به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شفقنا، در این مقاله- گزارش به قلم فرید زکریا؛ با تاکید بر «سخنرانی فردای جو بایدن در مجمع عمومی سازمان ملل» آمده که «سخنرانی جو بایدن یک اتفاق ویژه برای دولت آمریکا است و میتواند نگاه جهان را به دولت جدید آمریکا تغییر دهد. جهانی که بعد از تماشای حدود هشت ماه لفاظی و ادعا از سوی جو بایدن، حالا از مشاهده سیاستهای دولت دموکراتی که در این مدت کاملا در راستای سیاستهای دونالد ترامپ و در نفی جهت و مسیر باراک اوباما حرکت کرده، شگفتزده و حتی شوکه شده است».
فرید زکریا با تاکید بر این که «سیاست خارجی بایدن در مناطق گوناگون دنیا عملا در مسیر تداوم وفاداری به سیاست خارجی دونالد ترامپ و نفی سیاستهای باراک اوباما بوده»؛ این روند را باعث ناامیدی جهان از سیر رخدادهای ماههای اخیر از جمله روش ناگهانی و یکجانبه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و البته انعقاد قرارداد زیردریایی با استرالیا عنوان میکند.
این کارشناس سیاسی در ادامه مینویسد: نگرانیهای فزاینده جهانی نسبت به آمریکا البته به اقدامات مشخص و خاصی چون خروج از افغانستان و حتی انعقاد قرارداد زیردریایی با استرالیا- که خشم فرانسویها را برانگیخته- منحصر نمیشود و بسیار از این سطح فراتر میرود. در واقع به باور شمار زیادی از دیپلماتهای اروپایی، منطق سیاستهای بایدن- صرفنظر از لفاظیهایش- در مورد همه چیز، از واکسن کرونا گرفته تا محدودیتهای سفر و قوانین قرنطینه در همان راستای سیاست و شعار «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ بوده است. جالب این که حتی از نظر اقتصادی هم بایدن به رغم انتقادات مکررش از تعرفههای ترامپ، تقریباً تمام آن تعرفهها را حفظ کرده است.
واشینگتنپست در ادامه، توافق هستهای با ایران موسوم به برجام را یکی دیگر از نمونههای آشکار سیاست خارجی ترامپی دولت جو بایدن عنوان کرده است.
نویسنده با اشاره به این که «بایدن در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مدام ادعا میکرد که خروج ترامپ از برجام اشتباه بوده»، میافزاید:
با این حال بایدن که میگفت اگر ایران به تعهدات خود پایبند باشد، آمریکا هم دوباره به آن میپیوندد؛ نه تنها هنوز به این توافق که یکی از دستاوردهای مهم دولت اوباما بود، نپیوسته، بلکه همان راه ترامپ و البته همان تحریمهای حداکثری را هم ادامه داده است. این در حالی است که به عقیده جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن، تحریمهای ثانویه ترامپ علیه تهران «یکجانبهگرایی درنده» بودند، ولی حالا دولت بایدن نه تنها بیشتر آن تحریمها را تمدید کرده، که مقامات دولتش هم به صراحت گفتهاند میخواهند مذاکره درباره توافق را «طولانیتر و تقویت» کنند. استراتژی شکستخوردهای که چه در دولت ترامپ و چه در زمان بایدن جواب نداده و عملا ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را تنها در دو سال از ۳۰۰ کیلو به بیش از ۳۰۰۰ کیلو رسانده است.
فرید زکریا در ادامه سیاست خارجی دولت جو بایدن در قبال کوبا را نیز مانند سیاست آمریکا درباره ایران در راستای سیاستهای دونالد ترامپ میداند. او با اشاره به این که «سیاست جسورانه دولت اوباما توانسته بود با سیاست خارجی سراسر شکست ایالات متحده در قبال کوبا- که از سال ۱۹۶۰ به این سو در دستور کار تقریبا تمام دولتهای آمریکا قرار گرفته و عملا دولت کمونیستی کوبا را تقویت کرده بود- مقابله کند»؛ مینویسد که «سیاست خارجی ایالات متحده در دولت بایدن، اما دوباره همان رویکرد جداسازی و تحریم کوبا را پی گرفته- که در تمام این سالها به فیدل کاسترو فرصت داده بود با مقصر دانستن محاصره و تحریم کوبا در تمام مشکلات این کشور نوعی تحریک ناسیونالیستی ایجاد کرده و نه تنها با این حربه جلوی سقوط رژیم را بگیرد، بلکه خود نیز بیش از هر رهبر غیر سلطنتی دیگری بر سریر قدرت بماند».
واشینگتنپست در سطور بعدی مینویسد که «در کوبا نیز مانند ایران، آسیبها و هزینههای سیاستهای آمریکا را مردم عادی متحمل شدهاند. تحریمهای ظالمانهای که به میلیونها نفر از فقیرترین و بیچارهترین مردم عادی این کشورها خسارات هولناکی وارد میکند؛ ولی چون برای آمریکاییها بدون درد است، و مردمی هم که متحمل هزینههای این تحریمها میشوند راهی برای اعتراض یا پاسخ دادن ندارند، بنابراین گروههای صاحب قدرت را در واشنگتن راضی میکند و به سادگی همچنان به کار گرفته میشود».
در ادامه گزارش واشینگتنپست میخوانیم که «بایدن مثل ترامپ، و درست برخلاف باراک اوباما که تصمیم به کاهش تحریمها در قبال کوبا گرفته بود، تحریمها را تشدید کرده است». این یعنی که بایدن برخلاف شعارهایش در زمینه سیاست خارجی سیاستهای ترامپ را حفظ کرده است. استراتژی عجیبی که در دنیا هواداری هم ندارد و در نهایت به انزوای آمریکا میانجامد. همانطور که در رایگیری مجمع عمومی سازمان ملل دیدیم که ۱۸۴ کشور مخالف و تنها دو کشور موافق تحریم کوبا توسط آمریکا بودند.
واشینگتنپست در ادامه به تناقض حرف و عمل در دولت بایدن میپردازد- که میتواند در نهایت جایگاه جهانی آمریکا را مخدوش کند:
بایدن که در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ترامپ را به دلیل زیر سوال بردن و هجوم به سیستم بینالمللی قانونمحور مورد انتقاد و اعتراض قرار میداد، حالا بعد از ورود به کاخ سفید خود با نوعی حمایتگرایی سرسختانه، تحریمهای ظالمانه، مشاورههای محدود و البته اتخاذ سیاستهای مبتنی بر استراتژی «اول آمریکا» به خصوص در مورد واکسن کرونا و قوانین مهاجرتی و مسافرتی عملا در حال بازسازی همان سیاستهای شکستخورده ترامپی است- و بیراه نیست اگر انتظار داشته باشیم با همان فرجام محتومی مواجه شود که دونالد ترامپ را از تمدید مدتزمان حضورش در کاخ سفید بازداشت.
در سطور پایانی عقیده فرید زکریا را درباره مسیر و روند حرکت آمریکای جو بایدن میخوانیم: روند سیاست خارجی آمریکا نباید اینگونه باشد. در واقع باید سیاستهایی اتخاذ شود که روند خودخواهانه دوران ترامپ مانند یک کژراهه جلوه کند. سخنرانی بایدن در مجمع عمومی سازمان ملل اینجاست که اهمیت پیدا میکند. در واقع بایدن این فرصت را دارد با استفاده از تربیون سازمان ملل به ریشههای عمیق خود به عنوان یک بینالمللگرا بازگردد. سیاستمدار جهانگرایی که میداند اتحاد کشورها با آمریکا تنها بهخاطر ترس، طمع، رشوه یا حتی ترسها و نگرانیهای امنیتی ممکن نخواهد شد. در حقیقت اتحادهای آمریکا همیشه بر پایه سیاستهایی بوده که در عین توجه به منافع ایالات متحده، در جهت پیشرفت و توسعه کشورهای دیگر و البته ایجاد یک نظم بینالمللی قانونمحور و باز هم کاربرد داشتند. رویکرد جو بایدن اما به هیچ وجه در راستای این هدف به نظر نمیرسد و اگر رئیس جمهور فعلی آمریکا همچنان با این روند به حرکت خود ادامه دهد، بیتردید در آینده از او به عنوان رئیسجمهوری یاد خواهد شد که بیشترین تلاش را برای عادیسازی سیاست خارجی دونالد ترامپ به انجام رساند.