به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، تازهترین یافتهها از انسان نئاندرتال در ایران مربوط به فعالیتهای گروه کاوش به سرپرستی حامد وحدتینسب بود که توانستند در غار قلعه کرد آوج در استان قزوین دندانی را پیدا کنند. این گروه باستان شناس سال گذشته از دندان کشف شده رونمایی کردند.
وحدتینسب پیرو کاوشهای انجام داده در این استان و کاوش در محوطه بندپی نوشهر که در آنجا نیز شواهدی از حضور انسان نئاندرتال پیدا شده بود در فضای مجازی به این سوال که انسان نئاندرتال تا چه زمانی زندگی می کرده و چطور منقرض شده است؟ پاسخ داد: پیش از این تصور بر این بود که انسان نئاندرتال گونه دیگری از انسانها بودند و هیچ گونه تبادل ژنتیکی با ما نداشتند و این طور گفته میشد تقابلی بین انسان نئاندرتال که دهها هزار سال در مناطقی از اوراسیا زندگی میکردهاند و انسانهای هوشمندی که به تازگی از آفریقا خارج شده بودند، شکل گرفته است این تقابل منجر به آن شده که به تدریج نئاندرتالها به حاشیه رانده شوند و انسانهای هوشمند قلمروی آنها را اشغال کنند.
وی گفت: تصویری که الان هم داریم تقریباً به همین حالت است، اما آنچه در آن تفاوت دارد این است که دیگر انسان نئاندرتال را گونه مجزا نمیدانیم زمانی که دو گونه با هم تبادل ژنتیکی انجام دادهاند و فرزند زایا به دنیا آوردهاند از لحاظ زیست شناسی دیگر نباید به آنها دو گونه بگوییم بلکه یک گونه هستند. پس آنچه که ما میدانیم این است که انسان هوشمند و نئاندرتال تبادل ژنتیکی انجام دادهاند در وجود ما نیز بین دو تا چهار درصد انسان نئاندرتال هست.
وحدتینسب بیان کرد: چند روایت درباره اتفاقات بین آنها وجود دارد مثلاً یک نوع بیماری واگیردار میتوانسته منجر به از بین رفتن نئاندرتالها شده باشد و بعد انسانهای هوشمند جای آنها را بگیرند. بعدها انتقادی به این فرضیه وارد کرده و گفتند اپیدمیها در جمعیتهای متراکم هستند. نئاندرتال ها جمعیتهای متراکم نداشتند بلکه گروههای ۱۵ تا ۲۰ نفره ای بودند که مجزا از هم زندگی میکردند پس شانس اینکه یک بیماری واگیردار بتواند این جمعیت کوچک و محدود و پراکنده را از بین ببرد خیلی پایین است. بنابراین چنین فرضیهای نیز رد شد.
وی افزود: فرض دیگر این بود که تغییرات اقلیمی شدید منجر به این شد که نئاندرتال ها قلمروی خود را از دست بدهند و بعد انسانهای هوشمندی که از آفریقا آمدند جایشان را بگیرند ولی به این موضوع هم انتقاد وارد شد چون میدانیم که از لحاظ سازگاریهای بدنی، نئاندرتال ها با آب و هوای سرد سازگارتر از انسانهای هوشمندی بودند چون انسانهای هوشمند از آفریقا میآمدند و با آب و هوای آفریقا سازگاری داشتند. ضمن اینکه نئاندرتال ها از بازه ۳۰۰ هزار سال تا ۳۵ هزار سال پیش یعنی حدود ۲۷۰ هزار سال روی کره زمین زندگی کردند. در این مدت دهها یخبندان وحشتناک را از سر گذراندهاند بنابراین یخبندانها و تغییرات اقلیمی به تنهایی نمیتوانسته عامل اصلی از بین رفتن آنها باشد.
وحدتینسب به عامل فورانهای آتشفشانی نیز اشاره کرد و افزود: این دلیل هم نمیتواند دلیل قطعی از بین رفتن نئاندرتال ها باشد چون این عاملی توانسته روی همه موجودات حتی انسان هوشمند هم تأثیر داشته باشد. اما پذیرفته ترین مدلی که الان در جوامع انسان شناسی مطرح است، مدل رقابت است. اروپا و خاورمیانه و آسیای مرکزی قلمروی انسان نئاندرتال بوده است. انسان هوشمند به تدریج از آفریقا خارج شدند و سر راهشان از چند مسیر گذشتهاند. آنها از صحرای سینا میتوانستند بیرون بیایند و وارد سواحل مدیترانه شوند و هم میتوانستند از تنگه جبلالطارق وارد اروپای غربی شوند و هم از جنوب شبهه جزیره عربستان خود را به تنگه هرمز برسانند و از آن طرف هم وارد فلات ایران شوند چون متصل به خشکی بوده است. در سر راه خروج از آفریقا برخوردهایی با جوامع قبلی پارانئاندرتال ها داشتهاند که زمان آن را حدود صد هزار سال پیش در خاورمیانه تخمین میزنند.
وی به بحث رقابت دو گونه انسانی با نیازهای یکسان اشاره کرد و گفت: این موضوع را بیشتر در حیوانات میبینیم مثلاً در جاهایی از آفریقا شیر و پلنگ با هم زندگی میکنند ولی قلمروی خود را این گونه قرار دادهاند که یکی شب و یکی روز کار میکند و مدل شکارشان با هم فرق داشته باشد. بنابراین تا جای ممکن از رقابت با هم جلوگیری میکنند. اگر این اتفاق نیفتد و دو گونه مجبور با رقابت شوند آن وقت یکی باید به نفع دیگری عرصه را ترک کند این همان اتفاقی است که فکر میکنیم برای انسان نئاندرتال رخ داده است. یعنی دقیقاً همان حیواناتی که انسان نئاندرتال شکار میکرد، انسان هوشمند هم همانها را شکار میکرد. همان جایی انسان هوشمند زندگی می کرده که انسان نئاندرتال زندگی کرده است. اینها در تک تک المانهای زیست محیطی با هم یکسان بودهاند و شروع به رقابت میکنند. انسان نئاندرتال که از قبل زندگی میکرد ولی در برابر تازه واردان عرصه را وانهاده و مغلوب شد البته با کمی ادغامهای ژنتیکی. دلیل اصلی آن به تواناییهای خاصی که انسان هوشمند داشته برمی گردد.
این باستان شناس گفت: انسان هوشمند توانایی کار گروهی را داشته و این امتیازی بود که نئاندرتال نداشت. پس میتوانستند نئاندرتالها را مغلوب کنند. با بزرگتر شدن جوامع هوشمند، قلمروی آنها هم بزرگ و انسان نئاندرتال مجبور به تغییر و عقب نشینی شد. آخرین شواهدی که از انسان نئاندرتال داریم در انتهایی ترین بخشهای قلمروی شأن است مثلاً در جبل الطارق یا در ایران. آنها در انتهای قلمروی خود تبادل ژنتیکی کمی را با انسان هوشمند داشتهاند. البته این رقابت در یک بازه زمانی چند هزار ساله رخ داده است و لزوماً به معنای دعوای رو در رو نبوده است. چون اکنون چهار یا پنج هزار سال است که جنگ سیستماتیک داریم در زمانهای گذشته نزاع بوده اما در مقیاس کوچک. در یک رقابت طولانی مدت بر سر منابع زیست محیطی، انسان نئاندرتال به دلیل اینکه از منظر شناختی پا به پای انسان هوشمند نبود، آرام آرام تحلیل رفتند و اندکی در ژنوم انسان هوشمند حل شده و از یک بازه زمانی به بعد دیگر اثری از آنها نمیبینیم.