بهناز طاهرخانی، کاپیتان تیم ملی در خصوص شرایط صعود تیم ملی زنان در مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا صحبت کرد.

همشهری‌آنلاین - لیلی خرسند

بهناز طاهرخانی کاپیتان تیم ملی فوتبال است؛ تیمی که برای نخستین بار به جام ملت‌های آسیا صعود کرده. با اینکه بازی‌های تیم در مرحله مقدماتی از شبکه‌های تلویزیونی ایران پخش نشد اما هم بازی‌های تیم با بنگلادش و اردن و هم شادی دختران بعد از پیروزی و صعود در فضای مجازی بارها دیده شد. بهناز می‌گوید فوتبال زنان برای حرفه‌ای شدن به این دیده شدن نیاز دارد. او در گفت‌وگو با همشهری از حال و هوای تیم در این دو بازی صحبت کرده است.

*تیم ملی زنان پیش از این هم در مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا بازی کرده بود. چه اتفاقی افتاد که این بار توانستید صعود کنید؟

ما قبلا ۴بار در مقدماتی آسیا بازی کرده بودیم ولی این بار همه‌چیز فرق می‌کرد و بچه‌ها تلاش و پشتکارشان بیش از اندازه بود. فدراسیون هم خیلی حمایت کرد. نگاه به زنان خیلی بهتر از قبل شده است. کادر فنی هم تمرینات خیلی خوبی برایمان درنظر گرفته بود که باعث موفقیت‌مان شد.

*اردیبهشت‌ماه که نخستین اردو تشکیل شد، این نگرانی وجود داشت که تیم نتواند به موقع برای مسابقات آماده شود.

دقیقا همینطور بود. تیم ملی ۲ سال خوابیده بود و هیچ‌کس انتظار نداشت در ۴ماه آماده شود. تمرینات خیلی پرفشار بود ولی مهم این بود که بچه‌ها ایمان داشتند می‌توانند متفاوت از همیشه نتیجه بگیرند. خواستن را در چهره‌هایشان و مدل تمرینات‌شان می‌دیدم. آنها هم خواستند و هم غیرت کردند تا تیم صعود کند. تمرینات ما خیلی بابرنامه بود و حتما کادر فنی برای دور بعدی مسابقات برنامه‌ریزی بهتری دارد.

*در بازی با بنگلادش ۲ پنالتی و در بازی با اردن هم یک پنالتی زدی. استرس نداشتی؟

طبیعی است که موقع زدن پنالتی کمی استرس داشته باشی اما من هم مثل بقیه عزمم را جزم کرده بودم که تیم صعود کند و موقع زدن پنالتی فقط به هدفمان فکر می‌کردم.

*اگر در بازی با بنگلادش گل ششم را می‌زدید، برای بازی با اردن خیال‌تان راحت‌تر می‌شد. با ۵گل هر دوتیم ایران و اردن شرایط مساوی داشتند. شما که در ۶۰دقیقه ۵گل زدید، چرا ۳۰دقیقه آخر برای زدن گل انگیزه نداشتید؟

هدف اصلی ما این بود که حتما بازی را ببریم. قبل از بازی درباره رسیدن به گل‌های بیشتر صحبت کرده بودیم اما اگر روی این موضوع تمرکز می‌کردیم، استرس می‌گرفتیم و تمرکزمان به هم می‌ریخت. البته خیلی تلاش کردیم که به گل ششم برسیم اما بنگلادشی‌ها در آن دقایق دفاعی‌تر شدند. نمی‌دانم برای خود ما هم بعد از گل پنجم چه اتفاقی افتاد که نتوانستیم گل بزنیم. حتما حکمتی داشته.

*قبل از بازی با اردن ترس نداشتید که آنها بازی را ببرند و همه آرزوهایتان به باد برود؟

برای تیم ما ترس معنایی ندارد. همه با تمام وجود بازی کردند و از جان و دل مایه گذاشتند. ما جنگیدیم و نتیجه این جنگ هم شیرین بود.

*اردنی‌ها شرایط متفاوتی با شما داشتند. کمترین تفاوت این است که تیم ایران ۲سال تعطیل بوده ولی آنها کار می‌کردند. نترسیدن شما، نشانه اعتماد به نفس بالاست. این اعتماد به نفس از کجا می‌آمد؟

طبیعی بود که ما ته ذهنمان به این تفاوت‌ها فکر کنیم اما ما از طرف دیگر شارژ می‌شدیم. کادر فنی خیلی به ما روحیه می‌داد. خانواده‌هایمان و مردم هم خیلی به ما انرژی می‌دادند و ما هم به‌خودمان می‌گفتیم باید با قدرت بازی کنیم و ببریم. از روز اول که پایمان را به ازبکستان گذاشتیم، به این باور رسیده بودیم که می‌توانیم صعود کنیم و فقط آن لحظه را می‌دیدیم.

*بازی‌های تدارکاتی با تیم‌های خارجی، به‌خصوص بازی آخر که با ازبکستان مساوی کردید، در بالا رفتن اعتماد به نفس بی‌تأثیر نبود.

دقیقا همینطور است. ازبکستان در رنکینگ از ما خیلی بالاتر است و همیشه تیم قدری بوده. ما نه در آن بازی و نه برای مقدماتی آسیا خیلی آماده نبودیم. ۴ماه تمرین کم بود اما مساوی با ازبکستان خیلی کمک‌مان کرد.

*در بازی با اردن، آنهایی که از سایت‌ها بازی را تماشا می‌کردند پیام می‌گذاشتند که چرا تیم اینقدر دفاعی بازی می‌کند.

بازی حساسی بود. خیلی مهم بود که گل نخوریم. اگر اردن گل می‌زد در لاک دفاعی فرو می‌رفت و نمی‌توانستیم کاری کنیم. اصل اول برای ما دفاع بود و برای ضدحمله هم برنامه داشتیم. داور هم یک پنالتی ما را نگرفت. کلا داور خیلی از خطاها را برای ما نمی‌گرفت.

*دروازه‌بان اردن هم در پنالتی‌ها خوب کار نکرد.

بد نبود. ولی در کل ما بهتر بودیم. از اینکه بازی‌شان را خراب کردیم، عصبی شده بودند.

*لحظه صعود چه حسی برایتان داشت؟

خیلی خوب بود. نمی‌توانم توصیفش کنم. من آن لحظه به این فکر می‌کردم که می‌توانیم سربلند به کشور برگردیم.

*شادی‌تان هم که تمامی نداشت.

بچه‌ها به قدری خوشحال بودند که نمی‌توانستند خودشان را کنترل کنند. ما بعد از آن همه سختی و با نداشته‌ها صعود کردیم و برایمان غرورانگیز بود. در آن لحظه من به حمایت‌های خانواده‌ام فکر می‌کردم. آنها همیشه در سخت‌ترین لحظات کنارم بودند.

*تو اهل تاکستان هستی. دخترها به‌خصوص آنهایی که در شهرهای کوچک زندگی می‌کنند، کار راحتی برای فوتبالیست شدن ندارند.

من از بچگی فوتبال بازی می‌کنم و خانواده‌ام همیشه حمایتم کرده‌اند و همیشه برای بازی‌های من ذوق داشته‌اند. به‌خاطر همین وقتی آنها را خوشحال می‌کنم خودم هم از ته قلب خوشحال می‌شوم. تنها دلیل پیشرفت من خانواده‌ام هستند.

*خانواده‌ات فوتبالی هستند؟

زیاد نه، ولی فوتبال می‌بینند. استقلالی هستند.

*خودت هم استقلالی هستی؟

من به همه تیم‌ها احترام می‌گذارم ولی استقلالی‌ام.

*از بازیکن خاصی الگو می‌گیری؟

سبک بازی مهدی طارمی را دوست دارم.

*او که پرسپولیسی است!

اهل کری خواندن نیستم، برایم سبک بازی‌اش مهم است.

*برای نخستین بار بود که تیم ملی فوتبال زنان اینقدر دیده شد. شاید دلیل اولش کت‌وشلوارها و پرواز اختصاصی بود.

بعد از کت‌وشلوارها خیلی دیده شدیم. خیلی از فوتبالیست‌ها مثل سردار آزمون و خیلی از هنرمندان از ما حمایت کردند و انرژی مثبت فرستادند. به هر حال این توجه باید از یک جایی شروع می‌شد که شد. این حمایت‌ها به ما خیلی انگیزه داد.

*و اگر بازی از تلویزیون پخش می‌شد؟

اگر می‌شد که عالی بود. ما باید دیده شویم. اگر پخش تلویزیونی باشد، اسپانسر می‌آید، قراردادهایمان بالا می‌رود و ما هم حرفه‌ای می‌شویم و جان می‌گیریم. بین ما و مردان نباید فرقی باشد.

*ولی آنها حرفه‌ای‌تر هستند.

ما هم به اندازه خودمان زحمت می‌کشیم. من در این چند سال برای شهرداری بم بازی کردم که در این فصل شده خاتون بم. بعضی وقت‌ها چندماه خانواده‌ام را نمی‌بینم. مگر ما بدمان می‌آید حرفه‌ای شویم؟ در این ۴ماه بهتر از قبل رسیدگی کردند و صعود کردیم. دمشان گرم حمایت کردند اما اگر این حمایت‌ها همیشگی باشد، خیلی چیزها تغییر
 می‌کند.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها