او بیش از ۱۰۰ داستان کوتاه و بلند برای بچهها آفرید و دومین نویسندهای بود که جایزهی «هانس کریستین آندرسن» را از آن خود کرد. آسترید در ۱۴ نوامبر سال ۱۹۰۷ در روستایی نزدیک شهرک ویمربی (Vimmerby) در جنوب سوئد زاده شد. دولت سوئد در سال ۲۰۰۲ و پس از مرگش، بزرگترین جایزهی نقدی ادبیات کودکان را به نام او بنیانگذاری کرد؛ جایزهای که برای رشد ادبیات ناب کودکان و نوجوانان و ترویج کتابخوانی به نویسندگان حوزهی کودک و نوجوان جهان اهدا میشود.
آسترید بهخاطر دفاع و حمایت از حقوق کودکان و حیوانات و همچنین مخالفتش با تنبیه بدنی کودکان شخص شناخته شدهای بود. هفتهنامهی دوچرخه بخشی از ترجمهی آخرین گفتوگوها با او را برای خوانندگانش منتشر میکند.
- اول از همه از شما صمیمانه سپاسگزارم که باعث شادی کودکان در سنین مختلف شدهاید.
با کمال میل این کار را انجام دادم.
- لطفاً کمی از دوران کودکی خودتان برای ما بگویید؟
من دختر یک کشاورز در استانی در جنوب سوئد بودم.ما چهار فرزند بودیم و دوران کودکب فوقالعادهای داشتیم.ما هر روز بازی میکردیم و خیلی خوشحال بودیم و فکر میکنم همهی ما قوهِ تخیل بسیار قوی داشتیم که خیلی از آن استفاده میکردیم.
- شما کار هم میکردید؟
بله، مجبور بودیم که کار کنیم. ما باید از هفتسالگی شروع به کار میکردیم و وقتی بزرگ تر میشدیم، باید وظایف خود را مانند بزرگسالان انجام میدادیم؛ اما باز هم زمان زیادی برای بازی داشتیم.
- اجازه داشتید که کودکی کنید؟
بله؛ اجازهی کودکیکردن داشتیم.
- بهنظرم خیلی از بچهها دوست دارند بدانند شما در مدرسه در چه درسی بهترین بودید؟
نگارش سوئدی (درس انشا)
- شما جایی گفتید که یک چاله باعث شد نویسنده شوید؟
بله، بهخاطر یک چاله! یکی از غروبهای ماه مارس ۱۹۴۴ بیرون رفتم. بیرون خیلی لغزنده بود. روی یخ سر خوردم و مچ پایم شکست و مجبور شدم مدتی را در رختخواب بمانم. هیچکاری نمیتوانستم انجام دهم و خیلی وحشتزده شده بودم.از همانجا شروع به نوشتن داستانهای پیپی جوراببلند کردم. البته پیپی از سه سال قبل در خانهِ ما بود. این اسم را دخترم اختراع کرد. زمانی که از من میخواست برایش قصه بگویم و من میگفتم چه داستانی؟ و او میگفت داستان پیپی جوراببلند را بگو و همه چیز از اینجا شروع شد...