به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، تحقیقات در این پرونده از بامداد ششم اسفند سال ۹۲ شروع شد. آن روز آتشنشانان پایتخت در جریان حریق خودروی پژو پارس در خیابان ری قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. پس از مهار شعلههای آتش، آنها با جسد سوخته مردی در صندلی عقب خودرو روبهرو شدند و موضوع را به مأموران کلانتری مولوی و قاضی جنایی مخابره کردند. با حضور تیم تحقیق در محل مشخص شد که مرد جوان صاحب خودروی پژو بوده که پیش از آتشسوزی در محلی دیگر به قتل رسیده و بعد قاتلان او را به این محل منتقل کرده و ماشین را به آتش کشیدهاند.
مقتول جوانی ۳۰ ساله به نام بهرام بود که خانواده وی اعلام کردند در روز پنجم اسفند ۹۲ پس از پایان مراسم عروسی یکی از بستگانش از آنها جدا شده و گفته که قصد رفتن به خانه یکی از اقوامش را دارد و پس از آن ناپدید شده است. در مرحله بعد تحقیق از زوج جوانی که مقتول راهی خانه آنها شده بود، آغاز شد. آنها مدعی شدند که بهرام پس از مراسم عروسی به خانه آنها آمده و قرار شده شب را آنجا بماند اما نیمههای شب فرد ناشناسی به او زنگ زده و بهرام با عجله خانه آنها را ترک کرده است.
اعتراف به جنایت
هیچ مدرکی علیه این زوج بهدست نیامد و به همین دلیل آنها آزاد شدند. با گذشت ۴ سال از جنایت، مأموران به سرنخهای تازهای دست یافتند که نشان میداد این زوج آشنا در جنایت دست دارند. آنها بازداشت شدند و همچنان مدعی بودند که بیگناهند اما سرانجام قفل سکوت را شکستند و به قتل بهرام اعتراف کردند. زن ۳۵ ساله گفت: شب حادثه مقتول پس از مراسم عروسی به همراه برادرم به خانه ما آمدند و نیمههای شب بود که متوجه شدم همسرم او را به قتل رسانده و برادرم هم به او کمک کرده تا جسد بهرام را از خانه بیرون ببرند.
در ادامه شوهرش نیز اعتراف کرد: پس از بازگشت از مراسم عروسی، همه خوابیدیم. حدودا ساعت ۲ بود که پسرم مرا از خواب بیدار کرد و خواست او را به دستشویی ببرم. از اتاق خواب بیرون آمدم و ناگهان متوجه سر و صدا از داخل یکی از اتاقهایمان شدم. ابتدا فکرکردم که دزد آمده اما وقتی به سمت اتاق خواب رفتم ناباورانه بهرام (مقتول) را دیدم که در حال سرقت طلاهای همسرم بود. خیلی عصبانی شدم و پس از درگیری طنابی دور گردنش پیچیدم و خفهاش کردم. پس از قتل با کمک برادرزنم مقتول را در صندلی عقب خودرواش گذاشته و به سمت خیابان ری رفتیم. در آنجا با ریختن بنزین به روی جسد و خودرو آنها را به آتش کشیدم.
مرد جنایتکار اما در بازجوییهای بعدی اعتراف تازهای مطرح کرد و گفت که برادرزن و همسرش نقشی در جنایت ندارند و او بهخاطر کینهای که از مقتول به دل داشته، وی را به قتل رسانده است. وی گفت: پس از قتل، برادرزنم را تهدید کردم و از او خواستم خودروی پژوی مقتول را به پارکینگ خانهام بیاورد. او خیلی ترسیده بود و راضی به همکاری شد. برادرزنم تنها کاری که کرد این بود که خودروی پژوی مقتول را به داخل پارکینگ آورد و من جسد را روی کولم گذاشتم و از طبقه چهارم به داخل خودرو منتقل کردم و بعد از انتقال خودرو به محلی خلوت، خودم بهتنهایی آن را آتش زدم. اظهارات این مرد در حالی بیان میشد که همسرش و برادر او نیز مدعی شدند بیگناهند و در این ماجرا نقشی نداشتند.
حکم مرگ
متهمان راهی زندان شدند و پس از مدتی در شعبه هشتم دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفتند. قضات دادگاه حکم به قصاص متهم اصلی پرونده دادند و رأی صادر شده نیز به تأیید قضات شعبه چهارم دیوان عالی کشور رسید. پس از آن پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و مرد محکوم به قصاص چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر به دار مجازات آویخته شد.