همشهری- فهیمه طباطبایی: براساس دستورالعملها و ترتیبات مصوب ستاد ملی مبارزه با کرونا، هم اکنون ۲ ماه است که بعضی مدارس در برخی مناطق شهری و روستایی بازگشایی شدهاند. از باز شدن برخی مدارس دیگر هم حدود یکماه میگذرد و قرار است آخرین دسته از مدارس باقیمانده هم اول آذرماه میزبان دانشآموزان باشند تا بخش اعظمی از فرایند آموزش همچون پیش از شیوع کرونا، بهصورت حضوری و در ارتباط چهره به چهره معلم و دانشآموز در محیط مدارس پی گرفته شود. با وجود این اما هنوز هم خبری از اقناع عمومی برای آموزش حضوری نیست و خیلی از خانوادهها همچنان در دوراهی فرستادن یا نفرستادن فرزندان خود به کلاس درس سرگردانند. این تردید که این روزها حتی پررنگتر از شیوع کرونا بر نظام آموزش کشور سایه افکنده، از سوی کارشناسان و صاحبنظران در بافتهای مختلفی تعبیر و تفسیر میشود. عدهای این پدیده را ناشی از ترس کرونا و عدهای دیگر آن را نتیجه تقابل ۲نهاد خانواده و مدرسه که در دوران کرونا تشدید شده، میدانند. گذشته از اینکه چه عاملی سبب بروز چنین تردیدی در خانوادههای ایرانی شده، نتیجه آن از رمق افتادن کلاسهای حضوری است که بهزعم کارشناسان آموزشی تبعات نامیمونی برای نظام آموزش کشور در برخواهد داشت.
مساله گریز از مدرسه
از اسفند سال ۱۳۹۸ که بهواسطه حضور هولناک کرونا درهای مدارس به روی معلمان و دانشآموزان بسته شد تا امروز که آخرین روز آبان ۱۴۰۰ است، دقیقا یک سال و ۹ ماه میگذرد. در این مدت، همه آموزشها مجازی و از دریچه ابزار هوشمند دنبال شد و فقط در برخی روستاها و مناطق عشایری، معلمان و دانشآموزان جسته و گریخته به مدرسه میرفتند.
در این مدت وزیر وقت آموزش و پرورش و سپس سرپرست وزارتخانه بارها در جلسات ستاد ملی کرونا تلاش کردند که مدارس باز شوند اما هربار با مخالفت شدید اعضای ستاد ملی کرونا روبهرو شدند تا اینکه بالاخره در مهر امسال که واکسیناسیون سراسری جان گرفت، اعضای ستاد ملی کرونا اجازه بازگشایی مدارس را با تکیه بر رعایت پروتکلهای بهداشتی در مدارس صادر کردند.
به پشتوانه این مجوز، مدارس به شکل تدریجی از مهرماه باز شدند اما حضور فیزیکی دانشآموزان به کلاس درس با سرعت پایینی رخ داد چراکه اینبار برخی خانوادهها مخالف بازگشت فرزندانشان به مدرسه بودند. درواقع هماکنون مدیران مدارس با ۳ دسته از دانشآموزان روبهرو هستند؛ آنهایی که والدینشان خواهان بازگشت فرزندشان به مدرسه هستند، والدینی که نسبت به بازگشت فرزندانشان به مدرسه تردید دارند و گروهی که بهطور کامل مخالف آموزش حضوری در این شرایط هستند.
حالا برخی جامعهشناسان معتقدند که مدرسه بهعنوان یک نهاد آموزشی و تربیتی اصلی، مرجعیت خود را از دست داده و دولت اگر نتواند این مرجعیت را به آموزش و پرورش برگرداند، با خطرات جدی در زمینه سواد و تربیت نسلهای بعدی روبهرو خواهد شد. در مقابل کارشناسان آموزشی و جامعهشناسان دیگری هم هستند که میگویند فرضیه از بین رفتن مرجعیت نهاد مدرسه یک بزرگنمایی است و کاهش استقبال از بازگشایی مدارس فقط ریشه در ترس و تردید والدین نسبت به آماده بودن شرایط مدارس در دوره کرونا دارد.
مهدی ستوده، کارشناس علوم تربیتی و مدیر مدرسه شهیدهاشمینژاد جزو موافقان بازگشایی مدارس در شرایط کروناست. او درباره ۲ فرضیهای که پیرامون آموزش حضوری مدارس شکل گرفته، به همشهری میگوید: «معتقدم که هر دو اتفاق به موازات هم رخ داده یعنی در طبقهای از جامعه مرجعیت مدرسه از بین رفته که کرونا تنها به آن دامن زده و تقویتش کرده است و خانوادههایی هم هستند که به نهاد مدرسه در شرایط کرونا اطمینان لازم را ندارند و میترسند که فرزندان خود را به این نهاد بسپارند.»
او توضیح داد: «ترس و دوراهی والدین برای بازگرداندن فرزندانشان به مدرسه ریشه در علل گوناگونی دارد، مهمترین گزاره آن آماده نبودن مدارس برای مواجهه با شرایط کروناست. وقتی پدر یا مادر میبینند که مدیران مدارس برای خرید لوازم بهداشتی مانند مایع دستشویی، الکل، مواد ضدعفونیکننده و دستمال و... دست بهسوی آنها دراز کرده و میگویند برای تهیه این مواد کمک کنید، یا وقتی با ظرفیت کلاسهای غیراستاندارد مواجه میشوند که در هر نوبت حداقل ۲۰ دانشآموز در فضای بسته کنار هم قرار میگیرند، یا زمانیکه با خراب بودن سیستم گرمایشی و تهویه مدرسه روبهرو میشوند که هنوز ساماندهی نشده، میپرسند پس این مدرسه چگونه برای شرایط کرونا آماده است و ما با چه اطمینانی فرزندمان را به مدرسه بفرستیم؟»
این کارشناس علوم تربیتی ادامه داد: «آموزش و پرورش ۲ سال فرصت داشت که شرایط لازم را در مدرسه فراهم و اعتماد دانشآموزان و خانواده آنها را نسبت به شرایط مدرسه در دوره کرونا جلب کند اما این کار را نکرد و حالا با گروههایی از والدین مواجه است که راضی به ریسک کردن در شرایط جدید نیستند و برای بازگشت فرزندشان به مدرسه تشکیک میکنند و آن را به جامعه هم سرایت میدهند.»
تبعات گریز از مدرسه
ادامه روند موجود یعنی «گریز از مدرسه» چه تبعاتی خواهد داشت و به کجا ختم میشود؟ این پرسشی است که طی این مدت، بارها کارشناسان آموزشی در محافل علمی و نشستهای تخصصی مطرح کرده و پاسخهای متعددی به آن دادهاند.
محمد حسنی، عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در اینباره به همشهری گفت: «همواره نگران این بودیم که اگر تعطیلات برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، مدرسه با چالش بحران هویتی روبهرو شود و ذات وجودش مورد سؤال قرار گیرد. چراکه همواره دید بسیاری از والدین ایرانی به مدرسه محدود به آموزش کتاب درسی و گرفتن نمره بوده و معتقدند در آموزش مجازی نیز به این هدف میرسند. در واقع جایگزینی غلطی برای آموزش حضوری رخ داده که گروهی از والدین آن را باور دارند.»
او با بیان این که شاهد یک نگاه سطحی و کاهشگرایانه به عملکرد مدرسه از سوی جامعه هستیم، توضیح داد: «مخالفان آموزش حضوری باید بدانند که مدرسه در ذات خود ارزشهای تربیتی دارد که نهادهای دیگر حتی خانواده فاقد آن هستند، بهخصوص در جوامع امروزی که خانوادهها هستهای هستند و تشکیل گروههای همسن، همبازی و همسخن برای کودکان و نوجوانان در دل آن به سختی میسر میشود. بهعبارت دیگر رشد اجتماعی، درک درست از هنجارهای فرهنگی، فهم دقیق از نظم اجتماعی، کسب توانایی کارگروهی، آشنایی با اقوام و سنتهای مختلف و.. تنها از طریق نهاد مدرسه برای این گروههای سنی بهدست میآید و نهادی مشابه آن نداریم که چنین کارکردی برای کودکان و نوجوانان داشته باشد و بتواند جایگزین آن شود.»
این عضو پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تأکید کرد: «وقتی آموزش مجازی جایگزین مدرسه شود، تمام کارکردهایی که در بالا برای مدرسه نام بردم، با خلأ روبهرو خواهد شد و در آینده با شهروندانی در جامعه مواجه میشویم که دچار نواقص فراوانی در رشد شخصیتشان هستند و میتوانند هم برای خود و هم برای جامعه مشکل آفرین باشند.»
راهحل
در مواجهه با مدرسهگریزی یا تردید والدین برای حضور فرزندشان در مدرسه چه باید کرد و چگونه مرجعیت آموزشی و تربیتی را به مدارس بازگرداند؟
محمد حسنی معتقد است که نخستین قدم بازگرداندن تمام کارکردهای تربیتی به هویت مدرسه است. «سالهاست که تأکید داریم که مدارس آنقدر بر جنبه آموزشی خود تأکید نکنند و محور را آمادگی برای کنکور، دانشگاه و تستزنی قرار ندهند. وقتی کارکردهای تربیتی به محیط مدرسه برگردد آن وقت خانواده نبود آن را حس میکند و پی خواهد برد که کودک و نوجوان خارج از مدرسه دچار بحران خواهد شد. همچنین والدین باید آگاه شوند که نظریات جدید روانشناسی نشان میدهد که یادگیری یک امر اجتماعی است که در بافت اجتماعی صورت میگیرد بنابراین در انزوای خانه ماندن و آموزش از پشت ابزارهای هوشمند، خطرناک است. بهعبارتی دیگر در امور تربیتی تعامل بدنمندانه یعنی حضور فیزیکی ارزش فوقالعادهای دارد که اگر بچهها را از آن محروم کنیم، آثار ارزشمند تربیتی هم از بین میرود.»