پدر گفت: «کاشان خوب است.» وسایل کمی برداشتیم؛ یک فلاسک چای، چند لیوان و زیرانداز. میانهی راه ایستادیم. در بیابانهای اطراف قم کمی به سنگها و گیاهان نگاه کردیم. از فروشگاههای بینراهی یک جعبه سوهان خریدیم و با چای، نوش جان کردیم. میخواستیم به حمام فین کاشان برویم. اما پدر با سه ماسک به محوطهی باغ رفت و جمعیت را که دید به ما گفت: «امکانش نیست، هرکجا که خلوت بود پیاده میشویم.»
گفتیم سری به تپههای باستانی سیلک بزنیم.اطراف تپههای باستانی سیلک، باغهای انار بود. دیوارهای کاهگلی و انارهای رنگیرنگی زیبا. نهرهای زلال به دیدار باغها میرفتند. صدای پای آب بود، قناتها حال ما را خوب کرد. به محوطهی سیلک رسیدیم. باز پدر مثل یک بازرس به محوطه رفت تا سر و گوشی آب دهد. او گفت: «اوضاع خوب است و میتوانید بیایید.» میدانید این تپهها یکی از قدیمیترین تمدنهای بشر است. تپهی سیلک در حقیقت ویرانههای قدیمیترین زیگورات و نیایشگاه اهالی ایران باستان بوده که از گِل رُس و سفال ساخته شده است.
داخل ماشین که نشسته بودیم، کمی دربارهی تاریخ این مکان جستوجو کردیم. این مجموعهی تاریخی تا سال ۱۳۱۰ خورشیدی شناسایی نشده بود و در میان مردم کاشان به شهر نفرین شده معروف بود. بعد از انتقال شماری از آثار به موزهی لوور فرانسه، کارشناسان این موزه متوجه دیرینگی این آثار شدند و «رومن گیرشمن»، باستانشناس فرانسوی به ایران فرستاده شد و با همکاری «آندره گدار» فرانسوی که مدیر موزهی ملی ایران بود، توانست به کاوِش در این مکان ادامه دهد. گورهای کوزهای اینجا هم خیلی جالب هستند؛ در دورهای آدمهای این منطقه اجسادشان را داخل کوزهای بزرگ میگذاشتند. تپههای سیلک از نظر تمدنی به شش دوره تقسیم میشود.
دورهی اول و دوم
این دوره مربوط به قدیمیترین یا اولین ساکنان تپهی شمالی است که حدود هفتهزار سال پیش شکل گرفته بود. براساس گزارش گیرشمن، ساکنان اولیه در کلبههای موقتی زندگی میکردند که آنها را با نی و شاخه میساختند و روی آن را با گل میپوشاندند. سپس خانهها را با دیوارهای چینهای و در دورهی دوم با خشتهای ساخته و شکلداده، با دست خود میساختند.مردم ساکن تپههای شمالی، ظروف سفالی خود را احتمالاً در کورههای ابتدایی میپختند. در دورهی دوم، نقشهای هندسی سطوح سفالها را با نقوش گیاهی و حیوانی نیز تزیین میکردند. مردم این دوره به شکار، کشاورزی و شبانی میپرداختند و همچنین با یافتن رگههای طبیعی مس و استخراج، آنها را برای ساخت زیورآلات کوچک بهکار می بردند. مردم سیلک مردگان خود را بهصورت جمعشده در حالی که سطح بدن آنها را با قشر نازکی از محلول گل اخرا پوشش میدادند، به همراه هدیههایی در زیر کف منازل خود دفن میکردند. عجب! یعنی خانههای زندگان خانهی آنجهانشان هم بود.
دورهی سوم
در حدود ۶۱۰۰سال پیش، ساکنان تپههای شمالی، محل سکونت خود را ترک کرده و احتمالاً عدهای از آنها در فاصلهی حدود ۶۰۰متری جنوب تپههای شمالی ساکن شدند که تپهی جنوبی نام دارد. در این دوره، خانهها با خشتهای مستطیلشکل ساخته میشد و فرهنگ دفن مردگان بهصورت دورهی قبل بوده. در اواسط دورهی سوم، مردم از چرخهای سفالگری استفاده میکردند و سفالها در کورههایی مخصوص پخته میشدند.در این دوره، صنعتگران سیلک روش استخراج نقره از سنگ معدن را فراگرفته و اشیای زینتی و زیورآلات را از نقره میساختند.
دورهی چهارم
این دوره که از حدود پنجهزار سال قبل آغاز شده و تا حدود ۴۵۰۰سال ادامه داشته، بهنام دورهی آغاز نگارش یا آغاز دورهی شهرنشینی یاد میشود. مهمترین تحول فرهنگی این دوره پیدایش خط و نگارش بهصورت اولیه دانست. در این دوره از مهرهای استوانه یا سیلندری استفاده میشده که نمایانگر پیشرفت تجاری و بازرگانی در آن دوران بوده است.
دورهی پنجم
این دوره که تاریخی در حدود ۳۲۰۰سال پیش را دارد، مربوط به مهاجرت مهاجران جدید به سیلک است. مهمترین فرهنگ این اقوام، ساخت ظروف سفالی خاکستریرنگ است. معماری این مهاجران بهروی بقایای ساختمانهای دورهی قبل ساخته شد. فرهنگ خاکسپاری مردگان دگرگون شد و این دوره، آغاز استفاده از گورستانهای مجزا بود.چه جالب، گورستان هم خودش یک پدیدهی تمدنی است.
دورهی ششم
در تپههای جنوبی که بین سالهای ۲۸۰۰ و۲۹۰۰ سال متعلق به مردمانی بود که مردگان خود را در گورستان ۲۵۰متری غرب تپهی جنوبی (گورستان) دفن میکردند. به عقیدهی گیرشمن، آنها مهاجران جدیدی بودند که در تپههای جنوبی ساکن شدند. در این دوره، سطح کل تپه، مسطح شد و در نتیجه، معماری دورهی پنجم بهطور کامل از بین رفته.
* * *
پدر گفت: «آدم باورش نمیشود چنین فضایی، اینهمه گذشته داشته باشد.» از تپههای هزارانساله بالا رفتیم. آیا مردمانی که در این نقطه در شش یا هفتهزار سال پیش زندگی میکردند، میدانستند که بشر هرچه پیش رود، باز هم ناتوان است و مثلاً ویروسی کوچک، خیلی کوچک مثل کرونا آنها را از پا در میآورد؟