیو و ددان شناسایی شود. در ابتدای بازی، تنها دیو خودش را به دیگران معرفی میکند و از بین کارتهای ۲۰سؤالی، یک عنوان را انتخاب میکند تا بازی را با حدسزدن آن عبارت شروع کنند. اما قبل از شروع بازی، همه چشمهای خود را میبندند و اجازه میدهند زیرک هم جواب ۲۰ سؤالی را ببیند. بازی شروع میشود و ساعت شنی دو دقیقه برای ۲۰ سؤالی به ددان فرصت میدهد. حالا زیرک باید به شکل غیرمستقیم، دیگران را برای رسیدن به جواب درست هدایت کند، در حالی که هویتش بین دیو و ددان آشکار نشود. بعد از پایان مرحلهی اول، حالا نوبت شناسایی زیرک است. دیو و ددان با گفتوگو و تحلیل سعی میکنند حدس بزنند چه کسی در این جمع زیرک بوده است! اگر زمان تمام شود و زیرک شناسایی نشود، ددان بازی را باختهاند. برندهی بازی همیشه کسی است که خوب فکر کند، با دقت به صحبتهای دیگران گوش دهد، رفتار دیگران او را تحتتأثیر قرار ندهد و با اعتماد بهنفس بازی کند. یعنی چیزهایی که در زندگی واقعی هم برای رسیدن به مقصد لازم است.