همشهری ـ سلمان زند: مواجهه دولت سیزدهم با چالشهایی که پیش رو دارد قطعا ساده نخواهد بود، چرا که با ۲ دسته چالش مواجه است؛ نخست چالشهایی که در همه کشور وجود دارد و عمومی است؛ مانند شیوع کرونا و وضعیت معیشت مردم و نیز چالشهایی که ویژه برخی استانهاست و طبیعتا راهحلها برای مدیریت آنها یکسان نیست. به هر روی دولت جدید و بهویژه سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس آن، بارها بر مقابله با این چالشها و حل مشکلات مردم تأکید کرده و تلاش بر مدیریت آنها در کوتاهمدت را سرلوحه کار هیأت دولت قرار داده است.
ناصر قوامی، فعال سیاسی و نماینده ادوار مجلس با تأکید بر اینکه نگاه دولت نباید صرفا به شرق یا غرب باشد، برقراری تعامل سازنده با دیگر کشورها را در عرصه سیاست خارجی، مهمترین چالش دولت میداند و عمل به بسیاری از قولهای دولت و نیز حل بسیاری از چالشها را منوط به همین امر میداند.
مشروح گفتوگوی همشهری با این فعال سیاسی به شرح زیر است:
به نظر شما مهمترین و بنیادیترین چالش دولت سیزدهم چیست؟
غیر از شیوع کرونا، ۳ چالش جدی و اصلی را میتوان بر شمرد که در ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم پیش روی آقای رئیسی است. اصلیترین چالش دولت آقای رئیسی روابط و مسائل بین المللی است. اگر آقای رئیسی و دولتش بتوانند با کشورهای دنیا تعامل سازنده برقرار کنند، در لوای این تعامل، مشکلات احیای برجام را حل کنند، تحریم را بردارند و اموال توقیف شده ما در کشورهای خارجی آزاد شود بخشی از مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد؛ هر چند در کنار آن باید گامهای اساسی برای رونق اقتصاد در داخل کشور بردارد، اما به هر روی احیای برجام و تعامل با دیگر کشورها یکی از کارهایی است که آقای رئیسی میتواند انجام دهد و آنطور که خودش هم بارها تأکید کرده او خواستار دیپلماسی مؤثر برای کشور است و این راه را در دستور کار دارد.
چالش دوم، چالش سهمخواهی است که پس از انتخابات، جریانهای سیاسی حامی رئیسجمهور معمولا از قدرت، سهم میخواهند. بهنظر میرسد آقای رئیسی هم با این مشکل روبهرو شده و برخی جریانها دنبال سهمخواهی از قدرت هستند. بر این اساس یکی از مشکلات آقای رئیسی، همین است و اینکه بخواهد همه را راضی نگه دارد، این نباید مانع انتخاب افراد لایق و شایسته در برخی سمتها شود.
چالش مهم بعدی وضعیت اقتصادی مردم، تورم و بیکاری نسل جوان است. شما ببینید خانوادهای نیست که جوان تحصیلکرده بیکار نداشته باشد. خب باید برای این افراد اشتغال ایجاد شود. در کنار بیکاری، تورم و وضعیت معیشت مردم هم مسئله مهمی است که موجب نارضایتی مردم شده است. درصد زیادی از مردم اکنون زیر خط فقر زندگی میکنند و کارگران بسیاری هم امنیت شغلی ندارند و با سختیهای بسیاری مواجه هستند.
حال با توجه به همه مشکلات و چالشهایی که در کشور وجود دارد دولت وعدههایی برای کنترل و رفع این مشکلات داده. اینکه طی ۶ماه برخی مشکلات اساسی مردم مانند ثبات بازار محقق شود و کرونا را با واکسیناسیون مدیریت میکنند و... بهنظر شما دولت میتواند آنها را محقق کند یا فقط انتظارات مردم بالا میرود؟
ببینید مردم واقعا انتظارات زیادی ندارند. انتظار داشتن شغل یا انتظار ثبات بازار و... اصلا انتظار زیادی نیست. بههرحال فردی که ۲۰سال زحمت کشیده و مثلا دکتری گرفته و بیکار است، حق او نیست که شغلی داشته باشد؟ یا مردم خوزستان حقشان نیست که آب آشامیدنی داشته باشند؟ یا مثلا در دوران جنگ تحمیلی پزشکان خارجی استخدام میشدند تا حتی در روستاها مردم مشکلات کمتری برای درمان داشته باشند، اما اکنون ما پزشکان عمومی بیکار داریم و در بسیاری از روستاها درمانگاهها تعطیل شدهاند.
خب، این موارد طبیعی است که موجب نارضایتی شود. اینکه مردم انتظار داشته باشند که از ۲۰سال قبل وضعیت رفاه و آسایش بیشتری داشته باشند اصلا انتظار زیادی نیست و در مجموع توقعات جامعه منطقی است .این دولت هم اگر با برنامه و محکم پای کار بایستد، میتواند موانع را بردارد و به وعدهها عمل کند.
شما به مسائل معیشتی اشاره کردید. در این زمینه یکی از مهمترین مسائل که موجب نارضایتی بسیاری شده مسئله نوسان قیمتهاست و گرانی و بیثباتی بازار. در ابتدا هم از تأثیر مستقیم تحریمها با مسائل اقتصادی گفتید. بهنظر شما برای مقابله با چنین چالشی، چه اقداماتی باید انجام شود که در کوتاهمدت از نارضایتیها بکاهد؟
بله. همانطور هم که در ابتدا اشاره کردم مسئله احیای برجام و تعامل با دیگر کشورها در این زمینه مهمترین گام است. ببینید دولت اگر فقط چشمش به روسیه و چین باشد نخواهد توانست کاری از پیش ببرد. چرا که اینها امتحان خود را پس دادهاند و صرفا با نگاه به شرق به جایی نمیرسیم. چنان که بارها شاهد بودهایم که روسها و چینیها هم تحریمهای آمریکا را رعایت میکنند و با ما در زمینه اقتصادی و مالی همکاری نمیکنند.
بر این اساس این نگاه به شرق اگر فقط محدود به همکاری با شرق باشد و مخالفت با غرب، کار به جایی نخواهد رسید. چنانکه قبلا هم تجربه کردهایم، هم روسها و هم چینیها در قطعنامههای شورای امنیت علیه ما رأی دادند؛ یعنی نهتنها آنها را وتو نکردند بلکه علیه ما رأی هم دادند. از اینرو این دیدگاه که نگاه ما منحصرا به شرق باشد باید عوض شود.
در کنار مشکلاتی که در همه کشور وجود دارد، برخی استانها هم مشکلات خاص خود را دارند. چنانکه در ماههای اخیر شاهد بودیم که در استانی مانند خوزستان اعتراضاتی انجام شد. بر همین اساس هم رئیسجمهور سفرهای استانی و ارتباط مستقیم با مردم را در دستور کار قرار دادهاند. این سفرها را تا چه اندازه مؤثر میدانید و آیا پیشنهاد خاصی در این زمینه دارید؟
سفرهای استانی ابراهیم رئیسی اقدامی خوب و حساب شده است، اما بهتر است این سفرها کلیشهای نشود. یعنی اینگونه نباشد که فقط عده ای دور ایشان را بگیرند و در نهایت یک سالمندی را هم ببرند که به ایشان تذکری بدهد یا درخواستی بکند. همچنین ایشان توجه داشته باشند با صرف عوض کردن مدیران در استانها مسئله حل نخواهد شد. زیرا با این اوضاع و احوال، مدیر تازه هم کاری نمیتواند به پیش ببرد. من فکر میکنم او باید در استانها بازرسهای ویژهای بگذارد تا مسائل را دقیق بررسی کنند.
بازرسهای ویژه چه کاری باید انجام دهند؟
افراد تأثیرگذار و آگاه را در استانها شناسایی کنند و با افرادی که اطلاعات کامل و وسیعی از منطقه دارند هم جلسه بگذارد؛ نه اینکه بگویند همهچیز خوب است و مسائل را دور از واقعیت جلوه دهند و با شعارهایی که ما فلان میکنیم و بهمان میکنیم و در نهایت مسائل و مشکلات جدی استانها پوشیده بماند. اما اگر در این سفرها جلساتی با مطلعان برگزار شود خیلی هم خوب است و قطعا مؤثر خواهد بود. چه بهتر که قبل از سفر یک بازرس یا تیم بازرس ویژه مسائل را در استان بررسی کند و افراد آگاه و بانفوذ در استانها که مسئولیت هم ندارند، اما مطلعند و حتی راهکارهای مناسب و متناسب با مشکلات استان را هم میدانند در جلسات حاضر شوند و این موارد را بیان کنند. اینکه رئیسجمهوری در میان مردم عادی است و با طبقات پایین جامعه در حال صحبت است و درددلها را گوش میدهد خوب است اما اگر کلیشهای شود تأثیری نخواهد داشت.