زهرا نعمتی نخستین بانوی معلول جهان است که ۳ بار متوالی قهرمان پارالمپیک شده و مدتی قبل هم از طرف کمیته بین‌المللی پارالمپیک به‌عنوان الگوی زنان جهان انتخاب شد

به گزارش همشهری چند روز قبل بود که وزیر ورزش در یک اظهارنظر رسمی خواستار تدریس زندگینامه زهرا نعمتی در کتاب‌های درسی شد. سبک زندگی قهرمان سه دوره بازی‌های پارالمپیک مدت‌هاست در کتاب‌های درسی تدریس می‌شود اما در آن سوی دنیا و در مدارس کشور کلمبیا. زهرا نعمتی، بانویی که بعد از یک تصادف هولناک، با تیر و کمان به صحنه ورزش و زندگی برگشت حالا برای بسیاری از افراد سالم و معلول در سراسر دنیا الهام‌بخش است و اتفاقات زندگی‌اش بارها دستمایه ساخت مستندهای خارجی هم شده اما در کشور خویش کمتر مورد توجه قرار گرفته و در سکوت خبری بارها قهرمان جهان و پارالمپیک شده است.

خیلی‌ها بانوی تیرانداز ایرانی را یک استثنا در تاریخ ورزش جهان می‌دانند و معتقدند تکرار موفقیت‌ها، او را در تاریخ ورزش دنیا جاودانه خواهد کرد. زهرا نعمتی در این گفت‌وگو از رؤیای دوران نوجوانی‌اش و آن تصادف ناگهانی می‌گوید و به ماجرای بدل شدنش به یکی از برترین ورزشکاران تاریخ پارالمپیک اشاره می‌کند.

    وزیر ورزش در گفت‌وگو با رسانه‌ها خواسته زندگینامه ورزشکارانی مثل شما در مدارس تدریس شود. اگر قرار باشد زندگینامه شما در ایران به کتاب تبدیل شود آن را به چند فصل می‌شود تقسیم کرد؟
فکر می‌کنم کتاب زندگی من به سه فصل تقسیم خواهد شد؛ فصل اول شامل دوران کودکی تا زمان وقوع تصادف در ۱۹سالگی می‌شود، فصل دوم به دوره‌ای تعلق خواهد داشت که ورزش تیر و کمان را انتخاب می‌کنم و قهرمان پارالمپیک می‌شوم، فصل سوم هم روایت می‌کند که چگونه به‌رغم اتفاقات مختلف به مسیری که بعد از معلولیت انتخاب کردم ادامه می‌دهم. البته با کمک آقای منصور ضابطیان در حال تدوین و جمع‌آوری این کتاب هستیم و در ماه‌های آینده در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.

    کدام فصل برای خودتان جذابیت بیشتری خواهد داشت؟
جذاب‌ترین فصل زندگی‌ام به زمانی تعلق دارد که به المپیک راه پیدا کردم و رؤیای دوران کودکی و نوجوانی‌ام محقق شد.

    البته رؤیای شما قهرمانی در مسابقات تکواندوی المپیک بود اما سرنوشت طوری رقم خورد که با ویلچر وارد دهکده بازی‌ها شدید. برای همه کسانی که حین زندگی دچار معلولیت می‌شوند، سخت‌ترین مرحله، پذیرش است. اینکه بپذیرند بدون دست یا بدون پا باید به زندگی ادامه بدهند. این مرحله را چطور پشت سر گذاشتید که حالا از شما به‌عنوان یک ورزشکار الهام‌بخش برای همه معلولان و افراد سالم نام می‌برند؟
من فکر می‌کنم تاکنون دو بار زندگی کرده‌ام؛ یکی قبل از معلولیت و یکی هم در دوران معلولیت. البته خانواده‌ام معتقدند چندین بار زندگی کرده‌ام چون بارها طعم شکست را چشیده‌ام و زندگی را دوباره از سر گرفته‌ام. به‌نظرم مشکلات و شکست‌هایی که در زندگی شخصی متحمل می‌شویم باعث رشد و پیشرفت می‌شود؛ مهم این است که چگونه از شکست‌ها و بحران‌های پیش‌رو فرصت بسازیم. اگر همه اتفاقات تلخ زندگی را به‌عنوان یک واقعیت بپذیریم، راحت‌تر می‌توانیم از سد آنها عبور کنیم. ما نمی‌دانیم اتفاقاتی که در مسیر زندگی‌مان رخ می‌دهد کمک‌کننده است یا بازدارنده. بنابراین بهتر است با اعتماد به نفس کامل هر اتفاقی را بپذیریم و آن را درست تحلیل کنیم.

    حالا که سال‌ها از تصادف ناگهانی و معلولیت شما گذشته، این اتفاق را چگونه تحلیل می‌کنید؟
من نوجوانی بودم که در تکواندو کمربند مشکی گرفتم و خیلی دوست داشتم این ورزش را ادامه بدهم.رؤیای حضور در المپیک را داشتم و مورد حمایت خانواده‌ام بودم اما یکباره دچار سانحه شدم و دیگر نتوانستم روی پاهایم بایستم. تکواندوکاری که نتواند روی پاهایش بایستد مثل پیانیستی است که نمی‌تواند از دست‌هایش استفاده کند اما بعد از مدت زمان نسبتا کوتاهی شرایط جدید را بپذیرفتم. پذیرفتن واقعیت زمانی برایم آسان‌تر شد که فهمیدم هنوز زنده‌ام. زمانی واقعیت را پذیرفتم که افرادی را با شرایط به‌مراتب سخت‌تر از خودم دیدم که با روحیه شادابی به‌معنای واقعی زندگی می‌کردند. بنابراین خدا را شکر کردم که زنده‌ام و این شانس را دارم که دوباره به زندگی ادامه بدهم. اشکالی نداشت که دیگر نمی‌توانستم تکواندو را ادامه بدهم و تصمیم گرفتم از مسیر دیگری وارد ورزش شوم و شانسم را امتحان کنم.

   ورزش‌های دیگر را امتحان کردید یا تیر و کمان انتخاب اول و آخر بود؟
قبل از تیراندازی با کمان، پینگ‌پنگ و بسکتبال کار کردم اما برای من که قبلا جزو تیم بسکتبال مدرسه بودم قابل هضم نبود که روی ویلچر بسکتبال بازی کنم. وقتی با تیر و کمان آشنا شدم یک نکته مهم نظرم را جلب کرد و آن هم این بود که در این ورزش می‌توانم با ورزشکاران المپیکی رقابت کنم و شانس حضور در المپیک را داشته باشم. این همان‌رؤیای نوجوانی‌ام بود و مرا به آینده امیدوار می‌کرد.

   بعد از معلولیت یک تغییر کلی در سبک زندگی شما به‌وجود آمد و حتی رشته تحصیلی‌تان را تغییر دادید. این همه تغییر بیش از هر چیز اعتماد به نفس و خودباوری می‌خواهد. این خودباوری در آن شرایط سخت از کجا نشأت می‌گرفت؟
شاید این خودباوری به نوع تربیت من در خانواده‌ام ارتباط داشته باشد. از کودکی اعتماد به نفس زیادی را از طرف پدر و مادرم پیدا می‌کردم و سراغ هر کاری می‌رفتم از طرف آنها تشویق و حمایت می‌شدم. حتی وقتی دچار معلولیت شدم حمایت آنها را پشت سر خودم احساس می‌کردم. من معتقدم شخصیت انسان‌ها در دوران کودکی شکل می‌گیرد و تلخ و شیرین‌های دوره کودکی در طول زندگی آدم خودش را نشان می‌دهد.

   استمرار شما در موفقیت هم نکته عجیبی است. ورزشکاران معلول زیادی مثل پیستوریوس در دوومیدانی یا پائولو فانتاتو در تیراندازی، قهرمان پارالمپیک شدند اما بعد از مدتی محو شدند. فکر می‌کنید چه مولفه‌هایی به تداوم موفقیت شما در عرصه ورزش و قهرمانی در سه دوره متوالی پارالمپیک کمک کرده است؟
برای نخستین بار در تاریخ تیر و کمان یک بانوی تیرانداز سه بار متوالی قهرمان پارالمپیک شده است. به‌نظرم مهم‌ترین عاملی که به تداوم موفقیت‌ها کمک کرده سرسختی است. خیلی‌ها تصور می‌کنند زهرا نعمتی با حمایت کامل وارد مسابقات می‌شود و بدون زحمت، مدال طلا می‌گیرد اما من هم از جانب خیلی‌ها بی‌مهری دیده‌ام. من هم در این مسیر سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌ام. شاید خیلی‌ها نمی‌خواستند تیراندازی را ادامه بدهم. خیلی مهم است که با وجود همه ناملایمت‌ها خم به ابرو نیاورید و همچنان برای کسب موفقیت‌هایی که ممکن است از نظر بقیه ناممکن باشد تلاش کنید.
 

   سه بار در بازی‌های پارالمپیک و بارها در مسابقات جهانی قهرمان شده‌اید و خارج از میدان ورزش هم به‌عنوان یک ورزشکار اسطوره‌ای شناخته می‌شوید. افتخار دیگری هست که در ورزش کسب نکرده باشید؟

مدال گرفتن، دیگر برایم جذابیت خاصی ندارد اما مهم است که برای برخی انسان‌ها در سراسر دنیا الهام‌بخش باشم. برای همین همچنان می‌خواهم به این مسیر ادامه بدهم. برای من خوشحال‌کننده است که وقتی به مسابقات مختلف می‌روم مورد استقبال ورزشکارانی از کشورهای مختلف قرار می‌گیرم و همه آنها به‌طور کامل با زندگی‌ام آشنایی دارند. وقتی به بازی‌های پارالمپیک ریودوژانیرو رفتم بسیاری از زنان و دختران برزیلی با پلاکاردهایی که در دست داشتند به ورزشگاه آمده بودند تا من را تشویق کنند. در مسابقات جهانی چین هم یک دختر ژاپنی برای تشویق من به ورزشگاه آمده بود. وقتی زنان و دختران می‌گویند برایشان الهام‌بخش بوده‌ام مطمئن می‌شوم که در مسیر درستی قرار دارم. امسال هم از طرف کمیته بین‌المللی پارالمپیک به‌عنوان الگوی زنان جهان انتخاب شدم. اینها افتخارات بی‌نظیری است و به همه زنان ایرانی که برای محقق شدن رؤیاهایشان تلاش می‌کنند و هرگز خسته نمی‌شوند تعلق دارد.

   این عناوین مسئولیت شما را سخت‌تر می‌کند. به هر حال به‌عنوان یک الگوی جهانی مدام در کانون توجه قرار دارید و انتظارها از شما بالاست.

من سال‌های زیادی است که زیر ذره‌بین مردم دنیا قرار دارم. شاید در ایران گاهی به واسطه حسادت‌ها دیده نشدم اما جهانیان به خوبی تلاش‌های من برای ادامه زندگی و کسب موفقیت‌های تازه را رصد کرده‌اند و با این نوع نگاه‌ها بیگانه نیستم.