با سفر ولیعهد ابوظبی به ترکیه، یک دهه تنش و جنگ‌های نیابتی میان این دو کشور پایان می‌یابد.

همشهری- سیاوش فلاح‌پور: تقابل میان امارات و ترکیه، یکی از عناصر اصلی و ثابت برای فهم تحولات خاورمیانه طی یک دهه گذشته است؛ تقابلی که گاه در سطح رقابت‌های سیاسی-اقتصادی باقی ماند و گاهی تا مرحله جنگ نیابتی پیش رفت. پژوهشکده کارنگی امارات و ترکیه را در کنار ایران و محور مقاومت، به‌عنوان ۳ بلوک اصلی قدرت در خاورمیانه طی سال‌های ۲۰۱۰ الی ۲۰۲۰ ارزیابی کرده است. اگرچه رقابت‌های میان ابوظبی و آنکارا، امنیت و ثبات کشورهای متعددی در سطح منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را به چالش کشیده بود، اما حالا به‌نظر می‌رسد مرحله‌ای جدید در انتظار روابط این دو کشور اسلامی است؛ مرحله‌ای که امروز رسما با سفر محمد بن‌زاید، ولیعهد ابوظبی به آنکارا و ملاقات وی با رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه آغاز می‌شود. به این ترتیب رهبرانی که طی یک دهه گذشته بارها در سطح رسانه‌ها یا نشست‌های سیاسی علیه یکدیگر موضع‌گیری‌ داشتند حالا در صحنه‌ای متفاوت کنار هم قرار گرفته و از چشم‌انداز همکاری‌های مشترک میان ترکیه و امارات سخن می‌گویند. بدون شک این چرخش بزرگ، مقدمه آغاز فصلی جدید در معادلات منطقه است؛ فصلی که در آن بسیاری از جنگ‌ها و تنش‌های نظامی پایان یافته و رقابت‌های اقتصادی (کریدورهای انرژی، بازسازی کشورهای جنگ زده و...) به میدان جدید نبرد میان قدرت‌ها تبدیل می‌شود.
 

دعوا بر سر چه بود؟

مشهور است که واقعیت تمام نبردهای تاریخی زیر لایه‌ای از پوشش‌های سیاسی-عقیدتی پنهان می‌شود؛ ماجرای نبرد امارات و ترکیه طی یک دهه گذشته نیز از این قاعده مستثنی نیست. در یک سوی این نبرد ترکیه قرار داشت که از جنبش‌های اسلامی در سطح منطقه پس از انقلاب‌های بهار عربی در سال ۲۰۱۱ حمایت می‌کرد؛ جنبش‌هایی که تلاش داشتند با تکیه به ظرفیت‌های رسانه‌ای و خیابانی به دیکتاتوری‌های حاکم بر کشورهای عربی پایان داده و نظام‌های جدیدی را مبتنی بر صندوق رأی و انتخابات بنا کنند. در مقابل، روایت رسانه‌ای حامیان امارات حول ۲ محور شکل گرفته بود: توسعه اقتصادی و مبارزه با تروریسم. رهبران امارات، جنبش‌های مورد حمایت ترکیه در منطقه را تروریستی توصیف کرده و نسبت به آینده اقتصادی کشورهای عربی، در سایه قدرت گرفتن اسلام‌گرایان وابسته به آنکارا ابراز نگرانی می‌کردند. اما مطابق معمول، واقعیت از آنچه رسانه‌ها برای ما بازنمایی می‌کنند پیچیده‌تر است. تجربه تاریخی نشان می‌دهد امارات هر زمان لازم بوده برای تامین منافع خود با تندروترین گروه‌ها در منطقه همکاری کرده و در مقابل، ترکیه نیز از تعامل با دیکتاتوری‌های نظامی در جهان عرب ابایی نداشته است. پس دعوا بر سر چه بود؟

نهضت توسعه اقتصادی ترکیه از سال ۲۰۰۲ تحولات مهمی در سیاست خارجی این کشور به‌وجود آورد؛ کشوری که فاقد منابع درآمدزای انرژی (نظیر نفت و گاز) است و برای بهبود موقعیت خود چاره‌ای جز افزایش صادرات و البته تقویت موقعیت تجاری‌اش در سطح کریدورهای جهانی ندارد. بر این اساس بازارهای عربی، فرصت بی‌نظیری برای ترکیه به شمار می‌آمدند چرا که فاقد زیرساخت‌های گسترده تجاری-اقتصادی (بنادر بزرگ، فرودگاه‌هایی با ظرفیت‌ بالا و شبکه حمل‌ونقل کامل) بودند و همچنین بخش مهمی از نیازهای مصرفی خود را از طریق واردات تامین می‌کردند. به‌عبارت ساده‌تر، ترکیه تلاش داشت به کانون اقتصاد و تجارت و گردشگری جهان عرب (از حوزه شام گرفته تا خلیج‌فارس و شمال آفریقا) تبدیل شود تا منابع مالی لازم برای تداوم توسعه خود را به‌دست آورد. اما در نقطه دیگری از منطقه، کشور امارات نیز همزمان با آغاز نهضت توسعه ترکیه، چشم‌اندازهای اقتصادی ویژه‌ای برای خود تعریف کرده بود. به‌رغم برخورداری ابوظبی از منابع نفتی، چشم‌اندازهای آن در بسیاری از موارد در تقابل با ترکیه تعریف می‌شد. برای مثال امارات تلاش داشت با تاسیس زیرساخت‌های بزرگی همچون بندر جبل‌علی، فرودگاه دبی و... به کانون بازرگانی جهان عرب تبدیل شود؛ به‌گونه‌ای که تمامی کالاهای صادراتی از اروپا و آسیا ابتدا وارد بنادر اماراتی شده و از آنجا راهی دیگر کشورهای منطقه شود. تعریف کریدورهای خاص انرژی، سرمایه‌گذاری گسترده برای توسعه گردشگری و... نیز ازجمله مواردی بود که پیشرفت امارات را در گرو تضعیف ترکیه قرار می‌داد. این دو کشور ناچار بودند برای توسعه شبکه تجاری خود و تضمین امنیت آن، مجموعه‌ای از متحدان را در کشورهای مختلف بر سر کار آورند؛ کشورهایی که از قضا طی ۱۰سال گذشته به صحنه رقابت‌ها و جنگ‌های نیابتی میان امارات و ترکیه تبدیل شدند.
 

پرونده‌های نزاع

لیبی: بدون شک لیبی مهم‌ترین صحنه نزاع میان امارات و ترکیه طی سال‌های گذشته بوده است. ریشه اصلی این نبرد، تلاش ترکیه برای دستیابی به حجم بیشتری از منابع گاز در شرق مدیترانه و البته رقابت بر سر آینده منابع نفت لیبی در شهر سرت است. درحالی‌که ائتلاف فرانسه، یونان، رژیم صهیونیستی و مصر با حمایت امارات، محاصره دریایی ترکیه را تنگ‌تر کرده بود، این کشور از طریق انعقاد تفاهمنامه‌ای امنیتی با دولت وفاق ملی در طرابلس، سهم خود از منابع گازی شرق مدیترانه را به شکل قابل توجهی افزایش داد. در پی این تفاهمنامه، ائتلاف اروپا و کشورهای عربی با حمایت تسلیحاتی گسترده از شبه نظامیان حفتر، حمله بزرگی را برای تصرف طرابلس آغاز کرد. اما این حمله در سایه حمایت‌های نظامی ترکیه و ارسال نیروهای نظامی این کشور به طرابلس شکست خورد.

دریای سرخ: راهبرد اصلی ترکیه برای تضعیف بنادر امارات، حضور در گذرگاه‌های استراتژیک دریایی نزدیک به خلیج‌فارس بوده است؛ از تنگه باب‌المندب گرفته تا دریای سرخ. این حضور به‌معنای سرمایه‌گذاری‌های عمده و احداث پایگاه‌های نظامی ترکیه در کشورهای شرق قاره آفریقا، ازجمله جیبوتی و سودان بوده است. پاسخ امارات به این تهدید روشن بود؛ سیطره نظامی بر بندر عدن (جنوب یمن) و تحت فشار قرار دادن متحدان ترکیه در کشورهای آفریقایی. این سیاست‌ها، مجموعه‌ای از رقابت‌های اقتصادی و نبردهای نیابتی در کشورهایی جیبوتی، اریتره و سودان را میان ترکیه و امارات به‌دنبال داشته است.

بحران خلیج‌فارس: قطر مهم‌ترین متحد عربی ترکیه به‌حساب می‌آید. این کشور با تکیه بر منابع مالی هنگفت خود، به نوعی بازوی مالی آنکارا در رقابت‌های منطقه‌ای شناخته می‌شود. بر این اساس اقدام عربستان و امارات برای محاصره و در نهایت سقوط دوحه، تهدیدی اساسی علیه منافع ترکیه بود. همانطور که انتظار می‌رفت، ترکیه نیز به فاصله کوتاهی پس از محاصره قطر، ارسال نیروهای نظامی به داخل این کشور را آغاز کرد؛ امری که گفته می‌شود نقش مهمی در عقب نشینی کشورهای عربی از حمله نظامی به دوحه داشته است. هم‌اکنون پایگاه نظامی الریان قطر، میزبان بیش از ۳ هزار سرباز ترکیه‌ای است.

مصر: پیروزی متحدان ترکیه در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر، زنگ خطری بزرگ برای امارات و متحدان این کشور بود. با قدرت گرفتن دولت محمد مرسی، تمام ظرفیت‌های مصر نظیر نیروهای نظامی و امنیتی، بازارها و شبکه تجاری این کشور در خدمت منافع ترکیه قرار می‌گرفت. اما امارات و عربستان، این وضعیت را به رویایی کوتاه‌مدت برای ترکیه تبدیل کردند؛ چرا که تنها یک سال پس از پیروزی دولت مرسی در انتخابات، با حمایت از عبدالفتاح سیسی، کودتایی خونین را در مصر ترتیب دادند. پس از شکست مرسی، مصر بار دیگر به اردوگاه مخالفان منطقه‌ای ترکیه بازگشت. پرونده مصر در کنار بحران سوریه، بزرگ‌ترین ناکامی‌ها در سیاست خارجی ترکیه طی یک دهه گذشته به شمار می‌روند.