به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه همشهری، مستندسازی به حوزه محیطزیست ایران کشیده شده است و مجموعه مستندهای جنجالی اخیر در موضوعات چالشبرانگیز محیطزیستی ایران که از چند هفته قبل در صداوسیما اجازه پخش یافته و مباحث کارشناسی آن خبرسازی بالایی یافتهاند، بار دیگر لزوم توجه بیشتر بر حفظ سرزمین و مقابله با تخریب محیطزیست و نابودی حیاتوحش و تنوع زیستی را به شیوهای کارآمدتر مطرح کرده است.
سعید نبی را با مستندهای محیطزیستی از سال ۱۳۷۸ میشناسیم. او مستندساز، طراح و تهیهکننده مناظرههای انتخاباتی سال ۹۲ نیز بود. فیلمها و برنامههایی تلویزیونی او در حوزههای اجتماعی، سیاسی، هنری و اقتصادی جنجالی است و اتفاقات و حواشی بسیاری به همراه دارد. سعید نبی از آن دسته مستندسازهای کمکار است، اما هر ۳ تا ۵ سال یک مجموعه مستند را اکران میکند. «گنجینه تتیس»، «هیرکان»، «اقوام ایرانی»، «نقش بافت»، «تحقیقات آبزیان»، «تنفس» و «تنهایی» مجموعه مستندهایی است که او تهیه و کارگردانی کرده و نمایش آنها نیز همواره با سروصدای زیاد همراه بوده است.
نبی تاکنون موفق به کسب جایزه ملی محیطزیست، تندیس زیتون طلایی فیلمهای تلویزیونی دنیا، تندیس پروانه طلایی و جایزه بزرگ جشنواره جهانی محیطزیست، جایزه بزرگ جشنواره جهانی روسیه، تندیس جشنواره جهانی چک، جایزه اول جشنواره جهانی اکو، نشان فیروزه جشنواره سینماحقیقت و بیش از ۱۰ تندیس و جوایز جهانی دیگر شده است. سعید نبی حالا با مجموعه مستند «تنهایی» پس از ۶ سال به آنتن شبکه یک تلویزیون بازگشته تا ریشه بحرانهای محیطزیستی ایران را در نمایش مستندهای محیطزیستی خود واکاوی کند و با برنامه تحلیلی «درنگ تنهایی» پس از نمایش مستندهایش توجه بینندگان، سیاسیون و مدیران اجرایی کشور را به حل بحرانهای محیطزیستی ایران جلب کند. او در گفتوگو با همشهری میگوید برخی سوژههای مجموعه مستند خود را از گزارشهای محیطزیستی منتشر شده در همین صفحه وام گرفته است.
- شما جزو نخستین افرادی هستید که در کشور اقدام به تهیه مستندهای محیطزیستی از زوایای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، آن هم با دیدگاه حل مسائل و نقدهای کارشناسی کردهاید. نگاه از این زوایه به محیطزیست با توجه به حساسیتهای موجود چقدر دشوار بود؟
از سال ۷۸ مستندسازی را بهصورت حرفهای شروع کردم. آن موقع بهصورت مستقیم با تلویزیون همکاری میکردم. آنزمان کار در حوزه محیطزیست برای مستندسازان تجملاتی و لوکس بود؛ یعنی اینطور تعبیر میشد که مستندسازانی که وضع مالی خوب و دغدغه رفاه دارند، میروند سمت موضوعات زیستمحیطی. در حوزه علمی - دانشگاهی نیز بسیار کم از محیطزیستیها شنیده میشد. آنزمان اگر به محیطزیست پرداخته میشد تنها موضوعات علمی و تحقیقاتی مورد توجه بود. درواقع زیستگاهها، اکوسیستم و حیاتوحش برای مردم به نمایش درمیآمد و جذاب بود، اما رفتهرفته بحث تغییرات اقلیمی و «خشکسازیها» مطرح شد. تأکید من برای استفاده از واژه خشکسازی بهجای خشکسالی به این خاطر است که ما انسانها، بسیاری از مدیران و برخی مسئولان باعث آن شدیم که عرصه طبیعت و اکوسیستم به این روز دچار شود که دائما واکنشی عمل میکند.
- چه زمان تصمیم گرفتید به جای معرفی زیستگاهها و حیاتوحش (کار معمول و رایجی که مستندسازان حوزه محیطزیست انجام میدهند) در ساخت یک مستند به مسائل مهمتری مانند تأثیر رفتار انسان بر محیطزیست بپردازید؟
تقریبا از سال ۸۷ بود که تغییرات اقلیمی باعث شد نگاهها به مسائل محیطزیستی حساس شود و لنز دوربینها به سمت تغییرات و تهدیدات، تغییر زاویه دهد. سال ۸۷ بود که صدای مردم از آلودگی هوا که مهمان ریههایشان در کلانشهرها بود، بسیار زیاد شنیده شد و سیاسیون را وادار به پاسخگویی کرد. در همان سالها بود که ریزگردها هم خودشان را به کلانشهرها رساندند و بهگفته کارشناسان، بیماریهای تنفسی بسیار شایع شد و غلبه درمان بر نظام سلامت بالا گرفت. در این وادی بود که مستندات علمی ثابت کردند که تغییرات زیستمحیطی و آلودگی هوا مستقیما با بیماریها و پرشدن بیمارستانها میتواند در ارتباط باشد. با سرعت زیادی نظام درمان و سلامت جامعه مورد تهدید جدی قرار گرفت. در این گیرودار بود که بهعنوان یک مستندساز وارد مباحث اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی ناشی از محیطزیست شدم. محیطزیست دیگر از این زوایه دید لوکس نبود و بسیار میشنیدم و میخواندم که تبدیل به اولویت یک تا ۵ امنیت ملی کشور شده است.
- مستندسازی بعد از تغییرات محیطزیستی از نمایش اکوسیستم و معرفی حیاتوحش به سمت چگونگی رفتار محیطزیست با انسان و بالعکس و همچنین تأثیر متقابل این رفتارها رفت. مستند «مجموعه تنهایی» در همین حال و هوا متولد شد و خیلی هم زود به همراه «درنگ تنهایی» در سراسر کشور جای خود را باز کرد؛ بهطوریکه حالا شنیده میشود حتی در محافل سیاسی و پیامکهای نمایندگان مجلس هم در قالب کمیسیون و فراکسیونها درباره آن بحث و بررسی صورت میگیرد. فکر میکنید مجموعه تنهایی و پس آن درنگ تنهایی که به بررسی کارشناسی پدیدههای محیطزیستی ایران میپردازد، توانسته است در تغییر رفتارهای زیستمحیطی تأثیرگذار باشد؟
ایده مجموعه تنهایی درست در زمان تولیدات تلویزیونی که به نمایش اکوسیستم و حیاتوحش میپرداختند، شکل گرفت. در همین سالها بود که نگاه آلبومی به طبیعت بودجههای خوب میگرفت و دوربینها از فاصله دور و بالا به طبیعت نگاه میکردند؛ یعنی نگاهها سطحی بود و به جزئیات توجه نمیشد و صرفا زیباییشناسی ملاک قرار میگرفت. در حالی که اگر عمیقتر به موضوع نگاه میکردیم متوجه میشدیم اتفاقاتی در حال وقوع است که بهزودی این زیبایی ظاهری(سوژه اصلی مستندات گزارشی آن روزها) را محو و نابود میکند. متولی این امر تلویزیون بود که از فاصله دور تنها زیبایی طبیعت را به تصویر میکشید، اما وقتی سروصداها از پدیدههای مختلف محیطزیستی بلند شد، همه غافلگیر شدند و تازه آن موقع به فکر افتادند که در عمق چه میگذرد؟ درحالیکه اگر از ابتدا نگاهها معطوف اتفاقات و ویرانیهای محیطزیست ایران بود، اینگونه حالا شاهد تخریب و ویرانیهای گسترده و واکنشهای محیطزیست به رفتارهای تخریبگرایانه انسان نبودیم. در چنین شرایطی توانستیم بالادستیها را قانع کنیم که مسئله حفظ محیطزیست طبق اصل ۵۰ قانون اساسی و اسناد بالادستی مسئله حقوق عامه و نگاه به آن یک تکلیف است و بدینترتیب واژههایی مانند توسعه پایدار و عدمتخریب محیطزیست سر زبانها افتاد.
- مستندهای شما در حوزه محیطزیست بسیار چالشی است و برنامه راهکار محور درنگ تنهایی نیز بسیار چالشیتر، عمیق و پرمحتواست؛ بهطوری که کمتر سراغ داریم در تلویزیون ایران چنین برنامهای با این پتانسیل در باب موضوعات حیاتی زیستمحیطی ساخته و پخش شود؛ بهخصوص در رابطه با هورالعظیم. در مستند هور به این موضوع پرداختید که هور را با هدف استخراج نفت خشکاندند. این مسئله بسیار امنیتی است، اما شما هوشمندانه به موضوع پرداختید. آیا تبعانی برای شما به همراه نداشت و از همه مهمتر آیا پرداختن به جزئیات این موضوع تأثیری در تصمیمسازیهای بعدی در ارتباط با تالاب هورالعظیم داشت؟
دشت آزادگان در ۲ مرز (ایران و عراق) قرار دارد و فضای اطراف این منطقه، حتی در ورود و خروجها امنیتی است. زمانی که پروژه هورالعظیم را آغاز کردیم، متوجه شدیم که صرفا با مجوز تصویربرداری نمیتوان وارد منطقه شد و مجوزهای دیگر نیاز است. خوشبختانه همه مجوزهای لازم را گرفته بودیم، با این حال وقتی لب مرز شروع بهکار کردیم، کار کردن برای ما سختتر شد. فضا بسیار امنیتی بود و با وجود اخذ مجوز از وزارت کشور ۴ روز تجهیزات ما اجازه فعالیت نداشتند. شما تصور کنید محل اسکان ما فرمانداری هویزه بود، اما با وجود این، اجازه کار نداشتیم! البته این ممنوعیتها و تأخیرها را به فرصت تبدیل کردیم و برای بار چندم، به گشتزنی در منطقه و بازبینی آن پرداختیم. در مدتی که اجازه کار به ما نمیدادند، به این موضوع فکر میکردم که چطور میتوان تصاویری را ثبت کرد که عملا با توجه به شرایط موجود نمیتوان ثبت کرد. خوشبختانه نتیجه هم گرفتیم؛ یعنی این وقفه و این ممنوعیت فرصتی شد برای تحقیقات بیشتر، آن هم در قلب لوکیشنی که قرار بود مستند متولد شود. ما تصاویری تهیه کردیم که برخلاف گفتههای مسئولان، چیزهای دیگری را ثابت میکرد. مسئولین میگفتند فلان نقطه از هور آب دارد، اما در تصاویر ما آن منطقه خشکیده بود! میگفتند اطراف بسیاری از دکلهای نفتی خشک نشده است، اما تصاویر ما از عمق منطقه هورالعظیم چیز دیگری را ثبت کرد.
- چرا هورالعظیم باید امنیتی باشد؟
بهنظر بنده هورالعظیم یک نقطه امنیتی نیست، اما حواشی دارد که این حواشی منطقه را امنیتی کرده است. مقاصد اقتصادی برخی صاحبان سرمایه باعث شده یکسری اقدامات در این منطقه انجام شود. معاون سازمان حفاظت محیطزیست در برنامه درنگ تنهایی اشاره کرد که در برنامهای که ژاپنیها برای استخراج نفت از هورالعظیم داده بودند، هورالعظیم خشک نمیشد که متأسفانه آنها از این برنامه اخراج شدند و کار به چینیها واگذار و به آنها اجازه داده شد که در این منطقه تحت عنوان روش جدید استخراج نفت فعالیت کنند و هورالعظیم اینگونه خشکید و پرواز ریزگردها از هور آغاز شد و شدت گرفت. هورالعظیم یک اتاق نبود که بتوان در آن را بست. این منطقه هزاران هزار هکتار وسعت دارد. کارشناسان تأکید میکردند روش چینیها برای استخراج نفت در این منطقه، با خشک کردن آب هورالعظیم قابل اجرا بود. مسئولان وقت هم بهگفته معاون سازمان حفاظت محیطزیست با مجوز مراجع امنیتی بالادستی اجازه خشکاندن هورالعظیم برای استخراج نفت را یافتند. نتیجه این معماری، دیواری است که تا ثریا کج میرود و خشکاندن هور ادامه مییابد. در مورد هورالعظیم ۲ مسئله اساسی قابل تامل است؛ مسئله اول موقعیت سوقالجیشی این منطقه است که در زمان دفاعمقدس به واسطه وجود نیزارهای وسیع و پرآبی موفقیتهای زیادی در عملیاتهای مهم در این منطقه رقم خورد. درواقع هورالعظیم جان خوزستان و حتی ایران را خرید، اما متأسفانه نمیدانیم چه شد که هورالعظیم اینطور تنها ماند. افرادی که سالها پیش در این منطقه جنگیدند و هور جانشان را نجات داد، حالا مسئول شده بودند و هور را فراموش کردند. هورالعظیم را مادر زخمها کردند و نبرد نیزارها را به فراموشی سپردند و هور را خشکاندند. مسئله دوم مربوط به بانیانی است که باعث مرگ تدریجی هور شدند. آنها تصمیمات اشتباه گرفتند. اما الان کجا هستند؟ آیا پاسخگوی رفتارها و امضاهایشان هستند؟ آیا کسی آنها را بهخاطر تصمیم غلطی که گرفتند و هور را خشکاندند محاکمه کرد؟ من که به یاد ندارم. هورالعظیم نمونه کوچکی از تصمیمات غلط برخی مسئولان است؛ تصمیماتی که حتی بعد از به پایان رسیدن دوره مدیریتشان زیر ذرهبین نمیرود و کسی از آنها بابت خشکاندن هورالعظیم پاسخ نمیخواهد.
- ۲۰ سال بعد هورالعظیم چگونه است؟
هر روز وضعیت بدتر از دیروز است. ۵ سال پیش که مشغول ساخت مستند بودیم، تمام اتفاقاتی که امروز بر سر هور آمده است را گوشزد کردیم و در مستند آوردیم. پیشبینیها درست از آب درآمد و هنوز این مستند کهنه نشده است. واقعا تأسفبرانگیز است. درست مانند مسئله انتقال آب که ۱۰سال پیش کارشناسان در موردش هشدار دادند، اما امروز تازه در مجلس شورای اسلامی بهعنوان یک مسئله مطرح شده است.
- شما ۵ سال پیش مستند تنهایی را ساختید، اما این همه سال صبر کردید و بهتازگی منتشر شده است. چرا این همه تأخیر؟
این یک پروسه است. هورالعظیم یک قسمت از مجموعه تنهایی است. این مجموعه ۱۴ قسمت دارد. نکته بعدی که در اینباره باید به آن اشاره کنم آن است که گاه بحثهایی درمیگیرد که مستندساز ترجیح میدهد زمان انتشار اثر را به تعویق بیندازد.
- لازم نبود همان چند سال پیش، مستند هورالعظیم منتشر میشد تا هشداری باشد برای نجات آن؟
برخی مسائل دست من است و در برخی دیگر من تصمیمگیرنده نیستم. بعد از تمام شدن بخش مستند هورالعظیم ماجرا را رسانهای کردم و هشدار دادم. آنروز مستند پخش نشد، اما آنچه لازم بود گفته شد، ولی چهکسی شنید؟
- بعد از انتشار مستند چطور؟ آیا تأثیری در پرداختن به مسئله هور داشت یا صرفا یک افشاگری بود و تمام شد؟
بههیچ عنوان هدفم از مستندسازی افشاگری نیست. مستندی که سناریو و ساختار سینمایی دارد به هیچ عنوان قصد افشاگری ندارد. شاید افشاگری هم کند، اما هدف اصلی ارائه راهکار است. یک مستند ساختارمند به مدیران بالادستی هشدار و به مردم آگاهی میدهد و چنان دقیق و جامع از زوایای مختلف مسئله را میبیند که حتی مسئولان ذیربط هم اینطور به موضوع نگاه نکردهاند. نگاه جامع و بیتعصب به مسائل آن هم با کارشناسان اهل فن و صاحبنظر میتواند بسیار راهگشا باشد. بعد از پخش این مستند بود که آب به روی هورالعظیم باز شد.
- آیا مشکل هورالعظیم با باز شدن مقطعی آب حل شد؟
پرسش دقیقی است. آیا هورالعظیم نیاز به آرامبخش داشت؟ وقتی که در دریاچه ارومیه، زایندهرود، هامون، بختگان، پریشان، تالاب انزلی و... بارها و بارها تجربه تلخ داشتیم که تزریق مسکن مقطعی به مشکلات آنها بحرانهای بزرگ ایجاد میکند. دیگر باید چه اتفاقی در حوزه محیطزیست این کشور رخ دهد که نظام کارشناسی درست شود؟ آخر کار چه میشود؟ مجلسیها به وزرایی رأی میدهند که تصمیمگیریشان و برخی طرحهایشان که اعلام عمومی هم میکنند برخلاف قوانین محیطزیستی است؛ مانند طرح تغییر کاربری اراضی کشاورزی به هر کاربری دیگری که طبق قانون ممنوع است اما به شرط بررسی در کمیسیون خاص امکانپذیر میشود.
- شما یک مستند هم درباره انزلی ساختید. این مستند چه اندازه توانست به حفظ و احیای انزلی کمک کند؟
من بهعنوان یک مستندساز به لحاظ حرفهای تکلیفی که بر دوش خود میبینیم شناسایی خطر و هشدار دادن است. این تکلیف را به روشهایی که ببینده بپسندد و برایش جذاب باشد و ساختار علمی و تحقیقاتی قوی منسجم هم داشته باشد، ارائه میدهم؛ بنابراین تأثیرگذاری آن پس از انتشار از عهده من خارج است.
- به هر حال شما یک جریان را تولید میکنید که اندیشه و هدف آن حفظ سرزمین است. آیا نباید تأثیرات آن را رصد کنید؟
فکر میکنم این بخشی از وظیفه همه ما رسانهایها و حتی شماست. تمام وقایعی که در مورد هورالعظیم رخ داد، نشان میدهد که بررسیها و تخمینهای مستند هورالعظیم درست بود. بعد از اینکه اتفاق اصلی رخ داد، از رئیسجمهور تا وزرا و اغلب مسئولان بهدنبال پاسخ به سؤالاتی بودند که چند سال قبل در این مستند مطرح شده بود.
- بهنظر شما بهعنوان یک مستندساز در حوزه محیطزیست، مسئولان چطور میتوانند آب و خاک این سرزمین را حفظ کنند؟
به مسکنهای موقت اکتفا نکنند و سراغ اجرای طرحهای لحظهای نروند. برای حفظ این سرزمین باید خیلی سریع طرحهای اساسی بررسی شود. طرحهای اساسی نباید صرفا با ذینفعان، صاحبان قدرت و سرمایه بررسی شود، بلکه باید با استادان مستقل دانشگاهها و فضاهای تحقیقاتی مستقل، حتی نه آنها که بهعنوان ناظر مشغول میشوند، بررسی شود. باید طرح آمایش سرزمین بهصورت جدی و بهدور از هر حاشیهای تدوین شود و پس از آن دستورات و سندهای بالادستی بیاید. در بررسی دانشگاهی نباید سراغ استادانی رفت که ناظر پروژههای اجرایی هستند. من نمیگویم همه این افراد صاحب امضای طلایی و خاص هستند، اما باید سراغ افراد مستقل دانشگاهی و کمیتههای مختلف با تجربهها و علوم گوناگون رفت تا نتیجه درست گرفت و سالها بعد اجرای آن طرحها باعث پشیمانی نشود. باید از افراد تحصیلکرده بینالمللی استفاده کرد تا بتوان از نظرات بهروز و بینالمللی آنها در اجرای طرحها استفاده کرد. اقلیم ایران در جهان یک اقلیم متفاوت و خاص نیست، بلکه در دنیا کشورهایی دارای اقلیم مشابه ما وجود دارند که با تصمیمگیری و سیاستگذاری صحیح بحرانهای محیطزیستیشان را حل کردهاند. باید از تجربه آنها استفاده کرد؛ چون قرار نیست چرخ را از اول اختراع کنیم.
- راجع به انزلی چه هشدارهایی در مستندتان آورده نشده است؟
درباره اجرای سد لاسک هر آنچه باید گفته میشد، گفته شده است. در درنگ تنهایی هم عمده چالشهای این تالاب بررسی دقیق شد. تلاش کردم نشان دهم سد لاسک چه تبعاتی بهدنبال دارد. در مستند، اینطور آورده شد که کسی دانای کل نیست و برای ساخت این سند مسئولان هم با انجیاوها و کارشناسان مشورت کنند. آنها باید به هشدارها گوش فرادهند. سالانه ۵۰۰ هزار تن فاضلاب وارد تالاب انزلی میشود.۱۰ هزار تن آن پسماند بیمارستانی است که از این میزان ۴ هزار تن عفونی هستند. در بحث سنبل آبی هم که تالاب را میخشکاند ورود پیدا کردیم و درواقع، هر آنچه باید گفته میشد، گفته شد.
- بهنظر شما فوریتهای نجات تالاب انزلی چیست؟
خوشبختانه تالاب انزلی یکی از معدود نقاطی است که با مطالبه جامع بینالمللی مواجه هستیم. ژاپن برای محافظت از این تالاب ۳ پهباد اهدا کرد! اما چه اتفاقی رخ داد؟ پهبادها به جای پایش تالاب در اتاق مدیران و مسئولان استانی خاک میخورند. در مورد فوریتهای تالاب انزلی به مطالعات جایکا که بسیار دقیق است، استناد میکنیم؛ مطالعاتی که همه مسئولان هم به آن استناد میکنند؛ البته از بخشهایی هم که به نفعشان هست، دفاع میکنند. ضربالاجل تالاب انزلی این است که باید در بالادست تالاب، تصفیهخانه فاضلاب احداث شود که ۴ هزار میلیارد تومان هم هزینه دارد.
- مستندی هم در رابطه با ریزگردها ساختهاید. آیا این مستند فقط به بحران خوزستان پرداخته یا استانهای غربی کشور مانند کردستان و مراکز ایران مانند اصفهان را نیز دیده است؟
معضل گردوغبار در خوزستان البته یک بهانه برای ساخت این مستند است که نماد آن استان خوزستان است. برای اینکه هشدار ریزگردها را جدیتر اعلام کنیم به خوزستان پرداختیم. بخش زیادی از ریزگردهای ایران منشا خارجی دارند و تنها ۱۰درصدشان ناشی از عوامل داخلی است. در ناحیه خارجی از ۳ محور عراق، سوریه و یک محور عربستان آسیب میبینیم و امروز هم بحث ترکیه و سدهایش جدی شده است. محور عراق و سوریه در نقطه دجله و فرات نشستهاند، اما چه اتفاقی در این منطقه در حال رخ دادن است؟ پروژه سدسازی ترکیه که وضعیت دجله و فرات را بحرانی میکند، ریزگرد از آنجا وارد ایران میشود. در مستند ریزگرد ما بهدنبال پاسخ دادن به این سؤالات هستیم؛ ریزگرد چیست؟ چه تبعاتی دارد؟ چطور اتفاق میافتد؟ دستگاه دیپلماسی ما کجای ماجراست؟ و تکلیف سلامت مردم چه میشود؟
- فکر میکنید دستگاه دیپلماسی هیچ فعالیتی در رابطه با ریزگردها نداشته است؟
۲ نکته در اینباره وجود دارد؛ ابتدا اثربخشی و بعد از آن کارایی و کارآمدی. در مورد ریزگردها و فعالیت دیپلماسی لازم است بدانیم که ترکیه پروژههای سدسازی خود را بهزودی به پایان میرساند. حالا هرقدر ما فعال بوده باشیم، اما نتیجه این فعالیتها که اثربخشی است، شکست نبود؟
- در دیگر مستندهای زیستمحیطی به چه موضوعاتی پرداختید؟ اصلا مستندهای شما چه جایگاهی در بازار بینالمللی دارند؟
۱۴ قسمت مستند تحت عنوان تنهایی ساختم. موضوعاتی از قبیل ریزگردها، سد سلاسک و بحرانهای امروز تالاب انزلی، هورالعظیم، جنگلنشینی، شکارچی، گونههای تیلاپیای مهاجم، مشکلات محیطبانی و نقش آموزش در محیطزیست و... اما من برای جشنوارهها کار نمیکنم و در ایران هم خیلی کم پیش میآید در جشنوارهها شرکت کنم. همین که مردم و مسئولان این فیلمها را ببینند و در میان مردم درباره آنها صحبت شود و تأثیری بر حفظ محیطزیست سرزمین داشته باشد، برای من کافی است. مستندها درواقع محصول یک کار جمعی است که مستقیم و غیرمستقیم با همکاری همکارانم تهیه شده است. من و کارگردان دیگر این مجموعه یعنی خانم مریم خدیوی، سوژهها را از خبرگزاریها و روزنامهها برداشت کردیم. تلاشی که خبرنگاران حوزه محیطزیست و طبیعتدوستانی که گزارشهای واقعی درباره محیطزیست منتشر میکنند، بسیار مهم است. روزنامه همشهری هم کمک بزرگی برای دستیابی به سوژههای این مستند بود؛ مثلا قسمتی که جمعه همین هفته با موضوع گونه مهاجم تیلاپیا پخش شد، بهطور کامل از گزارشهای منتشر شده روزنامه همشهری وام گرفته شده است.
- درنگ تنهایی این هفته هم بسیار جنجالی از آب درآمد و حتی شنیدیم رئیس سازمان شیلات ایران که مهمان برنامه بود، آنقدر تحت فشار قرار گرفت که بعد از انتشار اسناد ضدونقیض، قصد ترک استودیو را داشت. درست است؟
بالاخره برای دیده شدن باید زحمت کشید و درنگ تنهایی هم انصافا ساخت و تولیدش زحمت بسیاری را در هفته روی دوش عوامل میگذارد. بله، با شما موافقم؛ به هر حال وقتی اسنادی در دست بررسی است و اطلاعاتی در برنامه بررسی میشود که جامع است و غافلگیرکننده، باید آماده هر اتفاقی باشید. آنتن تلویزیون متعلق به بیتالمال است و هرگونه مماشات بر سر آن حقالناس را تضییع میکند. من هم خودم را در مقابل مردم مسئول میدانم. در این بین مدیر گروه نیز بسیار حامی است و او هم در این نقطه نظر با من مشترک است. بهنظر بیش از اینکه من فشار تحمل کنم، ایشان ایستادگی میکند و بر خود فریضه و تکلیف میداند که این موضوعات تحلیل شوند تا راهکارهای نجات و احیای محیطزیست این سرزمین توسط توسعهگراها گم نشود. به هرحال درنگ تنهایی برنامهای بسیار جدی و راهکارمحوری است با حضور سیاسیون، کارشناسان و مسئولان، و بنده هم بهعنوان کارشناس فیلم در استودیو حضور پیدا میکنم.
- اطلاعات درنگ تنهایی را از کجا استخراج میکنید که تا این حد دقیق است و غافلگیرکننده؟
پاسخ به این سؤال از محفوظات ماست. اما از حسن نظر و وقتی که به من دادید، تشکر میکنم. گزارشهای محیطزیستی روزنامه همشهری همیشه برای من درس بوده است.
- حرف آخر
در حوزه تکنولوژی و بودجه در بخش مستندسازی ۱۰۰ سال از دیگر کشورهای صاحب صنعت سینما عقب هستیم. البته از نظر تفکر، ایده و محتوا در بسیاری مواقع پیشروتر بودهایم. مستندسازی اثربخشی و کارایی بسیار بالایی دارد و بسیار درآمدزاست. مستندهای بسیاری هستند که در کنار اسکار و کن تا میلیاردها دلار درآمد داشتهاند و همچنان در دنیا میچرخند، میفروشند و تأثیر میگذارند.
*
بهلحاظ مستندسازی ۱۰۰ سال از دیگر کشورها عقب هستیم. مستندسازی اثربخشی و کارایی بسیار بالایی دارد و بسیار درآمدزاست. اصلا بعید نیست یک مستند تا تریلیون دلار درآمد داشته باشد و همچنان در دنیا بچرخد و بفروشد؛ ؟؟؟؟؟؟؟؟مانند مستند (erth)؟؟؟؟؟؟/