در بررسی این مسئله از زاویه سیاسی معلوم میشود که جوانب فنی و عملیاتی نظامی این طرح آمریکا تا حد زیادی نادیده گرفتهشدهاست. اکنون با رویارویی تازه روسیه و غرب و امضای توافقنامه در زمینه استقرار بخشی از سامانه دفاع موشکی در شرق اروپا این مسئله اکنون بار دیگر در کانون توجه قرار گرفتهاست. مطلب پیش رو جزئیاتی از این سامانه و چگونگی فعالیت آن را تشریح میکند.
با امضای توافقنامه میان آمریکا و لهستان درباره استقرار سپر دفاع موشکی واشنگتن در این کشور و از سوی دیگر تیرهشدن روابط روسیه با غرب، این طرح وارد مرحله تازهای شده است. اکنون طرح سپر دفاع موشکی آمریکا که در دولت بوش با قوت تمام پیگیری شد، تنها ابزار مقابله به مثل آمریکا با روسیه در تمام حوزههایی است که دو طرف منافع مشترک دارند.
سامانه دفاع موشکی آمریکا دارای 2 عملکرد است. اولین عملکرد، دفاع موشکی میدانی نامیده میشود. این سیستم بهمنظور محافظت از جان سربازان آمریکا، پایگاههای آمریکا و همپیمانان این کشور در مقابله با موشکهای تاکتیکی تا شعاع 700 تا 800 کیلومتری طراحی شده است. دومین عملکرد نیز آرایش یک سامانه جهانی از دفاع موشکی است که برای حفظ آمریکا و همپیمانانش در مقابل موشکهای بالستیک میانقارهای با برد متوسط طراحی شده است (ICBMs).خروج آمریکا از پیمان ABM در سال1972 که بین این کشور و شوروی به امضا رسیده بود و آغاز آرایش نظامی آمریکا، منجر به وخامت روابط واشنگتن و مسکو از زمان فروپاشی شوروی شد. این اقدام آمریکا در حالی رخ داد که براساس مفاد پیمان ABM، ساخت سامانه دفاع موشکی ممنوع و دو طرف ملزم به رعایت آن بودند. دیپلماتها و مقامات ارتش روسیه نسبت به این مسئله ابراز نگرانی میکنند زیرا آنان پیمان ABM را بهعنوان یک سپر بازدارنده مهم درخصوص توازن موشک هستهای میدانند.
در حال حاضر، سامانه دفاع موشکی آمریکا از 3 آرایش مختلف تشکیل شده است. قسمت اصلی این سامانه، بهصورت زمینی بوده و از قابلیت و توانایی بسیار بالایی در رهگیری موشکهای بالستیک میان قارهای (ICBMs) برخوردار است. آلاسکا و کالیفرنیا 2 منطقهای هستند که برای هواپیماهای رهگیری زمینی در نظر گرفته شدهاند. این موشکها که توسط شرکت بوئینگ ساخته میشوند به کمک رادارهای هوشمند و هشدار به موقع، هدفگیری میکنند. کشورهای نروژ و گرینلند برای استقرار رادارهای فوق در نظر گرفته شدهاند.
آمریکا قصد دارد طی 01 سال آینده، آرایش زمینی را با منطقه سومی در خاک اروپا تکمیل کند. 2 منطقه اول شامل هواپیماهای رهگیری زمینی (GBIs)، هشدار به موقع و رادارهای هوشمند خواهند بود. در حال حاضر این عملکردها به تنهایی در یک رادار « فایرینگ» با هم ترکیب شدهاند.هواپیماهای رهگیری زمینی GBI قسمت اصلی آرایش زمینی محسوب میشوند. همچنین سامانههای موشکی تاد (THAAD) و PAC-3 برای مقابله با اهداف بالستیک مورد استفاده قرار خواهند گرفت. مورد آخر، دارای قابلیت پیشرفتهای بوده و از توانایی اصابت موفق و موج تخریب بالا برخوردار است که اصولا برای موشکهایی با قدرت رهگیری محدود و متوسطتری طراحی شده است.
آرایش دوم سامانه دفاع موشکی آمریکا از موشکهای دریایی SM-3 تشکیل شده که در رزمناوها و ناوشکنها استقرار یافته است و به اطلاعات نوعی از سامانه موقعیتیاب ماهوارهای AEGIS و همچنین سیستمهای کنترلی تجهیز شدهاند. این موشکها میتوانند موشکهای بالستیک میان قارهای ICBM و موشکهایی با برد متوسط را رهگیری کنند. این سامانه در مناطق نزدیک دشمن، در حالت جنگی قرار دارد. از اینرو با توجه به اوضاع روابط آمریکا و کرهشمالی و ادعاهای واشنگتن درخصوص این کشور، هماکنون تعدادی از کشتیهای مجهز به AEGIS در آبهای ژاپن مستقر شدهاند.
آرایش سوم، ماهوارههای شناسایی (جاسوسی) هستند که عملیاتهای اول و دوم را پشتیبانی میکنند. همچنین آمریکا قصد دارد که در 10 تا 20 سال آینده، سیستم رهگیر موشکی را در فضا نیز قرار دهد. در همین راستا این کشور اعلام کرده که طرحهای خود درخصوص هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیماهای رهگیری لیزری را گسترش خواهد داد.
با وجود پارامترهای تکنیکی بالایی که این سختافزار دارد، سامانهای که آمریکا برای دفاع موشکی طراحی کرده است، توانایی حفاظت از خاک این کشور در مقابل حملات بزرگ و گسترده موشکهای بالستیک مجهز به چندین ابزار که بهصورت مستقل از هم، هدفگیری کردهاند (MIRVs) را ندارد. بهنظر میرسد که آمریکا در واکنش به این ضعف و بهمنظور پوشش عملیاتهای خود از واحدهای مرتبط در ارتش نیز استفاده کند.شرط اصلی برای حفاظت از خاک آمریکا در مقابل حملات هستهای گسترده، انهدام حداکثری کلاهکها و ناوبرها پیش از شروع به کار است. در این شرایط درصورت بروز جنگ و درگیری نظامی، در اولین گام به کارگیری نیروهای مختلف ارتش از قبیل نیروی هوایی، یگانهای ویژه، نیروی دریایی و کلیه واحدهای ارتش در مقابل راهبرد قدرتمند هستهای دشمن، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.
به غیراز پایگاههای موشکی، زیردریاییها، بمبافکنها و رادارهای هشدار به موقع بهعنوان اهدافی مهم و دارای اولویت مورد بررسی قرار خواهند گرفت و با توجه به قدرت تخریب آنها، حملات تخریبی، بسیار تاثیرگذار خواهند بود.در این حالت، واکنش تنها توسط تعداد کمی از موشکها که سامانه دفاع موشکی آمریکا قادر به رهگیری آنها خواهد بود، انجام خواهد پذیرفت. آن دسته از کلاهکهای مجزایی که به اهداف خود اصابت میکنند توانایی تحمیل خسارتهای سنگین را ندارند. جلوگیری از خسارتهای سنگین و افزایش ضریب اطمینان تخریب از جمله اهداف اصلی سامانه دفاع موشکی آمریکا محسوب میشوند. این دو عامل، نقش مهم بازدارندهای در شکلگیری جنگ جهانی جدید در طول چند دهه داشته است (درست از زمانی که اتحاد جماهیر شوروی اقدام به توسعه موشکهای بالستیک میانقارهای ICBM کرد).
در حالی که دشمنان بالقوه آمریکا درصدد ابطال چنین سناریویی هستند، تنها انتخاب آنها انجام حملات تخریبی با هدف منهدم ساختن سامانههای دفاع موشکی، خواهد بود. از اینرو بهنظر میرسد که تمایل برخی از کشورها به استقرار سامانه دفاع موشکی، میتواند جهان را به دهه 0691 بازگرداند؛ زمانی که دنیا شاهد جنگ در عرصه تبادلات بزرگ هستهای بود.از سوی دیگر، سایر قدرتهای هستهای برای شرکت در چنین درگیریای با محدودیتهایی مواجهاند. امروزه دقت کلاهکها به میزان بسیار زیادی افزایش یافته و در مقایسه با دهه 1960 از عملکرد مطلوبتری برخوردار هستند. با وجود تهدید همیشگی وقوع جنگ هستهای و همچنین از آنجایی که احتمال ادامه این تبادلات همواره احساس میشود، بهنظر میرسد که زندگی در آینده بسیار ناخوشایند باشد.
نووستی- 01 آگوست 2008