همشهری-محمدامین خرمی: ترور احمدشاه مسعود، هدیهای بود که بنلادن، رهبر القاعده، به پاس حمایتهای طالبان به سران این گروه میداد. طالبان در خاک افغانستان پذیرای نیروهای القاعده و سران آن بود؛ موضوعی که البته بعدا به قیمت ساقط شدن حکومتش تمام شد. عملیات ترور را ۲ جوان مراکشیالاصل که خود را خبرنگار معرفی میکردند انجام دادند؛ یکی ۲۶ ساله و دیگری ۳۴ ساله. آنها فرمانده مسعود را در هجدهم شهریور ۱۳۸۰، در ۴۸ سالگی کشتند.
عملیات ترور مسعود انتحاری بود. بمب در دوربین فیلمبرداری جاسازی شده بود و تقریبا ۱۰دقیقه بعد از ورود عاملان ترور به اتاق محل مصاحبه منفجر شد. آنها گفته بودند که برای ساخت یک مستند، به مصاحبه با فرمانده مسعود نیاز دارند. ۲ عضو القاعده پاسپورتهای جعلی بلژیکی داشتند و یک مرکز اسلامی در انگلیس به آنها معرفینامهای داده بود. فهیم دشتی، سخنگوی جبهه شمال که هفته گذشته در جریان حمله طالبان به پنجشیر کشته شد، آن زمان در اتاق محل انجام مصاحبه حاضر بود. او از انفجار جان سالم به در برد اما بهشدت مجروح شد. دشتی چند روز بعد در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفت که ۲ عامل انتحاری ۱۰ روز قبل به خواجه بهاءالدین آمده بودند اما بهخاطر مشغله زیاد فرمانده مسعود، نتوانستند بلافاصله با او ملاقات کنند. دشتی آن زمان ۲۸ ساله بود و بهعنوان خبرنگار همراه مسعود، همه جا او را همراهی میکرد. او در حال آمادهکردن دوربین خود برای ضبط مصاحبه بود که بمب منفجر شد. بهگفته مسعود خلیلی؛ دستیار احمدشاه مسعود، بمب زمانی منفجر شد که او مشغول ترجمه سؤال اول برای مسعود بود. سؤال به عربی پرسیده شده بود و موضوعش بن لادن بود. خلیلی هم همچون دشتی از آن انفجار جان سالم به در برد.
احمدشاه مسعود در جریان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی و پس از آن، در جریان جنگ داخلی میان گروههای افغان و سپس در میدان مبارزه با طالبان، جزو چهرههای اثرگذار بر تحولات افغانستان بود. او از سال ۱۳۵۸ که نیروهای ارتش سرخ وارد افغانستان شدند، تا زمان مرگش که نیروهای مجاهد افغان را در برابر نیروهای طالبان فرماندهی میکرد، از فرماندهان پیشتاز گروههای چریکی به شمار میرفت. فرمانده مسعود منطقه دره پنجشیر در ۱۲۰ کیلومتری شمال پایتخت را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. این منطقه در جریان ۱۰ سال حضور ارتش شوروی در افغانستان و دوره چهارساله بعد از آنکه حکومت کمونیستی مورد حمایت شوروی قدرت را در کابل بهدست گرفت، تنها منطقه غیرقابل نفوذ به شمار میرفت. این مقاومت نام مسعود را بر سر زبانها انداخت و از او «شیر پنجشیر» ساخت.
در سال ۱۳۷۱، زمانی که محمد نجیبالله، آخرین رئیس دولت کمونیستی افغانستان پذیرفت قدرت را به شورای حکومتی مجاهدین تحویل دهد، فرمانده مسعود همراه نیروهایش وارد کابل شد. او طی ۴ سال بعدی، وزیر دفاع دولت برهانالدین ربانی بود. مسعود تاجیکتبار بود و طی سالهای بعد در جریان جنگهای قومیتی افغانستان، با دیگر نیروهای رقیب درگیر شد. نیروهای گلبدین حکمتیار از قوم پشتون، عبدالرشید دوستم از قوم ازبک و عبدالعلی مزاری از قوم هزاره دیگر نیروهای درگیر جنگ بودند. با تسلط طالبان بر کابل در سال ۱۳۷۵، گروههای افغان که تا پیش از آن با هم میجنگیدند، صفوف مجاهدین را تشکیل دادند و علیه طالبان وارد جنگ شدند. پس از شکست نیروهای ژنرال دوستم در شمال، فرمانده مسعود رهبری جبهه متحد مخالف طالبان را در دست گرفت. احمدشاه مسعود بهعنوان فرمانده جبهه شمال، هم علیه طالبان میجنگید و هم علیه القاعده. بنابراین هدف مشترک هر دو گروه، کشتن او بود. ۲۰ سال بعد از ترور مسعود، افغانها همچنان به یاد دارند که کشته شدن آمر صاحب و حملات ۱۱ سپتامبر بود که سرنوشت کشورشان را بهگونهای دیگر رقم زد. این وقایع سرآغاز دورهای بود که جز کشتار و آوارگی، آورده دیگری برای آنها نداشت. ۲۰ سال بعد، همان طالبان در نبود فرمانده مسعود بر پنجشیر و کل افغانستان مسلط شده است؛ چه اگر مسعود بود، طالبان چنین روزی را هرگز نمیدید.