همشهری- الناز عباسیان: از «کیان» مختارنامه گرفته تا «دارا و ندار»، «بوتیک»، «به کجا چنین شتابان»، «اخراجیها» و البته عقبتر که برگردیم بازی در فیلمهایی چون «عقابها»، «اجارهنشینها»، «بوتیک» و همه و همه از او بازیگری حرفهای و کاربلد ساخته تا جایی که در کارنامه کاریاش همکاری با فیلمسازان بزرگی چون داریوش مهرجویی، ساموئل خاچیکیان، داوود میرباقری و سیروس الوند را ثبت کرده. البته فقط این نقشآفرینیهایش نیست که او را در ذهن مخاطب محبوب کرده، بلکه صدای پرشورش با ترانه «ایران، ایران» نیز از ماندگارترین آثار هنری او است.
رضا رویگری که متولد ۶ دی ماه ۱۳۲۵ شمیران است و علاوه بر بازیگری و خوانندگی، در نقاشی هم دستی بر آتش دارد، متأسفانه از سال ۱۳۹۲ که دچار عارضه سکته مغزی شد، بخشی از فعالیتهایش محدود شد. البته در سالهای اخیر با بهبودی نسبی او و مساعد شدن شرایط جسمانیاش، پیشنهادهای بازیگری در نقشهای خاص به او بیشتر شده و همین موضوع روحیه مضاعفی به این هنرمند باسابقه برای مبارزه با بیماریاش بخشیده. این روزها هم اتفاقات قشنگی برای رویگری در حال افتادن است. از برپایی مراسم گرامیداشت او گرفته تا ساخت مستندی از زندگی هنریاش برای صدا و سیما و البته عیادت محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی و چندین مسئول دیگر از او، نامش را بیش از پیش بر سر زبانها انداخته است و همینها بهانه گفتوگوی ما شد.
- یک عارضه یا همان سکته مغزی، چند سالی است که شما را از بسیاری از فعالیتهای هنریتان دور کرده بود. اما گویا شرایط رو به بهبودی است و خودتان هم تمایل دارید در فیلمهای جدید بازی کنید.
شاید ۳، ۲ سال اول سخت بود اما بعد از آن با کمک عصا میتوانم تا حدودی در صحنه هنری حضور داشته باشم. حتی در این مدت هم کارهایی در حد نقشهای کوتاه و چندروزه به من پیشنهاد شد که بازی کردم. به هر حال در زندگی عادی هم، آدمهایی هستند که مشکل جسمی و حرکتی دارند و نمیشود همیشه در فیلمها این آدمها را نادیده گرفت. آقای فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» از بازیگری با این شرایط جسمانی استفاده کرده بود. چقدر آدمهایی که این جور شرایط را داشتند همذاتپنداری کردند. من و همسرم هرگاه سکانسهای رسیدگی پسر به پدر در این فیلم را میبینیم متأثر میشویم. درست مثل زحمتی که همسرم تارا در این سالها برای من کشیده و میکشد و من همیشه قدردان زحمات او هستم. اگر کمکهای او نبود، من نمیتوانستم دوباره روی پای خودم بایستم.
- گفتید فیلم جدیدی بازی کردهاید. هنوز اکران نشده؟
بله، چند فیلم آماده پخش دارم. در این سالها چندین نقش نسبتا کوتاه برای سینما و تلویزیون بازی کردم و دوست دارم بیشتر در این حوزه فعال باشم. احساس میکنم نقشهایی که با شرایط جسمانی من همخوانی داشته باشد کم نیست.
فیلمهای سینمایی «هرماس»، «دختران هم میمیرند»، «زهرمار»، «به وقت طلاق»، «لازانیا»، «همه چی عادیه»، «خوب، بد، جلف»، «فیلسوفهای احمق»، «رفقای خوب»، «دوربین»، «سکه»، «۳۶۰درجه»، «باورم کن»، «قرار بعدی همانجا» و تلهفیلمهای «دو خواستگار»، «پایان یک کابوس»، «میان بر»، «شوکا» و «آقا و خانم سنگی» و سریال «المپیادیها» ازجمله کارهایی است که در چند سال اخیر بازی کردم.
- پیرو سؤال قبلی میپرسم؛ بهنظرتان تهیهکنندگان و کارگردانها در چنین شرایطی که برای پیشکسوتان هنریشان پیش میآید، میتوانند مؤثر واقع شده و کمکی کنند؟ مثلا همین ساخت مستند از زندگی شما یا پیشنهاد جدید کاری چقدر روحیه شما را عوض کرد؟
قطعا خیلی مؤثر بوده و از نظر روحی، انرژی تازه به من داده است.
- این روزها را چطور سپری میکنید؟ بهویژه در این سالها که کرونا همه دنیا را درگیر خودش کرده است؟
در خانه هستم و فیلم تماشا میکنم. اگر هم فیلمنامه جدیدی باشد با همسرم آن را خوانده و دربارهاش مشورت میکنم. با کرونا هم مثل همه مردم دنیا کنار میآیم. البته در این ایام کرونا هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی در چند سریال بازی کردم. گاهی هم با همسرم به گالریهای نقاشی سر میزنیم.
- خوب شد به نقاشی اشاره کردید، سؤال دیگر من از این فعالیت هنریتان بود.
از همان دوران جوانی به نقاشی و موسیقی علاقه داشتم و بهصورت حرفهای دنبال کردم. چندین نمایشگاه از آثارم در ایران، آمریکا، فرانسه و چند کشور دیگر برپا کردم. هماکنون هم تعدادی از آثارم در آمریکا مانده و قرار است بهزودی به دستم برسد. قبل از این که شرایطم اینگونه شود، در گالریام در پاساژ قائم تدریس میکردم. بعضی وقتها شاگردان این گالری با من تماس گرفته و احوالپرسی میکنند، حتی بیرون از خانه که من را میبینند، ابراز محبت میکنند.
- حالا که رو به بهبودی هستید، امکانش هست کار نقاشی را باز هم دنبال کنید؟
نه واقعیت؛ من چپ دست هستم و با همان دست چپ نقاشی میکشیدم. حالا هم که بعد از سکته مغزی، سمت چپ بدنم لمس شده این کار برایم سخت است. آخرین کاری که داشتم میکشیدم پرتره همسرم تارا بود که نیمهکاره مانده است. حتی خوانندگی هم که عشق و علاقهام بوده و هست را هم نمیتوانم ادامه دهم چون توان خوانندگی ندارم. اما بازیگری را دوست دارم و میخواهم اگر نقشی متناسب وضعیت جسمانیام باشد بازی کنم.
- در خبرها شنیدیم که گویا قرار است در سریال جدید سیروس مقدم به نام «جزیره» بازی کنید. درست است؟
بله، قرارداد بستهام و احتمالا ماههای آتی مقابل دوربین بروم. هماکنون فیلمبرداری بخشهایی از این فیلم در جزیره کیش دنبال میشود و سکانسهای مربوط به من در تهران فیلمبرداری خواهد شد.
- برخی از نقشهایی که بازی کردید منفی و خاکستری بوده است. خودتان این پیشنهادها را میپذیرفتید یا اساسا پیشنهادها به شما در این سبک و سیاق بوده است؟
بله، بسیاری نقشها خاکستری بوده است البته جالب اینجاست که من حتی در قالب نقشهای منفی هم همیشه رگههای شوخی و طنز را چاشنی کارهایم میکردم.
- شما بازیهای ماندگار و جذابی داشتید اما بیشک نقش «کیان» در سریال «مختارنامه» در کارنامه هنریتان همیشه میدرخشد. خودتان چه حس و حالی به این نقش دارید؟ نقشهای دیگری که دوستشان دارید کدامند؟
نقش کیان یا همان کیسان ابوعمره را بیشتر از همه نقشهایم دوست دارم چون هم برای خودم بازی در نقشهای تاریخی ارزشمند است و هم مردم بازتابهای بسیار خوبی از این نقش و فیلم به من منتقل کردند.
- صحبت از مردم شد، از آنها برایمان بگوید. روزهایی که بهعلت بیماری در خانه و دور از فضای بازیگری بودید، با شما در تعامل بودند؟
بله، واقعا مرا شرمنده لطف خود کردند. همیشه به من محبت دارند و نگران حال من هستند و جویای حالم میشوند. از همین جا از تمامی کسانی که حواسشان به من بود و به من سر میزدند تشکر میکنم. در ادامه میخواهم راجع به آدمهایی که قضاوت نادرستی راجع به زندگی من کرده و مرا آزردهخاطر کردند بگویم. قضاوت کار خداوند است نه کار ما. اگر مرا دوست دارند دست از این صحبتهای حاشیهای و شایعهسازیها بردارند. همسرم با عشق پیش من زندگی میکند، نه برای پول یا معروفیت. بگذارند زندگی کنیم، بدون این که چیزی بدانند چرا قضاوت میکنند؟ همچنین جا دارد از آقای جواهری، فیزیوتراپم تشکر ویژه کنم که دلسوزانه هفتهای ۳ بار بدون این که هزینهای دریافت کند به خانه ما آمده و کمکم میکند. البته دوست ندارم این گفتوگو انتقادی و گلایهآمیز باشد. چون شما درباره ادامه فعالیتم با این شرایط جسمیام پرسیدید، خواستم در حد یک پیشنهاد و صحبت دوستانه باشد.
- نه، اصلا گلایهآمیز نبود. به نکته خوبی اشاره کردید؛ اینکه قضاوتهای نابجا و حاشیه، برای زندگی هنرمندان دردسرساز شده است...
دقیقا همینطور است؛ من چندی پیش گفتوگویی با یک رسانه داشتم که متأسفانه صحبتهای مرا تقطیع کرده و تیترهایی زدند که خودم خجالت میکشیدم. من همیشه دغدغه مردم و گرفتاریهایشان را داشته و دارم. در صحبتهایم به مشکلات معیشتی مردم اشاره کردم و گفتم که در این وضعیت بحرانی با وجود این همه مشکلات اقتصادی، زندگی برای همه حتی برای ما هنرمندان سخت شده، چه رسد به مردم عادی. متأسفانه رسانهها آنگونه که خودشان میخواستند نوشتند. خلاصه این که در پایان باز هم از مردم و مسئولان و همه کسانی که هوای مرا در این شرایط جسمانی داشتند تشکر کرده و تلاش میکنم با ایفای نقشهای خوب، محبتشان را جبران کنم.