همشهری- زینب زینالزاده: این نویسنده و کارگردان جوان ناشنوا میگوید: «نهتنها ناشنوایان بلکه قشر معلول از حق و حقوق کمتری در شهر بهرهمند هستند و در این مورد هرگز عدالت رعایت نشده است.»
مشکلات جامعه معلولان و بهطور ویژه ناشنوایان موضوع جدیدی نیست و به بهانههای مختلف از جمله هفته ناشنوایان (هفته جاری) مطرح شدهاند، اما گویا گوشی برای شنیدن وجود ندارد. بهگفته مدیرعامل جمعیت ناشنوایان ایران، افراد ناشنوا مطالبهای جز برخورداری ازحقوق شهروندی ندارند و میخواهند مانند همه مردم از امکانات رفاهی، اجتماعی، خدماتی، ورزشی و حتی آموزشی شهر بهرهمند شوند. اکرم سلیمی میگوید: «برقراری ارتباط اجتماعی، مطالبه ناشنوایان است که با استقرار مترجم (مخصوص ناشنوایان) در نهادها و سازمانها بهویژه نهاد خدماتی و اجتماعی، میتوان آن را محقق کرد؛ کاری که در تمام دنیا انجام شده اما در پایتخت هیچ اقدامی صورت نگرفته است.»
محروم بودن از امکانات خدماتی، انتظامی و درمانی هم مطالبه دیگر ناشنوایان است که بهگفته این مقام مسئول، زیرساختها حتی برای استفاده ناشنوایان از خدمات ۱۱۰، ۱۱۵ و ۱۲۵ فراهم نیست. او میگوید: «ناشنوایان مانند هر فرد دیگری ممکن است با موارد سرقت، آتشسوزی و حتی اورژانسی مواجه شوند اما با توجه به شرایطشان نمیتوانند با شمارهها تماس بگیرند. در حقیقت همین ۳ عدد نشان میدهد که زندگی در شهر شنواها برای ناشنواها سخت است و تا زیرساختها فراهم نشود، حق و حقوق این افراد محقق نمیشود.»
سکوت در برابر مشکلات
ناشنوایان، غرق در سکوت دنیای خود شدهاند و در این میان گویا مسئولان هم گوشی برای شنیدن ندارند و در برابر مشکلات آنها سکوت کردهاند. بهگفته مینو اکبری، ناشنوایان محکوم به زندگی در شهری هستند که بخشی از مردمانش درک زیادی از زندگی و شرایط آنها ندارند. او که فرزند ناشنوا دارد، میگوید: «زبان اشاره تنها راه ارتباطی ناشنوایان با دیگران است اما مردم متعجب ساعتها یه یک ناشنوا زل میزنند و گاهی اوقات هم آنها را مورد تمسخر قرار میدهند.»
محرومیت از مراکز فرهنگی
تبدیل پیادهروها به مسیر تردد موتورسواران و دوچرخهسواران، هر چند گلایه شهروندان را به همراه داشته و دارد اما ناشنوایان از این پدیده آسیب میبینند. امید نظری میگوید: «موتورسواران هنگام تردد از پیادهروها برای مطلعکردن عابران بوق میزنند و مسیر را برای خود باز میکنند اما امکان شنیدن صدا برای ما وجود ندارد و بارها منجر به تصادف شده است.» این شهروند کمشنوا با بیان این که نمیتوانیم از حق خود دفاع کنیم تأکید میکند: «بهدلیل شرایط جسمانی و پایین بودن قدرت تکلم در زمان بروز تصادف نمیتوانیم ماجرا را توضیح دهیم و برخی از موتورسواران متخلف از این فرصت استفاده کرده و ما را مقصر معرفی میکنند. کاش پلیس تدابیری بیندیشد و مانع از بروز چنین مشکلاتی شود.»
استفاده از دوچرخه بیدود ممنوع است
یکی از شرایط ثبتنام برای استفاده ازدوچرخه بیدود، نداشتن اختلال شنوایی است. رضا حسینپور این موضوع را مطرح و از طریق زبان اشاره میگوید: «همین یک مورد بیانگر محرومیت ناشنوایان از دوچرخههای بیدود است. البته که مسئولان و مدیران مربوطه در تنظیم این شرایط به فکر سلامتی و ایمنی ناشنوایان بودهاند اما با اندکی خلاقیت و فکر میتوانستند امکان استفاده همه اقشار از این خدمات را فراهم کنند.»
خانهنشینی سالمندان ناشنوا
ناشنوایانی که در سن جوانی هستند به هر حال میتوانند از پس مشکلات و کمبودها برآیند اما سالمندان ناشنوا بهدلیل مشکلات شهری خانهنشین شدهاند. والدین عباس مسلمی با این مشکل مواجهاند و از اینرو او میگوید: «حضور در اجتماع و گروههای همسالان نیاز سالمندان است که ناشنوایان هم از این امر مستثنی نیستند. در تهران بوستان و فضای فراغتی ویژه ناشنوایان وجود ندارد و ای کاش مدیران شهری در این مورد برنامهریزی میکردند.»
راهنمایی در ایستگاههای مترو و اتوبوس
گاهی اوقات ناشنوایان برای استفاده از مترو و اتوبوس نیاز به کمک و راهنمایی دارند که بهدلیل آشنانبودن مأموران ایستگاهها با زبان اشاره، این کار بهسختی انجام میشود. این مورد را مهسا تهذیبی به نقل از دوست ناشنوای خود مطرح میکند و میگوید: «مدیران شهری برای خدمترسانی به جامعه معلولان باید مشاورانی داشته باشند که خودشان مشکلات را لمس کردهاند. استفاده از مترو و اتوبوس برای ناشنوایان سخت است و به طور نمونه به خاطر نبود سیستم الکترونیکی متنی یا خرابی آن و در ازدحام مسافران متوجه نمیشوند که در کدام ایستگاه باید پیاده شوند. اگر نیاز به راهنمایی هم داشته باشند کسی نیست کمکشان کند. در مترو فضای مناسبی وجود دارد که میتوان از آن بهعنوان غرفه ارائه کارهای هنری ناشنوایان و حتی آموزش زبان اشاره استفاده کرد.»